اگر کمی به گذشته بازگردید و به افراد دارای مدارک مختلفی مانند کارشناسی و کارشناسی ارشد توجه کنید، از سطح بالای توانایی و دانش آنها گلایه خواهید کرد، زیرا چنین نکات و تجربه ای در دانشگاه ها در اختیار شما قرار نگرفته است. با وجود نارضایتی همیشگی دانشجویان و اساتید از شرایط متقابل یکدیگر، باید به این نکته اشاره کرد که هدف فعلی دانشجویان و اساتید نسبت به گذشته بسیار تفاوت کرده است. بارها اساتیدی را دیده ایم که نسبت به بی مسئولیتی دانشجویان معترض هستند و در سمت مقابل نیز دانشجویان از عدم انتقال اطلاعات کاربردی نسبت به اساتید اعتراض دارند. اما در این بین چه کسی مقصر است؟ اهداف دانشجویان از ورود به دانشگاه در موارد بسیاری به دست آوردن موقعیت شغلی بهتر برای کارمندان ادارات و سازمان ها و گذراندن عمر برای جوان تر ها به شمار می رود. هر چند در این بین افرادی هستند که هنوز به شکل کلاسیک عمل کرده و تنها به درس و تحصیل فکر می کنند، اما در نهایت به این نتیجه می رسند که تلاش و کوشش آنها نتیجه دلخواهی نداشته و مانند سایرین، تنها یک مدرک تحصیلی دریافت کرده اند. اساتید دانشگاه نیز با توجه به میلی دانشجویان نسبت به مباحث درسی و برای کمک به دریافت نمره قبولی به آنها پروژه هایی ارائه می دهند که در بیشتر موارد پروژه های مورد نیاز اساتید برای دوره کارشناسی ارشد یا دکترا به شمار می رود و ترجمه کردن آن سبب هدر رفتن وقت و صرف هزینه می شود.
بدین صورت هزینه ترجمه، تایپ و پرینت به دوش دانشجویان می افتد که در این شرایط استاد مورد نظر بدون صرف هزینه به نتیجه دلخواد خود دست پیدا می کند. تا این لحظه دانشجو و استاد به آنچه که مورد نیاز آنها بوده دست یافتند و به طور حتم نباید شکایتی در این خصوص وجود داشته باشد، اما به نظر شما کارشناس رشته نرم افزار که هنوز فرق بین سیستم عامل و کفتر کاکل به سر را نمی داند، لایق در اختیار داشتن این مدرک تحصیلی است؟ آیا استادی که به جای ارائه مباحث درسی کاربردی به تحمیل پروژه به دانشجویان می شود، لایق نام شریف و والای استاد است؟ شاید بهتر باشد کمی از تجربیات شخصی خود در طول دوران تحصیل در مقطع کارشناسی سخن بگویم تا احتمال مواجه شدن با شرایط مشابه برای شما نیز وجود داشته باشد. سه درس تخصصی 3 واحدی که هر کدام پیش نیاز یکدیگر بودند توسط یک استاد ارائه می گردید و بنده در طول سه ترم متوالی این دروس را گذراندم. استاد گرانقدر پروژه ای به بنده متحول کردند که در طول این سه ترم، دو بار به عنوان دروس تخصصی و یک بار به عنوان پروژه پایانی ارائه گردید! اما نکته جالب توجه اینجاست که نمره دریافت شده از این پروژه در هر سه ترم متفاوت بوده و از 14 به 16 و در نهایت به 18 افزایش یافت. این مسئله برای یک دانشجو نمی تواند اعتراضی در پی داشته باشد، زیرا شما دروس تخصصی خود را با نمراتی مناسب گذارنده اید و استاد گرانقدر نیز به اهداف خود که به طور حتم ترجمه و ویرایش ایده آل یک مبحث تخصصی بوده، دست یافته و در این راه هیچ هزینه ای نیز پرداخت نکرده است. به این نتیجه می رسیم که همه چیز عالی و بی نقص سپری شده و هیچ اعتراضی نیز در این زمینه وجود ندارد، زیرا ممکن بود این دروس با سه استاد مختلف با شیوه تدریس و نمره دهی متفاوت ارائه می گردید که دانشجوی گرامی به سزای اعمال خود خواهد رسید! در تجربه ای دیگر با یک درس سه واحدی تخصصی، استاد گرانقدر به 7 صفحه پاسخ بنده به سوالات نمره 1.5 اعطا کردند که در نهایت به 8 افزایش یافت، اما در نهایت نتیجه ای به جز مشروطی در پی نداشت. اما نکته جالب توجه، ارائه همان درس با همان استاد نازنین به روش معرفی به استاد بوده که بدون برگزاری امتحان به نمره قابل توجه 18 دست پیدا کردم. در چنین شرایطی باز هم نه بنده و نه استاد هیچ اعتراضی نداشتیم و هر دو از نتیجه کار راضی بودیم! به طور حتم چنین شرایط مشابهی برای بسیاری از دانشجویان رخ داده و همه می دانیم که مجبور به تحمل این شرایط هستیم و مراکز علمی و آموزشگاهی نسبت به چنین مسائلی واکنش خاصی نشان نمی دهند. اینجاست که باید گفت همه چیز خوب است، ما خوبیم، خوش و خرم، سرمست از شور عشق … با تفاسیر بیان شده، به نظر شما در افت سطح علمی دانشگاه ها چه کسی مقصر است؟ دانشجو یا استاد؟
دوست عزیز وزیر رو اخراج نمیکنند استیضاح میکنند
ضمنا کافیه چند واحد در صنعتی اصفهان پاس کنید ببینید نمره گرفتن چقدر سخته
همه از یک دم مقصرن.
