لاک قرمز ملودارمی است که به زندگی خانواده ای فقیر میپردازد و روایتگر قصه ای بسیار غم انگیز از زندگی دختر شانزده ساله ای است که در این خانواده زندگی میکند. این فیلم اولین اثر سینمایی سید جمال سید حاتمی است که فیلمهای تلویزیونی” بچههای ابری”، “انگشتر” و “اوقات مشترک آنها” در کارنامه خود دارد. پس زیاد جای تعجب نخواهد داشت که اولین فیلم سید حاتمی کمی به تله فیلم های تلویزونی شباهت داشته باشد ، زیرا که این کارگردان با مدیوم و اندازه های تلویزیونی به سینما آمده، اما خب چون فیلم اولی است نباید زیاد سخت گیر باشیم. لاک قرمز در بخش نگاه نو سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر حضور داشت و نامزد دریافت جایزه بهترین کارگردانی و بهترین فیلم در این جشنواره شد.
“خطر لو رفتن داستان”
بازیگران اصلی این فیلم پردیس احمدیه ، پانته آ پناهی ها ، بهنام تشکر ، مسعود کرامتی ، رسول نقوی هستند. پردیس احمدیه در نقش اکرم بازی قابل توجهی را ازخود ارائه داده است و تقریبا فیلم درصد زیادی از امتیاز خوب بودنش را مدیون بازی این بازیگر است. البته از بازی خوب پانته آ پناهی ها نیز نباید چشم پوشی کرد که در این فیلم و همچنین آخرین فیلم های خود بسیار درخشان ظاهر شده است. در لاک قرمز شاهد بازی متفاوتی از بهنام تشکر هستیم که کمتر از او سراغ داریم زیرا که بهنام تشکر را پیش از این در سریال های طنز تلویزیونی دیده بودیم، با این وجود او در این فیلم خوب ظاهر شده است. مسعود کرامتی را نیز میتوان نمک این فیلم دانست، وی که در نقش عموی اکرم بازی میکند، هرچند در سکانس های کوتاهی ظاهر میشود اما بازی خوبش و دیالوگ هایی که بیان میکند کمی چاشنی طنز به فیلم اضافه میکند.
نویسنده داستان لاک قرمز امیر عبدی است.اگر به طور کلی به قصه ی این فیلم بنگریم قصه ی خوبی است و میتوان گفت در میان فیلم هایی که اخیرا ساخته شده اند چنین قصه هایی کمتر دیده میشود. قصه ای که زندگی قشر فقیر جامعه را روایت کند و مصائب و رنج های آنها را به تصویر بکشد. این اواخر بیشتر شاهد ساخته شدن فیلم هایی در مورد قشر متوسط ومرفه جامعه بوده ایم تا فیلم هایی در مورد مردم فقیر. البته فیلم ابد و یک روز را نیز نباید فراموش کنیم که فیلم قابل توجهی با موضوعیت فقر و اعتیاد بود.
اگر در جزئیات و منطق روایی داستان لاک قرمز بخواهیم دقیق شویم متوجه میشویم که کارگردان میتوانست با زمانبندی سکانس ها و توجه به بعضی جزییات مهم مانند بازداشت هفت روزه ی اکرم، روایت بهتری از داستان داشته باشد. و سوالی که پیش می آید این است که آیا آوار کردن این همه مصیبت و بلا روی دختر 16 ساله برای اینکه کارگردان از او یک قهرمان بیرون بکشد لازم بوده است؟ بیشتر منتقدان معتقدند که لاک قرمز پتانسیل این را داشت که به یک ملودارم آبکی و اشک بر انگیز تبدیل شود(هرچند که در بعضی صحنه ها واقعا اشک مخاطب در می آید) اما با هوشمندی کارگردان از لبه ی تیغی که در روی آن قرار داشت جان سالم به در برده است.
کارگردان با استفاده از تکنیک دوربین روی دست سعی کرده است به جنبه واقع گرایانه فیلم و همچنین استرس و فشار بعضی از سکانس ها بیافزاید. هرچند که مواردی قصه کمی بالاتر از زمین قرار دارد. مثلا پدر اکرم نجار است و در مقابل ساختن میز و صندلی و … مقاومت میکند و به جای آنها عروسک های زشت و زمختی میسازد که هیچ کس خریدار آن نیست، گویا پدر اکرم اصلا روی زمین زندگی نمیکند و از جامعه ای که در آن زندگی میکند خبر ندارد، یا اینکه اکرم با فروش عروسک ها پدرش و کمی رنگ و لعاب دادن به آنها میخواد بدهی های خانواده را بدهد و خواهر رو برادرش را از بهزیستی بگیرد.
در پایان بندی این فیلم اختلاف نظروجود دارد، عده ای از منتقدان پایان لاک قرمز را پایانی بد میدانند،زیرا معتقدند فیلم به جای اینکه از میان این همه درد و رنج و فشاری که بر دختر وارد میشود یک انسان متعالی بیرون بکشد او را همرنگ جماعت میکند ،به طوری که با آرایش کردن و لاک زدن عروسک های پدرش و در آوردن آنها به شکلی که جامعه امروز میطلبد به فروختن آنها میپردازد. عده ای دیگر معتقدند که پایان این فیلم بهترین پایانی بوده است که میشد برای آن در نظر گرفت و هرپایان دیگری آن را تصنعی و غیر قابل باور میکرد. هرچند در پایان فیلم شاید اینگونه گمان کنیم که دختر ممکن است با فروش عروسک ها به زندگی خود سرو و سامانی دهد اما اگر کمی دقت کنیم متوجه میشویم که داستان ما را از جامعه ای که در دختر در آن زندگی مکیند نا امید میکند.
نقد خوبی بود