ایلان ماسک، یکی از سرشناس ترین چهره های دنیای تکنولوژی، اخیرا در مصاحبه ای در کنفرانس Code در کالیفرنیا بیان کرد که ممکن ست تمام زندگی بشر تنها یک شبیه سازی رایانه ای باشد. شاید در نگاه اول چنین ادعایی بسیار دور از ذهن به نظر برسد اما آیا می توان شانسی برای صحت آن قائل شد؟
ایلان ماسک فردی عادی نیست. هوش بسیار بالا و توانایی مدیریت فوق العاده وی که در دو کمپانی تسلا و SpaceX به روشنی نمایان است نشان دهنده بینش او از دنیای تکنولوژی هستند. نکته کلیدی ادعای وی آنجاست که بازی های رایانه ای در طول چهل سال گذشته آنقدر پیشرفت کرده اند که طی سال های آینده به نهایت واقع گرایی خواهند رسید و ابزارهایی نظیر دستگاه های واقعیت مجازی و واقعیت افزوده می توانند مرزهای دنیای واقعی و دنیای شبیه سازی شده رایانه ای را کمرنگ تر و محو تر کنند. به عبارت دیگر ما به زودی زندگی در دنیایی را تجربه خواهیم کرد که تلفیقی از واقعیت افزوده و هوش مصنوعی است و نتیجه نهایی چنین اتفاقی آن است که ابعاد شبیه سازی شده به وسیله رایانه قابل تشخیص و تمایز از واقعیت نیستند. اجازه بدهید موضوع را از زاویه ای متفاوت بررسی کنیم.
با فرض هر مقداری از پیشرفت و نوآوری در صنعت بازی سازی و حتی پیش بینی بهبود بسیار اندک آن (که البته با توجه به تکنولوژی های رو به رشد معرفی شده در سال های اخیر بسیار بعید به نظر می رسد) باز هم در آینده ای نه چندان دور شاهد غیر قابل تمایز شدن واقعیت و شبیه سازی خواهیم بود. به این ترتیب نسل کنونی در مسیری قرار گرفته که در آینده شاهد عرضه بازی های این چنینی به بازار خواهد بود. نکته قابل توجه دیگر آن است که اجرای این بازی ها به داشتن ابزارها و قطعات سخت افزاری خاص محدود نخواهد شد و هر چند شاید در حال حاضر خریدن سیستم هایی که بتوانند بازی های واقعیت مجازی را در همین سطح فعلی هم اجرا کنند کاربران را متحمل هزینه های بسیار زیادی کنند، اما بدون شک در آینده این چنین نخواهد بود.
اما حالا باید به سوال اصلی برگردیم. ایده زندگی انسان ها در یک شبیه سازی رایانه ای مدتی است که به ذهن بسیاری از اندیشمندان و حتی مردم عادی رسیده. حتی فیلسوفان در قرن های اخیر نیز به شکل های مختلف درباره این فرض به بحث و تبادل نظر پرداخته اند و حتی در سال 2003، نیک باستروم در مقاله ای که با نام “آیا شما در یک شبیه سازی رایانه ای زندگی می کنید؟” همین موضوع را بررسی و در نهایت هم پاسخ مثبت آن را اعلام کرد. اما شباهت بسیار زیاد بین صحبت های ایلان ماسک و نیک باستروم در نهایت به این فرضیه منجر خواهند شد که انسان ها همگی بخشی از یک شبیه سازی عظیم رایانه ای هستند. در هر دو بیان می توان مشاهده کرد که توسعه هوش مصنوعی زمینه ای بسیار خطرناک از تکنولوژی است. به گفته ماسک، نتیجه پیشرفت در هوش مصنوعی و توسعه آن در نهایت منجر به نابودی تمدن بشر خواهد شد. باستروم نیز نقطه نظر مشابهی داشته و اظهار می کند که برای توسعه چنین بخش هایی قطعا می بایست تمامی ریسک های موجود را در نظر گرفت.