:D:D:D:D:D:D:D:D
مساله کیفیت آموزشی و اشکالات سیستمی و مدیریتی هیچ ربطی به حجاب نداره . حالا اینکه کسی دنبال تحصیل نیست و سرش با چیزای دیگه گرمه که نباید به کل مساله ربطش بدیم .
سلام
به نظر من همه این چیزهایی که دوستان گفتن تا حدودی درست هست
ولی به نظرم از همه مهمتر مسئله فرهنگ هستش
وقتی یک دختر خانومی وارد یه دانشگاه میشه و هم و غمش اینه که خودشو با برهنگی نشون بده دیگه وقتی برای درس خواندن نداره/اصلا حواس و تمرکزی دیگه برای علم نداره
کسی که برهنگی را نشان تمدن می داند میره دنبال همون فکر و خیالش
آقا پسرها هم همین طور
[u]مشکل خودمون هستیم[/u]
سلام
به نظر من همه این چیزهایی که دوستان گفتن تا حدودی درست هست
ولی به نظرم از همه مهمتر مسئله فرهنگ هستش
وقتی یک دختر خانومی وارد یه دانشگاه میشه و هم و غمش اینه که خودشو با برهنگی نشون بده دیگه وقتی برای درس خواندن نداره/اصلا حواس و تمرکزی دیگه برای علم نداره
کسی که برهنگی را نشان تمدن می داند میره دنبال همون فکر و خیالش
آقا پسرها هم همین طور
[u]مشکل خودمون هستیم[/u]
وزارت علوم!:)
درس |:
استاد |:
سیستم |:
من |:
شما |:
نمره |:
زندگی D:
ای کاش مادرم منو به دنیا نیاورده بود. حداقل نه توی ایران
مشکل نه از استاده و نه از دانشجو….مشکل,سیستم آموزشی از بیخ و بنه(از اول ابتدایی تا دکتری) و این مشکل به صورت زنجیره ای از کلاس درس خارج شده و به جامعه به خصوص جامعه کاری میرسه و تبدیل به بی مسئولیتی اجتماعی میان همه اقشار و صنوف شده از عالم بگیر تا بی سواد,از عاقل بگیر تا دیوانه…راه حل فقط در دست کسانیه که مسئولیت آموزشی این مملکت زیر بغلشونه(نه روی دوششون)…باید فکری کرد,اما کو کسی که فکر کنه
توی دانشگاه ها الکی نمره میدن تو کنکور به بعضی ها که هیچی بلد نیستن خیلی آوانس میدن
خوب معلومه دانشگاه ها افت میکنن
اون وزیر بدبخت هم برای گفتن واقعیت اخراج کردن
بعدشم با این شرایط ایران هر کی زرنگه و بورسیه میشه به خارج دیگه نمیاد معلومه برای چی
سلام
بنظر من مهمترین دلیل بی انگیزگی جوان ها در درس خواندن مشکلات بازار کار و پارتی بازیاس.
منی که میبینم واقعا سطح سواد و تواناییم از فردی که واقعا هیچ دانشی نداره و فقط تنها چیزی که داره پارتیه و به واسطه همین پارتی شغل و درامد بسیار خوبی داره چرا مثلا با تو درس خوندنم شوق داشته باشم؟
یا ازون طرف من یک آدم خلاق و مخترع هستم،کی تو دانشگاه یا کدوم منبعی میاد منو حمایت کنه که طرحمو به اجرا درارم؟
من بارها و بارها شنیدم که طرف میگه ای کاش لیسانس نمیگرفتم و دیپلم بودم اونطوری بهتر کار پیدا میکردم یا مثلا اگه چند سال پیش بجای درس یجا رفته بودم یه کار ساده گرفته بودم الان اونجا جا افتاده بودم و مثلا چند سال بیمه ام داشتم.این یه طرف قضیه
از اونطرف هم بدلیل شرایط عالی تحصیل در خارج و هوش بالای ایرانیا که به دنیا ثابت شدس 90 درصد کسایی که تو دانشگاه های خوب مثل شریف فارغ التحصیل میشن میرن خارج.
قضیه دیگه ام اینه که آیا ما تو دانشگاها چیزی یاد میدیم که توقع داریم جوونا کارم پیدا کنن؟؟؟؟!!!مثالی میزنم دیگه همتون دیدین:
وضعیت دانشگاها خصوصا آزاد و استاداش(البته نه همه دانشگاهاش و نه همه استاداش،جسارت به استادای دانا نشهو من بعضی جاهارو دیدم)،واقعا بعضی از استادا هیچی حالیشون نیست و کاراشونو میدن با هزار منت دانشجوها انجام بدن آخر ترمم یه نمره ای میدن پاس میکنن بدون اینکه هیچی ازون درس که بعضا مهم هم هستند یاد بگیرن.باز چند سال پیش یه آزمونی برگزار میشد و خوب بود.الان که دیگه پول بده برو دانشگاه بدون اینکه سطح علمیت سنجیده بشه.
