در یکی از مطالب قبلی در مورد سریال شهرزاد توضحیاتی را به شما عزیزان ارائه کردیم. قسمت بیست و هشتم این سریال امروز پخش شد و فصل اول این سریال به پایان رسید. همانطور که در مطلب قبلی گفتیم قرار است فصل دوم این سریال نیز ساخته شود. مدتی پیش برخی رسانه های خبری، از فصل دوم سریال شهرزاد خبر هایی منتشر کرده بودند و ادعا کردند که جزئیاتی از فصل دوم سریال شهرزاد را فاش کرده اند و همچنین ادعا کردند که خانم فاطمه معتمد آریا در فصل دوم این سریال بازی خواهد کرد. اماوبسایت رسمی سریال شهرزاد طی بیانیه ای تمام این خبر ها را شایعه خواند و نوشت: “ساخت فصل دوم سريال شهرزاد هنوز وارد مرحله پيش توليد نشده و فيلمنامه آن در حال نگارش است”
اما بپردازیم به آنچه که در قسمت بیست و هشتم سریال شهرزاد گذشت. در دو قسمت 27 و 26 سریال شهرزاد دیدیم که فرهاد بعد از تمام ماجراهایی که پیش آمده دوباره از شهرزاد خواستگاری میکند و شهرزاد در قسمت 27 ام این سریال جواب مثبت را به فرهاد میدهد. در قسمت 27 دیدیم که بزرگ اقا بر خلاف انتظارات،خیلی روشنفکرانه با مساله ازدواج دوباره شهرزاد با وجود اینکه قبلا گفته بود شهرزاد برای همیشه عروس خاندان دیوان سالار باقی خواهد ماند برخورد کرد. و تنها کسی که در این میان به شدت با ازدواج شهرزاد و فرهاد مخالف بود قباد،همسر قبلی شهرزاد بود که ادعا کرد هنوز شهرزاد را دوست دارد.
قسمت 28 سریال شهرزاد نیز با یک اتفاق غیر منتظره اغاز شد. در قسمت 27 این سریال طوری برداشت میشد که مادر فرهاد یکی از مخالفان اصلی این وصلت باشد، اما در ابتدای قسمت 28 شاهد آن بودیم که مادر فرهاد کاملا از این وصلت راضی بود و از شنیدن تصمیم فرهاد اشک شوق به چشمانش آمد. هاشم،پدر فرهاد برای جازه گرفتن از بزرگ آقا به خانه او میرود و با کمال تعجب متوجه میشود که بزرگ آقا نیز از این وصلت حمایت میکند و از هاشم میخواهد این وصلت بی سر و صدا صورت گیرد.
مرضیه مادر فرهاد برای گفتگوهای اولیه به خانه پدری شهرزاد میرود و اجازه مادر شهرزاد را برای این ازدواج میگیرد. قبل از انجام مراسم عقد شهرزاد به همراه فرهاد به نزدیک خانه بزرگ آقا میروند تا بتول خانوم دایه امید، پسر شهرزاد را به دور از چشم قباد و شیرین به دیدن او بیاورد. بعد از اینکه بتول خانوم به خانه برمیگردد شیرین و از او پرس و جو میکند و متوجه ازدواج شهرزاد و فرهاد میشود. در این میان قباد نیز این حرف ها را میشنود. هنگامی که قباد قصد دارد از خانه بیرون برود شیرین جلوی او را میگیرد و بعد از دعوا و مشاجره قباد سیلی به شیرین میزند و سر شیرین به لبه ی مبل خورده و از هوش میرود. بزرگ اقا که صدای دعوا را شنیده به اتاق شیرین می آید اما قباد با او نیز مشاجره میکند و جلوی او می ایستد. بزرگ اقا نصرت را صدا میکند و طلب اسلحه میکند و نقش زمین میشود . وقتی نصرت وارد اتاق میشود چیزهایی را بیان میکند که قباد از شنیدنشان تعجب میکندو او به قباد میگوید مادرش همیشه میخواسته بزرگ اقا را بکشد اما موفق نشد. نصرت بالای سر بزرگ اقا می رود و ادعا میکند که قباد پسر اوست و بعد از بزرگ اقا قباد صاحب همه ی ثروتش خواهد شد. بزرگ اقا میگوید قباد را دوست داشته است و قصد دارد در مورد شهرزاد حرفی بزند که از دنیا میرود.البته اینجا معلوم نیست که بزرگ اقا چرا میمیرد. نصرت با داد و فریاد اهالی خانه را صدا میزند که دکتر خبر کنند. همزمان که در آن سوی شهر شهرزاد و فرهاد روی سفره عقد نشسته اند در خانه بزرگ اقا جسد بی جان او را ازخانه بیرون میبرند و شیرین را که به اغما رفته به بیمارستان منتقل میکنند. بعد از اینکه نصرت و قباد با هم تنها میشوند نصرت به قباد میگوید اکنون وقت آن رسیده که هرچه قباد دلش میخواهد را به دست آورد، مطمئنا قباد تنها به شهرزاد فکر مکیند. وقتی که نصرت میخواهد اتاق را ترک کند قباد از او میپرسد که آیا در مورد خودش دروغ گفته؟ اما پاسخی از نصرت نمیشنود.
پیش از مراسم عقد شهرزاد و فرهاد خبر مرگ بزرگ اقا را به هاشم پدر فرهاد میدهند، هاشم اول فکر میکند به همه بگوید که لباس عذا به تن کنند زیرا که بزرگ اقا مرده است. اما به مرضیه همسرش میگوید که هیچ حرفی نزند تا مراسم عقد تمام شود. و پایان این فصل از سریال شهرزاد با صحنه ای که قباد در حال سیگار کشیدن است و اسم شهرزاد را صدا میکند به پایان میرسد. به نظر میرسد که اتفاق های تازه و هیجان انگیزی در فصل دوم این سریال منتظر شهرزاد و فرهاد باشد.
کارگردان متوسط؟؟؟ شما چندتا از فیلمهای حسن فتحی رو دیدی که میگی متوسط. حتما اصغر فرهادی کارگردان خوبیه؟
باید جالب باشه.
سریال های ایرانی اصلا جالب نیست.
این سریال از بازیگرای قوی و همچین کارگردانی متوسط بهره میبره اما داستانش بیشتر شبیه سریالهای ترکیه ای و… هست فقط انگار یکم نرمتر عمل کرده تا مخاطب ایرانی رو بهتر جذب کنه
فکر کنم آخر فیلم مثل فیلمهای فارسی وان و جم تی وی بشه. فکر کنید آخرش رابطه ها بر ملا بشه چه شلم شوربایی بشه
سریال خوش لعاب بود نه خوش ساخت که حاشیه های زیاد توش بود از خرابکاری از تغییر لباس توی سکانس های مشترکت تا معانی کلمات و تابلوها……….. اینکه سریال در زمان ما بود و روابط آزادنه و بی بنده باری بود و بسیار جالب بود…….
واقعا فیلم زیبایی بود:smiley0:-bd