اما آیا این پرسش تنها یک بدبینی روحی است که قبلا هم در فیلم های سینمایی نظیر ماتریکس و 2001: اودیسه فضایی دیده شده؟ یا اینکه باید صحبت های ماسک و باستروم را جدی گرفت و فکری به حال بشریت کرد؟ می توان به وسیله برخی محاسبات اعلام کرد که این ادعا نادرست است. برای مثال شرایط فعلی جهان را در نظر بگیرید که البته نه تنها کره زمین، بلکه تمامی عالم قابل مشاهده را نیز در بر می گیرد. اولین سوالی که به ذهن کاربران رایانه های امروزی خواهد رسید آن است که برای شبیه سازی چنین شرایط عظیمی به چه مقدار توان محاسباتی نیاز داریم؟ برای انجام شبیه سازی در ابعاد عالم می بایست توان های به شدت بزرگی از احتمالات، برهمکنش ها و واکنش ها را به صورت همزمان محاسبه کرد و در نظر گرفت که به نوبه خود نیازمند قدرت پردازشی فوق بشری و بسیار عظیمی می باشد. البته این تنها در مقیاس ماکروسکوپیک است و اگر علم کوانتوم را نیز در نظر بگیرید، آن وقت تنها برای شبیه سازی همه حالت های ممکن در یک شهر نیازمند رایانه ای در ابعاد همان شهر خواهیم بود.
حتی اگر چنین رایانه ای نیز وجود داشت می بایست در برخی موارد با عاملی به نام “ناکاملی حقیقت گرا” یا realism imperfection روبرو می شدیم که در واقع باگ هایی در شبیه سازی هستند که به دلیل برخی ویژگی های هر مدل در همه شبیه سازی ها ایجاد می شوند. نمونه ای از این ناکاملی را می توان زمانی مشاهده کرد که یک ستاره با استفاده از برخی درجات بزرگنمایی قابل مشاهده و با استفاده از برخی درجات دیگر غیر قابل مشاهده خواهد بود. چنین خطاهایی در همه شبیه سازی ها در این ابعاد وجود خواهند داشت اما تا به حال چنین مواردی توسط انسان ها مشاهده نشده و تمام عالم از نظمی مافوق آن برخوردار است.
همچنین می بایست به این نکته نیز توجه داشت که ماشین های فوق هوشمند و خود – یادگیرنده بسیار دور از دسترس انسان هستند و با وجود همه پیشرفت ها در سال های اخیر، هنوز تا رسیدن به چنین مقیاسی از آنها راهی دراز در پیش داریم. برای مثال شبکه های عصبی که بعضا از آنها به عنوان مدل های الکترونیکی مغز نیز یاد می شود به منظور پیش بینی تغییرات در بازاهای بورس مورد استفاده قرار می گیرند. این سیستم ها می توانند با استفاده از داده های موجود در بازار بورس تعلیم داده شده و الگوهای موجود در جریان داده های زنده را که نشانگر رخدادی در آینده هستند پیش بینی کنند. به این ترتیب بازیگران بازار سهام می توانند بدون اینکه دچار تبعات منفی اتفاقات جهان شوند به خرید و فروش سهام بپردازند. اما این شبکه ها تنها در همین چهارچوب قابل استفاده هستند و برای تبدیل آنها به ابزارهایی در مقیاس جهانی سال ها پیشرفت نیاز است. این نکات می توانند نشان دهنده این حقیقت باشند که حتی همین برنامه های پیشرفته نیز در نهایت نیازمند تصمیم گیری های انسانی هستند و احتمال نابودی بشریت به دلیل دخالت آنها در حال حاضر بسیار اندک است.
اما در طرف مقابل نیز شواهدی برای قبول ادعای ماسک و باستروم وجود دارد. یکی از این شواهد توسعه تکنولوژی به منظور کمک به ساختارهای انسانی – ماشینی است. با افزایش وابستگی زندگی روزمره به دستگاه های دیجیتال، فرآیند استفاده از آنها نیز همواره در حال تغییر می باشد. تمایل به دسترسی دائم به اطلاعات و برقراری ارتباط در ساده ترین شکل خود باعث ظهور و محبوبیت دسته ای جدید از گجت ها به نام تکنولوژی های پوشیدنی شده است. ماسک عقیده دارد که با ادامه چنین روندی انسان ها به برده هوش مصنوعی تبدیل خواهند شد. با این حال استیو مان، فردی که به عوان پدر تکنولوژی های پوشیدنی از او یاد می شود، عقیده دارد ترکیب هوش مصنوعی و ابزارهای پوشیدنی در نهایت باعث نفع بشریت خواهد شد. مثال او برای این اتفاق نیز سیستم های پزشکی هستند که در بخشی از آن، تحقیقات برای ایجاد ایمپلنت های مغزی برای دست یابی به سیگنال های الکتریکی در مغز و شبیه سازی حرکات در بخش های غیر فعال بدن که دچار معلولیت شده اند در حال پیگیری است.