بعضی ازدانشجوها(گفتم بعضیا جسارت به همه نشه) قربونشون برم دانشگاه رو با پارک اشتباه گرفتن و دیدشون به دانشگاه اینه که بریم ببینیم امروز چخبره کیا اومدن،کلاس که تموم میشه سرویس بهداشتی دخترا ازش به عنوان سالن آرایش استفاده میشه انگار که الان دارن میرن عروسی.یعنی شما ینفرو نمیبینین که بحث علمی کنن،همه دارن میگه دختررو دیدی،پسررو دیدی.میخوام بگم فضا اصلا علمی نیست که بخواد از افراد با سواد و با دانش دراد.حالا شما فضای دانشگاها رو مقایسه کنین با دانشگاهای خارج و دلیل پیشرفت علمی اونا دقیقا مشخص میشه.یا تو مدرسه ها،نزدیک 10 سال به بچه ها زبان درس میدن و موقع دیپلم ببینید کی میتونه یه جمله درست بگه و مجبوری بچتو بفرستی کلاس زبان.پس مدرسه چکارس اینجا؟؟؟؟
اینم بگما این که میگن اگه چیزی بلدم باشی کار نیستو قبول ندارم.حداقل تو رشته خودم.حالا نه اونکه بخای ماهی فلان قد درامد داشته باشی و میتونی گلیمتو از آب بیرون بکشی.ولی مشکل اینه که دانشگاهای ما هیچی یاد نمیدن.
این حرفارو زدم که بگم مقصر سیستم آموزشی هست که راهو جوری باز نکرده که دانشجویی که وارد دانشگاه میشه بدونه واسه چی داره وارد میشه،هدفش چیه،وظیفش چیه،قراره به کشورش چه خدمتی کنه و از اون مهمتر تا وقتی که واقعا در یک سطح خوب نیست اجازه فارغ التحصیلی بهش نده.
ولی متاسفانه فقط به کمیت توجه کردیم
تشکر
تو ایران خرافات مهمه که به درس و تفکر اهمیت میده.
از وقتی برای رفتن سر یه کار ساده و کل کل و بازی سیاسی سر این که بچه های ما بار علمی بالایی به نسبت بقیه دارن نتیجه این شد !!
وقتی دانشجو میبینه با پارتی بازی یکی از دوست هاش داخل یک رشته رفته و بقیه بعد از 4 سال تلاش و استاد های واقعا بی عرضه دنبال کاره هیچ رغبتی به درس خوندن نداره و با خودش میگه خوب بزار مدرک رو بگیرم تا اسمش باشه من لیسانس دارم !!!
الان داخل رشته خودم نفت چند تا از دوستام شدید پیگیر درس هستن دلیل چیه این که باباشون داخل شرکت نفت بوده و گفتن شما میتونید جای باباتون کار کنید فقط مدرک رو بگیرید
دانشگاه ها ما هیچ امکانات انجام فن رو در اختیارت قرار نمیدن فقط خوندن امتحان دادن!!
شخصا خودم رشته ای رو انتخاب کردم که علاقه آنچنانی بهش ندارم چرا ؟ نبود بازار کار داخل اون بخشی که بهش علاقه دارم !!! منی که به الکترونیک و روباتیک علاقه دارم یا همین سخت افزار چرا باید از ترس نبود بازار کار و.. رو بیارم به یک رشته ای که میتونه بازار کار بهتر داشته باشه !!!؟؟
در حال حاضر دقت کنید رشته هایی مثل برق قدرت و مکانیک مهندسی شیمی در صدر انتخاب های بچه ها هستن و شخصا خیلی ها رو میبینم داخل همون برق بلد نیستن دوتا سیم رو هم وصل کنن !!فقط به خاطر کار و آینده شغلی!!!!
تا مدامی که درس های ما به صورت کاربردی نباشه و برای رفتن سر یک کار ساده باد مدرک کارشناسی داشته باشی اوضاع به همین شکل خواهد بود!! (وقتی میگیم مهندس مکانیک خودرو یعنی فرد باید عرضه هندسی معکوس کردن موتور همون پراید هم داشته باشه نه قطعه رو چین بسازه سر هم کنه ( خوب این کارم من میتونم انجام بدم یه نقشه میخواد و آچار و بقیه به دست !!! )
ضمنا تحصیل رو دارن به سمتی پیش میبرن که تا چند وقته دیگه فقط بچه پول دارا بتونن درس بخونن. وقتی خرج تحصیل ی بچه دبستانی چند میلیون میشه دیگه تا اخرشو بخون. مدارس دولتی هم به سمت پولی شدن پیش میرن . متاسفانه آموزش پرورش از ریشه خرابه و این بیشتر به یک توطیه شبیه تا چیزای دیگه .
به نظرم دانشگاه های ما به معنای واقعی علمی کاربردی نیستند و دانشجو بعداز فارغ التحصیلی باید راهی آموزشگاه های مختلف جهت کسب مهارتهای لازم جهت بازار کار بشه. ضمنا وضع اساتید و سیستم آموزشی به معنای واقعی افتضاحه و نظارت درستی وجود نداره و هرکسی از راه میرسه میتونه کلمه استاد رو یدک بکشه. کم نیستند مواردی که اساتید از دانشجویان بسیار ضعیف تر ظاهر میشن و حرفی برای گفتن ندارند و به قول دوستان اوتن. در چنین فضایی هیچ انگیزه ای برای تحصیل در دانشگاه وجود نداره و به نظرم به جای تلف کردن وقت باارزش بهتره از همان ابتدا راهی آموزشگاه ها جهت کسب مهارت لازم بشیم . لااقل اینجوری مطمینم در قبال وقت و هزینه ای که میکنیم دانش و مهارت لازم و حداقلی رو کسب میکنیم.
نظر شخصیمه
دانشجو واسه پول درس میخونه و میخواد بپیچونه کلاسو که مدرک بگیره
استاده هم میگه حالا شما که میپیچونید منم دلم نمیسوزه و بیخیاله
خیلی کلی گفتم وگرنه اگه بخوام ب عمق مطلب بپردازم تو ایران سیاست فروماسون حاکم بر دانشگاهاس و اونا نمیخوان بچه های ما تحلیلگر باشن
واسه حرفم هم کلی سند و مدرک دارم حداقل یکسال تحقیق کردم تو این مورد
دوست عزیز اینکه باید نظام آموزشی مطابق با کشور خودمون باشه موافقم اما
مسئله ای که هست این نظام آموزشی در ایران نه تنها به درد ما نمیخوره به درد اونا هم نمیخوره
یعنی شما دانشگاه شریف هم درس بخونید تنها به مدرک نباید بسنده کنید برای کار در خارج کشور کاری ندارم توی ایران رو
چون سطح علمی کشور فوق العاده پایینه
برای نمونه یکی از دوستان بنده برای ادامه تحصیل در رشته کامپیوتر رفتن کانادا ، استادی که برنامه نویسی کار میکردن به دوستمون یه پروژه دادن که باید از اکثر زبان های برنامه نویسی استفاده میکردن اما خب دوستمون با اینکه درسش هم خوب بود ولی مثل شیر توی گل گیر کرده بودن در ضمن این رو هم بگم استاد گرامیشون به دوستم یه پروژه پیش و پا افتاده از نظر اون ها دادن بهش و گفتن چون شما از ایران اومدید بهتره از این پروژه شروع کنید
یا یه نمونه دیگه یه تعداد از دوستان طراح وب سایتمون با یه تعداد از طراحان ژاپنی که دانشجو هم هستن همکاری یا بهتره بگم تبادل اطلاعات میکردن اونا روی HTML6 کار میکردن و توسعه میدادن اما ما هنوز توی بهترین دانشگاهمون HTML5 هم کار نمیکنیم
شما فکرشو بکن وقتی در دانشگاه هامون هنوز پاسکال تدریس میشه چه انتظاری میشه داشت
قسمت 6 و 7 و 9 رو بیشتر میشه توی ایران دید یعنی این موارد بیشتر باید بررسی و درست بشه
سلام به همگی
من اصلا دانشگاه نرفتم و بعد از دیپلم درس رو گذاشتم کنار چون وضع جامعه رو میدیدم کسی که فوق لیسانس هم داشته باشه اما پارتی یا پول نداشته باشه نمیتونه یه شغل ارزشمند نسبت به تحصیلاتش گیر بیاره چون همه جا میگن اولا سابقه کار دوما معرف 😉 اخه یکی که تازه درسش تموم شده سابقه کار از کجا گیر بیاره دوما کسی که معرف داره نیاز نداره که بره دنبال کار بگرده و فرم استخدام پر کنه چونکه اتوماتیک وار در شغل مورد نظرش در منطقه مورد نظرش پذیرفته میشه
اما اگه اون فوق لیسانس که بند پ رو نداره حتی اگه یه شغل معمولی هم گیرش بیاد حقوقش با حقوق یه کارگر ساده فرقی نداره
اما اصلیترین مشکل ما خود نظام اموزشی هستش میایم داستان رستم و سهراب رو به عنوان یه قسمت از درس به دانش اموز مجبورا یاد میدیم و ازش امتحان میگیریم اما حتی به فکرمون هم نمیرسه که عوض کردن بادروم یه لامپ خونه و یا عوض کردن لاستیک ماشین رو در طول دوره تحصیلی یه فرد دیپلمه بهش یاد بدیم چون داستان رستم و سهراب از نظر نظام اموزشی لازم هستش اما یاد دادن عوض کردن لاستیک ماشین اصلا لازم نیست حالا شماها بهم بگین یک فرد دیپلمه ( ریاضی فیزیک و تجربی و انسانی ) در زندگی واقعیش داستان رستم و سهراب لازمش میشه یا اموزشهای مهارتهای زندگی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