در نتیجه چه باید گفت؟ آیا زندگی انسان یک شبیه سازی بزرگ است یا خیر؟ در واقع با توجه به اطلاعات موجود باید گفت این طور نیست. حداقل می توان اینگونه فکر کرد که پیشرفت های فعلی برای پاسخ مثبت به این پرسش بسیار محدود و در مراحل ابتدایی هستند. اما توجه به برخی نکاتی که ایلان ماسک به آنها اشاره دارد نیز بسیار ضروری به نظر می رسد. توسعه بیشتر هوش مصنوعی در آینده و همچنین تکنولوژی های مرتبط با واقعیت افزوده انسان را به سمت زندگی در جهانی سوق خواهند داد که در آن ارتباطات حرف اول را خواهد زد. در چنین جهانی دسترسی نامحدود و بدون خلل به داده ها و بازتاب های دیجیتال به نمایش در آمده در جهان فیزیکی میسر خواهد بود. همچنین تکنیک های هوش مصنوعی نیز به درک بهتر داده ها توسط انسان کمک می کند که تصمیم گیری های انسان به شدت وابسته به داده هایی خواهد بود که از سوی رایانه ها در اختیار وی قرار می گیرند. اما با این حال و با وجود اضافه شدن به دنیای ما، این تکنولوژی ها در هر صورت در دنیای حقیقی بنا خواهند شد.
به قلم پروفسور مارک اندرسون – IFLS
Error باش (L………….i………….b………….i………….d)
کسی به این فکر نکرده بجای اینکه خدایه ما مارو تو دنیایه مجازی خلق کرده ماها انسانها به مرحله ای از تکنولوژی خواهیم رسید که خودمون به عنوان یکخدا از دید هوش مصنوعی که به خود آگاهی رسیده دیده میشیمواون هوش مصنوعیه خود اگاه خودش دنیایه خودشو میسازه و موجوده دیگه ای خلق میکنه و……
فکر کنم ما (ایران) تو باگ شبیه سازی قرار داریم !!
سوال :یه نفر به من بگه چرا خوابهاي من بيشتر واقعي به نظر مياد تا وقتي كه بيدارم؟
از كجا بايد بدونم كه حواس من به من دروغ نميگند؟
جواب
چون بخشي از واقعيت خياليه
.و بخشي از خيالات تو واقعيت
براي اينكه حقيقت رو بفهمي
.بايد با همه وجودت خطر كني
دوستانی که واقعا میخواهند واقعا بدانند که این نظریه قابل اثبات هست یا نه بروند قسمت (ایا دنیا یک شبیه سازی کامپیوتری بزرگ است؟) جهشی در علم با مورگان فریمن را دانلود کنند و ببینند. به گمونم خیلی از جواب های دوستان رو بدون طرفداری از حزب یا دین خاصی بده که به نظر من خیلی کامل و جامع هست.
من نمیدونم دوستان چرا مشتاق هستن همه چیزی رو به دین و خدا ربط بدن تو نوشته بالا نوشته نشده که دنیایی که ما توش زندگی میکنیم خود به خود به وجود اومده(که در این صورت وجود خدا رو نقض می کرد) حتی اگه دنیایی که توش زندگی میکنیم مجازی باشه حتما یکی به وجودش اورده دیگه .