از اول ابتدائی تا اخر دبیرستان و حتی توی دانشگاه ادبیات فارسی رو یاد میدن اما هنوز یه فرد دیپلمه ارتقاء سیستم رو مینویسه ارتقاع سیستم اما به همین دانش اموز یه کتاب مورد علاقش ( مثلا زندگی دایناسورها ) رو میدی یک بار میخونه همه جاشو کامل یادش میمونه این نشون میده که سیستم اموزشی ما نمیتونه علومی که یک فرد معمولی در داخل ایران در طول زندگیش نیاز داره یاد بگیره در طول 11 سال بهش یاد بده چون کتابهائی که انتخاب شده براشون کپی شده از کشورهای خارجی هستش ( با فرهنگ متفاوت و شرایط متفاوت ) اگه یکبار فقط و فقط یکبار مسئولین نظام اموزشی بشینن تمام کتابهای درسی رو از اول ابتدائی تا اخر دبیرستان با مشورت کارشناسان واقعی ( نه از داخل سیستم خودشون ) کارشناسی کنن و کتابهای اموزشی جدید و بروز و منطبق با شرایط و فرهنگ داخل کشور خودمون تولید کنن و برای هر سطح کتابها رو کاملتر کنن و مهارتهای زندگی رو نسبت به سن دانش اموز بهش یاد بدن اونوقت دانش اموز هم با عشق و علاقه درسشو میخونه و استاد مورد نظر هم با جدیت کامل اونو یاد میده چون میدونه که کتاب مورد نظر واقعا ارزشمند هستش
اونوقت ما هم وقتی یه دیپلمه رو میبینیم میفهمیم که با یه باسواد و با مهارت طرف هستیم نه یه بیسواد واقعی
یکبار توی دبیرستان معلم فیزیکم به هممون گفت هیچی سرعتش از سرعت نور بیشتر نیست من همون لحظه گفتم چرا هست اون دوبار حرفشو تکرار کرد من هم حرفمو باز هم تکرار کردم معلمم ازم پرسید چی من هم گفتم سیاه چاله ها اکثر همکلاسیهام پرسیدن سیاه چاله یعنی چی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مشکل از همکلاسیهام نبود از معلمم هم نبود بلکه از سیستم اموزشیمون بود که یه دبیرستانی حتی اسم سیاه چاله رو هم نشنیده بود اما از روی اجبار رستم و سهراب رو خونده بود
به نظر من دیگه کمتر کسی برای ارتقای سطح علمی خودش تلاش میکنه اکثر افراد فقط به دنبال کسب مدرک از فیلتر دانشگاه هستند و عده ای هم فقط هدفشون وقت گذروندن و به عبارتی ترس از این دارند که ازشون سوال بشه مدرک تحصیلیتون چیه درس میخونند.البته زمان بنده که سال79 وارد دانشگاه دولتی شدم مقداری جو متفاوت بود و اون زمان واقعا دانشجو ها انگیزه بالاتری برای درس خواندن داشتند اما متاسفانه امروز به خاطر مسائل اقتصادی دانشجو ها ته قضیه رو میدونند که بیکاری و مشکلات دیگه گریبانگیرشون میشه و همین مسئله باعث بی انگیزه شدن اونها میشه.البته از طرفی نظام آموزشی هم خالی از ایراد نیست بی هیچ حسابی فقط به دنبال جذب گتره ای دانشجو هستند و خروجی براشون مهم نیست و برای دانشجویانی که ایده های بزرگی در سر دارند ارزش قائل نمیشن و افرادی رو به عنوان استاد سر کار میگذارند که هیچ گونه تجربه عملی ندارند و دیگر چه توقعی از دانشجو ها وجود داره.و مطلب آخر بنده مقطع دانشگاه که در زمان ما برای خیلی ها آرزو بود الان مثل ورود به مقطع دبیرستانه اما با چه خروجی و با چه سطح علمی و عملی؟
تا روحیه تنبلی و آماده خوری را از خود نتوانیم دور کنیم وضعیت به همین منوال پیش خواهد رفت موقعیکه در دانشگاه به جای دروس عملی فقط تئوری کار میکنند دانشجویی بیرون می آید که از عمل چیزی نمیداند و یک تعدادی با پارتی استاد دانشجو دیگر میشوند و هیچ چیز عملی ندارندتا یاد بدهند و این دور ادامه پیدا میکند!!!
از نظر من هم دولت هم دانشگاه و هم دانشجو و هم استاد.
دولت : چون در زمان دولت قبلی خیلی مجوز ساخت دانشگاه داده شد تا آمار اشتغال بالا بره و به نسبت اون فکری برای تربیت اساتید نشد و نظام مشخصی هم جز مدرک گرایی برای تدریس نداریم. نمونش رو بخوام بگم دوست من با رشته صنایع شیمیایی و سواد خیلی کم استاتیک تدریس میکنه و نمره هم که کیلویی. سلبقه علمی و پژوهشی اساتید اصلا ملاک نیست.
دانشجو : چون فقط دنبال مدرک هستن و جزوه و کلاس آسون و یک استاد هم که باشه بخواد کار کنه نمیذارنش یا باهاش کلاس نمی گیرن.
استاد : چون خیلی از اساتید اصلا صلاحیت ندارن و وجدان کاری هم ندارن و خیلی راحت و فقط بخاطر پول میان درس میدن. هیچ تلاشی هم در پیش برد علمشون نمی کنن و دریغ از تحقیق و از روی جزوه تدریس می کنن.
دانشگاه : چون هیچ حمایتی از استاد نمی کنن و اساتید هم که حق التدریس هستند و کوتاه میان روبروی دانشجو. حتی مورد داشتیم که دانشجو استاد رو تهدید می کنه بخاطر نظرسنجی. از اساتید هم نمی خوان که کار علمی بکنن و هیات علمی هم دیگه نمی گیرن که اساتید به اجبار اون کار علمی بکنن. داماد ما هنوز 40 سالش نشده با فوق ریاضی شده رییس یکی از دانشگاه های استان فارس. خب این چه تجربه ای داره برای این کار ؟!
خلاصه اینکه این خانه از پایبست ویران است. خیلی از رشته ها اصلا دانشجو ها با علاقه نمیرن که اونهم بخاطر سیستم غلط آموزشی و صنعتی کشور هست. مثلا متالوژی که از صنایع مادر هست و در تمام کشورهای پیشرفته از رشته های پایه هست تو ایران دانشجوهایی که رشته مکانیک و شیمی و غیره رو نمیارن میرن متالوژی و عملا این رشته در ایران بشدت ضعیف هست. تو آلمان دانشجوها قبل از ورود به دانشگاه موضف به گذراندن دوره کارآموزی در یکی از صنایع مورد علاقشون هستند تا کاربرد رشته مورد علاقشون رو ببینن بعد انتخاب کنن و برن تو همون رشته درس بخونن.
تو نظام ما دانشجو بی علاقه استاد بی علاقه و نظام آموزش هم که بدتر از همه. خلاصه این که باید یه خونه تکونی اساسی کرد.
به نظر من اساتیدی که تو این چند سال هیئت عملی دانشگاه ها شدن، سواد کافی رو ندارند. گذشته از اینکه یک سری از اساتید با پارتی استاد شده اند، حقوق و مزایا اساتید دانشگاه ها خیلی کم هستش و این باعث میشه خیلی از دانشجویان نخبه که به خارج از کشور رفته اند ، میلی به بازگشت به کشور و استادشدن نداشته باشند.
تحریمیم میفهمی؟!؟!
تحریما برداشته بشه همه چی همه چی همه چی حل میشه…
من نمیگم !
پرزیدنت میگه…
😀
هیچکدام مقصر نیستن توایران نبود کار و توان اشتغال زایی دانشگاه را فقط به یک زمان وقت تلف کنی برای زندگی تبدیل کرده
علم تو دانشگاه شده مثل یک دستورالعمل که باید مو به مو اجراش کنی دیگه از جنبه تحقیقاتی و پژوهشی خبری نیست
دوست عزیز سیلابس دروس برای فیلد computer science تقریبا در تمام دنیا یکی هست و
وزارت علوم هم در این قضیه دخیل نیست.
دو قسمت عمده برای فعالیت در زمینه آی تی در دنیا تعریف شده یکی science یا development که افرادی که تحصیلات آکادمیک رو انتخاب کردند و مراتب بالا رو طی کردند در شرکت های بزرگ مشغول به طراحی و توسعه علوم و تکنولوژی هستند.
دیگری بخش information technology services هست که شما باید در یک زمینه خاص با صرف هزینه و وقت اضافی شروع به یادگیری فیلد خاص کنید که عموما هم مربوط به تکنولوژی شرکت های مختلف در زمینه های مختلف هست(به عنوان مثال تکنولوژی ها شرکت hp و یا IBMبرای محیط های سرور،تکنولوژی های شرکت سیسکو برای شبکه ها و دیاتا سنتر ها،تکنولوژِ های شرکت مایکروسافت مثل dotnet و….).و از این طریق شما میتونید وارد محیط های کاری و سرویس بشید.
پس دانشگاه هیچ وقت محیطی برای آموزش های Vendor base نیست و نخواهد بود.
گاهی اوقات هم برای سطوحی از یک مهارت مثلا در همین فیلد شبکه و دیتا سنتر و یا پروگرمینگ شما نیازمند هستید که خودتون رو به مقطع کارشناسی یا همون bachelor’s degree برسونید و دانش بیسیک رو کسب کنید و نه تنها در ایران بلکه در سایر کشور ها و کمپانی های دنیا هم مرسوم هست.
در ضمن محتوای مطالب هم قدیمی و جدید بودن براشون معنایی ندارد .درسی مثل سیستم عامل،معماری و… توقعی نیست که بیان و جدیدترین دستاورد های مایکروسافت ،اینتل و… رو رایگان و راحت در اختیار دانشجو قرار بدن!.حتی اگر کسی به استخدام این قبیل شرکت ها دربیاد باید مدتی سخت رو صرف یادگیری اون تکنولوژِ های بکنه
پس از این به بعد بیاید تفکرات و زمزمه های اشتباه راجع به رشته کامپیوتر رو دور بریزیم و اون ها رو به شکل درست به دیگران منتقل کنیم.
در مورد مطلب سایت هم بگم اگر در محیطی هیچ نظارتی نباشه صد درصد سوء استفاده اتفاق میافته.یادمون هم نره دانشگاه،اداره و… انعکاسی معنا دار از کشور و جامعه هستند!(؟)
پاینده باشید
به نظر من مشکل اصلی خود دانشگاها هستن که برداشتن با پارتی بازی اساتید رو اوردن و اونها هم اصلا دل نمیسوزونن فقط سطحی درس میدن که تموم کنن ترمو
نمونش دانشگاه ما که توی همه جا هم شعبه داره و اسم نمیبرم
امتحانات ما اخر خرداد تموم شده و هنوز بیشتر استادا نمره هاشونو اعلام نکردن و جالب اینجاست که انتخاب واحد ترم تابستنی تموم شد ؟!!!! یعنی ترم نمیدونه واسه ترم تاستونی درسرو که میخواد برداره پاس شده یا نه !!!!