شاید به این دلیل باشه که دوستان بدون اینکه متن رو کامل بخونن میان نظر میدن
در مورد اینکه گفتین تو این دنیا باگ نیست هم باید بگم اگه به جادو اعتقادی داشته باشین این دنیا باگ هم داره که بعضی افراد ( که بلد هستن ) ازش استفاده می کنن و افرادی که ازش اطلاعی ندارن نمی تونن استفاده کنن تو همین دنیا خودمون هم همینطوره یکی که تو یه سیستم یا نرم افزار یا سایت باگی بلد باشه میتونه ازش استفاده کنه ولی کسی که بلد نباشه نمیتونه (و همینطور که باگ رو میشه به کس دیگه یاد داد جادو رو هم میشه و تو اسلام توی احادیت و قران اومده یاد گرفتن جادو حرامه )
ولی خودمونیم دنیا عجب گرافیکی داره :-D:-D
به نظر بنده این نظریه اصلا با وجود خدا در تناقض نیست. بلکه بیشتر اثباتش می کنه.
خدا خودش گفته این دنیا یه شبیه سازیه ( شاید به بیانی دیگر) .
خدا انسان رو خلیفه قرار داده و این اجازه رو بهش داده که یه دنیای دیگه و موجودات دیگه رو خلق کنه.
پیشنهاد می کنم در مورد فناوری های همگرا (NBIC) مطالعه کنید.
مثل اینه که بگیم خدا وجود نداره!!! فکر کنم این تکنولوژی دیوونشون کرده دارن هذیون میگن.
سلام یه نفر یه حرف بیخود میزنه , شما که نباید زود اون رو منتشر کنید
این جهان رو خدای عزیز آفریده و یه نفر حرف جالبی در اینمورد زده بود:
“باید تصورش پخته تر بشه تا به حقیقت دست پیدا کنه.
یه جواب دورهمی برا قضیه اینه که در اون صورت تصوری از “من” وجود نداره و یا حداکثر فقط یک “من” که هسته کامپیوتر هست وجود خواهد داشت.
فقط در یه صورت شاید جواب بده اونم وقتیه که هر شخصیتی رو یه هوش جداگانه بر عهده بگیره (که این شبیه فیلم ماتریکس ه که حتما باید شخصیت و هوش حقیقت جداگانه ای داشته باشه و صرفا مجازی و برنامه نویسی شده نیست)که این خیلی با دنیای واقعی برای ما فرقی نخواهد داشت چون دنیا هم همین موضوعه که خدای معرف و قانون گذاری هست (همانند برنامه نویس) که ما رو در ابعادی خاص آفریده(محیط برنامه نویسی) و به هر کدام شخصیت ،روح و هوشی جداگانه بخشیده(تا تصوری به اسم “من” بوجود بیاد”.) منتها هنوز یه فرق باقی میمونه اونم اینکه مبدا محیط برنامه نویسی و کامپیوتر و … باز خود خداست.
پس این تفکری جدید نیست منتها مادی گراها پس از نفی خدا برای توجیه تفکرات مبدائیت ،خالی از تصوری به اسم خدا اینگونه جوابهایی میدن.”
تحلیل خوبی بود اما شما فقط به یه جنبه سطی نگاه کردید و اون رو تحلیل کردید، اصل هدف ایشون این بود که ممکنه این جهان مجاز باشه یعنی دارن به این نقطه میرسن نکنه همه این چیزا اصلا مجازی هست یعنی نیست :emoji0 که البته سال ها پیش یادم نمیاد کدوم مقاله بودکه فیزیک دان ها تایید کردن این جهان کلا مجاز هست تا همین جا بحث کردن فکر کنم کافیه چون اگه بخوام توضیح بدم باید یه 10 صفحه ای بنویسم این بحث تخصصی هست / حالا دیگه بماند از نظر کامپیوتری یا چیز هایی دیگه اصل کلیت موضوعه :-bd
اتفاقا به نظر من ممکنه چون مثلا وقتی که میایم ازواقعیت مجازی استفاده کنیم یکم طول میکشه تا به گیم پلی عادت کنیم دقیقا مثل نوزادی که یکم طول میکشه تادست و پای خودشو بشناسه،شاید ما هم توی یه شبیه سازیه عظیم هستیم که انقدر باهاش عجین شدیم، فکر میکنیم باهاش یکی هستیم…در کل این تیپ تئوری ها خیلی جالبه:-bd
بنظرم حتی 1% هم امکان همچین چیزی نیست، واقعا مخالف همچین مسائله ای هستم