و توی خود امتحانات یکسری مباحث بهمون اموزش داده نشده بود ولی موقع امتحان اون مباحث اومده بود
از خود یکی استاد های دانشگاه پرسیدم گفتم چطوری میتونیم به عنوان یه استاد وارد دانشگاه بشیم و اموزش بدیم گفت یه مدرک فوق لیسانسو سربازی و داشتن یه پارتی ؟!!!!!
توی بیشتر دانشگاه هایی هم که دیدم افراد سن بالا که میان وارد دانشگاه میشن با پارتی بازی خیلی خیلی راحت قبول میشن
یکی از همکلاسی های ما یک فرد سن بالا حدودا 40 تا 50 سال داشت هنوز نمیتونست کامپیوترو خاموش کنه و تایپ کنه اونوقت نصف بچه های ما اون درسو افتادن و این اقا با نمره بالا قبول شد و موقع ازمون دیدم که خود مدیر دانشگاه داره با استاد صحبت میکنه تا قبولش کنن
و این نشون میده که بین دانشجو ها خیلی فوق گذاشته شده
نه فقط دانشگاه ها بلکه مدارس هم به همین گونه بوده یکسری دبیر های عقده ای و وحشی و میاوردن توی سر کلاس برای اموزش ادم فک میکرد داره میره خدمت تا اینکه بره مدرسه
البته خیلی از اساتید و معلم های خوب هم هستن که دل میسوزونن و بحث اونها همیشه جداس و انشالله خدا همیشه ازشون راضی باشه
و در کل سیستم اموزشی ما کلا خیلی خیلی خیلی عقب افتادس
همه مقصز هستند.وقتی همه به زور میخوان سطح علمی کشور رو بالا ببرند ویکسری مقاله تو دنیا چاپ کنند به اسم ایران همین میشه.همین میشه که دانشگاهها مدرک میدن کیلویی.فقط پول بده قبول شو.بدون کنکور برو دانشگاه و مدرک بگیر کیلویی.فقط پول.استادها هم که ماشالله فقط بفکر پول هستند.البته من به استادها هم حق میدم.وقتی کسی تامین نباشه دلشم برا کارش نمیسوزه.دانشگاهها هم شده یک محل پارتی برا دانشجوییان عزیز که بروند با هم کل کل کنند.
مگه گرفتن نمره باید معیاری غیر از کسب علم و دانش باشه؟
کسب عیلم و دانش میکنی که نمره بگیری
حالا یه عده از ارزش ها اگاه نیستن نمیشه گیر به نمره داد
خود کرده را تدبیر نیست
بنظرم اصلی ترین دلایلش میتونه پول و پارتی باشه.با پول میرن دانشگاه با پول مدرک میگیرن با پارتی میرن سر کار.گذشته از همه اینا بیشتر دانشجویان فقط واسه وقت گذرونی میرن دانشگاه.البته استادها هم از یک دم همشون مقصرن. یک استاد داشتیم از بچه ها میپرسید که sin 90 میشه چند!!!!
رقابت برای ورود به دانشگاه ها عادلانه نیست چرا که نیمی از طرفیت دانشگاه های برتر سهمیه ای است. برای نمونه دانش آموزی که پدر یا مادرش عضو هیئت علمی است اگر در آخرین صندلی ضعیف ترین دانشگاه قبول شود به بهترین دانشگاه منتقل خواهد شد. و همچنین نابرابری در گزینش مابقی سهمیه ها
به نظر من اول از همه دانشگاهها و وزارت علوم مقصر هستند چون محتوای کتب دانشگاهی به خصوص رشته های علوم کامپیوتر بسیار قدیمی هستند و با بازار کار خیلی فاصله دارند و حتی اگه یه دانشجو از بیشتر دروس نمره بیست هم بگیره باز تو بازار کار حرفی باسه گفتن نداره چون اونجا یه چیز دیگه می خوان…در ضمن دانشجو و استاید هم کاملا بی تقصیر نیستند.چون متاسفانه بیشتر دانشجوها فقط به فکر گرفتن نمره هستند تا کسب علم و دانش…
هم استاد و هم دانشجویان ما گرفتار یک سیستم و نظام آموزش عالی هستند که به دست خارجیها طراحی شده برای تربیت نیروی کار مناسب اون ها … ما تا وقتی نتونیم توی کشورمون سیستمی رو طراحی کنیم که:
۱. بر اساس نیازهای داخلی خودمون طراحی شده باشه
۲. بر اساس بومی خودمون و فرهنگ و مردم خودمون طراحی شده باشه
۳. بتونه ارتباط مناسبی با بازار تولید و مصرف بر قرار کنه
۴. بتونه خصوصی اداره بشه و راه های درآمد رو خودش به دست بیاره
۵. اهمیت و جایگاه رشته ها بر مبنای نیاز و اهمیت رشته باشه نه بر اساس نیاز کشورهای خارجی (منظور اینکه ما باید رشته هایی مثل مدیریت رو اهمیت خیلی زیادی بدیم و رشته های مهندسی و .. در اولویت بعدی قرار بگیره)
۶. کاربردی شدن متون دروس بر اساس نیازهای داخلی و بومی و پرهیز از متون غیر ضرور و حواشی چه در دروس خصوصی و چه در عمومی
۷. عوض کردن فرهنگ دانشگاه ها از آماده خوری به مولد بودن در زمینه های علمی
۸. عوض کردن فرهنگ دانشگاه ها از برون گرایی به درون گرایی
۹. عوض کردن فرهنگ تنبلی و سطحی نگری به فرهنگ پشتکار و تلاش و خستگی ناپذیری و عمق نگری
۱۰. عوض کردن فرهنگ تنگ نظری و کوتاه نگری به بلند نظری و آینده نگری
۱۱. دیدن آینده دور و نه فقط نوک دماغ
۱۲. و ….
اگر این چنین سیستمی رو طراحی نکنیم نه از دست اساتید کاری بر میاد نه از دست دانشجویان ….
این موارد نیازمند تغییر نگرش درباره هر سه رکن اصلی تکنولوژی یعنی ۱. سازمان ۲. فرهنگ و ۳. فن خواهد بود.
الان دانشگاههای ما از این سه رکن فقط به رکن سوم می پردازند که باعث ناکارآمدی شدید کلیت اون هست و باید این سه رکن به صورت بومی در بیاد و پیاده سازی بشه تا بتونیم توی دانشگاهمون هدفمند تولید نیرو انجام بدیم.
بنده تو کاردانی کامپیوتر نرم افزار درس مبتنی بر وب با یک تازه به دورن رسیده عقده ای برداشتم :
حالا سرگذشت من داشته باشین:
استاد :بچه ها آخر ترم یک سایت ازتون می خوام
دانشجوهابین خودشون حرف می زنن:
آخه چی یاد داده که سات هم می خواد.
من:خوب من که php بلدم یکی طراحی می کنم از asp که چیزی یادمون نداده…
آخرم ترم امتحان کتبی 10 نمره 5 نمره پروژه 5 نمره میان ترم.
پایان ورقه امتحان کتبی هم نوشته بود پروژه ها تونو تا تاریخ فلان به ایمیلم بفرستید.
من فرستادم بهم ایمیل زده پروژه باید به زبان asp باشه!!!! وگر نه صفر میدم بهت…
استاد که نگفته بود حتما باید به این زبان باشه خلاصه پروژه منو قبول نکرد هرچند من سایتمو تو سطح خیلی بالایی طراحی کرده بودم و ژرتال پردازش ابری بود. ولی آقا چون جز asp زبان مبتنی بر وب دیگه ای بلد نبود قبول نکرد!
یکی با مردک کارشناسی که از آموزشگاه سطح پایین بیارن تو دانشگا بکنن استاد این میشه آخر عاقبت دانشجو.
تو دانشگاه همه دانشجو ها قسمت های مورد علاقه ی خودشونو تو رایانه دنبال می کنن خلاصه سر بی سوادی و درگیری با این عقده ای کتبی که من کامل نوشته بودم بهم داد 9 نمره پروژه صفر میان ترم صفر و کاری کرد من مردود شدم اون ترم تو مبتنی بر وب!!!:D
البته همه ما خوب میدونیم که چنین کارهایی تو دنیا بی جواب نمی مونه و چوب خدا صدا نداره:)
این وضعیت دانشگاه های ماست…
هر دو مقصر هستند یا بهتره بگم هر سه
چرا هر سه؟
به هر دو مورد اول ( استاد و دانشجو) هم خوردم توی رشته IT
داشتیم استاد از لحاظ علمی عالی ، در اشتراک گذاری مطالب و آموزش هم عالی ولی متاسفانه دانشجو کاملا بی توجه ، یه موضوع کاملا بی اهمیت برای دانشجو
ولی خب دانشجوی اکتیو و مشتاق به درس هم داشتیم یا کلا مباحث مرتبط با رشته ولی استاد کاملا ضعیف ، چه از لحاظ علمی یا بیان اطلاعات
حالا مورد سوم چیه؟ خب خدمتتون باید عرض کنم کتبی که در حال حاظر در دسترس دانشجویان هستن برای زمان تیرکمان شاه میباشد منظورم کتب دانشگاهی هستش
یادم میاد ترم پیش نیم سال اول 92.93 دوستم ذخیره و بازیابی اطلاعات داشت هنوز توی مبحث CD بودن و جالب اینجاست که نوشته بود در حال حاظر دیسک هایی با ظرفیت بسیار بالا وجود دارد که میتوان 700 مگابایت را روی ان ذخیره سازی کرد 😐
با توجه به رشته ی IT که همیشه باید اپدیت بود چه دانشجوی صنعتی شریف چه دانشجوی پیام نور باید مطالعه آزاد داشت و ان هم رفرنس و دیگر هیچ ، وگرنه با توجه به هر سه مورد بالا باید بی خیال این رشته شد همونطور که گفتم استادهایی هم داریم که دانش به روزی دارن و این دانششون رو واقعا وقت گذاشتن و به دستش اوردن و ما بسیار سپاس گذارشون هستیم
اگه لازم به تغییرات باشه باید شرایط مناسب هم ایجاد بشه چه از لحاظ کتب ، چه استاد با دانش مناسب و چه زمینه هایی برای تشویق دانشجویان به رشته خودشون و انجام دادن کارهای عملی و گروهی و فهموندن این موضوع به دانشجو که دانشگاه محل کسب دانش و همکاری و همفکریه نه چیز دیگه