جنگ جهانی دوم مملو از خاطرات تلخ و شیرین و داستان هایی است که مرور آنها همچنان دارای شگفتی و جذابیت خاص خود است.افراد بسیاری در این جنگ مبدل به اسطوره شدند که تا ابد در تاریخ جهان باقی خواهد ماند.یکی از آنان را می توان پر افتخار ترین خلبان جهان دانست.این شما و این هم یک میان برنامه ی نوروزی.
اریش هارتمن در اکتبر 1940 و در حالی که فقط هجده سال داشت، به نیروی هوایی آلمان ملحق شد و در مارس 1941 وارد مدرسه خلبانی شده و در اکتبر 1942، در زمانی که شاید جنگ جهانی دوم به اواسط خود نزدیک می شد، به عنوان خلبان جنگنده شکاری در سن بیست سالگی فارغ التحصیل شد. در آن زمان، نیروی هوایی آلمان و دیگر کشورهای درگیر، نیاز شدید به نیروی انسانی خصوصاً خلبان های ماهر و حرفه ای داشتند. او پس از به پایان رساندن تحصیل، به سرعت به فایتر وینگ 52 که مجهز به هواپیماهای مسراشمیت Me-109 بودند برای خدمت فرستاده شد. هارتمن تا آخرین روز جنگ در این اسکادران ماندگار شد و در بیش از 1400 سورتی پرواز عملیاتی موفق شد تعداد 352 فروند از هواپیماهای دشمن را سرنگون کند که خواب چنین تعداد پیروزی را هیچ خلبانی حتی در خواب هم نمی دید. بدین گونه هارتمن، موفق ترین خلبان در طول تاریخ شد که تا کنون در پروازهای عملیاتی شرکت کرده است.
اولین ماموریتی که هارتمن انجام داد، به همه چیز شبیه بود غیر از یک نبرد هوایی. نخستین نبرد وی در 14 اکتبر 1942 اتفاق افتاد. در این پرواز او و لیدر راسمن به یک ماموریت گشت هوایی رفته بودند که ناگهان از سوی کنترل زمینی پیغامی مبنی بر حمله هواپیماهای روسی به تجهیزات زمینی آلمانی به هواپیماهای هارتمن و راسمن مخابره شد. دو خلبان فوراً مسیر خود را به سمت جنگنده های روسی تغییر دادند و کمی بعد در آسمان میزبانان خود را مشاهده کردند و بلافاصله درگیری شروع شد. هارتمن گاز موتور را به حداکثر ممکن رساند و از لیدر گروه جلو زد. با نزدیک شدن به یکی از هواپیماهای روسی از فاصله سیصد متری- در حالی که فاصله معمول برای شلیک حدود صد متر بود- آتش گشود. او تمامی گلوله های خود را در یک شلیک طولانی مصرف کرد در حالی که حتی یکی از گلوله ها هم به هواپیمای روسی برخورد نکرد. خلبانان روسی که فهمیده بودند که هارتمن دیگر گلوله ای برای شلیک ندارد، همگی به او حمله ور شدند. همین می توانست خاتمه دوران کوتاه خلبانی هارتمن باشد، اما او تصمیم گرفت که عمر خود را اینگونه پایان ندهد و به همین دلیل به زودی هواپیمای خود را در میان ابرها مخفی کرد. مدت کوتاهی که گذشت، راسمن دوباره هارتمن را از رادیو فرخواند و به او دستور داد که دوباره به فرمیشن ملحق شود. همین که هارتمن از میان ابر ها راهی به بیرون پیدا کرد، در مقابل خود هواپیمایی را دید که با سرعت سرسام آور در حال نزدیک شدن به او بود. هارتمن تصور کرد که آن هواپیما یک جنگنده روسی است، در نتیجه شروع به انجام مانورهای شدید کرد تا از دست او بگریزد. اما در حقیقت در هواپیمایی که به سمت او می آمد کسی جز فرمانده راسمن قرار نگرفته بود! سرانجام هارتمن پس از پیدا کردن مسیر خود به سمت پایگاه، شروع به بازگشت کرد. اما هواپیمای هارتمن در نزدیکی پایگاه دیگر سوختی برای ادامه پرواز نداشت و هارتمن مجبور شد در زمین های اطراف فرود اجباری انجام دهد. هارتمن با خوش شانسی در کنار نیروهای آلمانی فرود آمده بود و سرانجام به پایگاه بازگردانده شد. در نخستین ماموریت، هارتمن مرتکب اشتباهات فراوانی شد. آرایش پروازی را به هم ریخت، جلوتر از لیدر گروه پرواز کرد، تمام مهماتش را بدون موفقیتی مصرف کرد و آسیب های سنگینی به هواپیمایش وارد ساخت. مجازات او سه روز کارگری با مکانیک های پایگاه در زمستان های سرد غرب روسیه بود.
سه هفته بعد در پنجم نوامبر 1942 او در یک آرایش پروازی به همراه سه جنگنده دیگر از پایگاه برخاست. بعد از پانزده دقیقه، خبر از نزدیک شدن 28 فروند هواپیمای روسی رسید که متشکل از 18 فروند IL-2 ستارموویک و 10 فروند جنگنده اسکورت بود. علی رغم برتری تعداد جنگنده های روسی، هواپیماهای آلمانی تصمیم گرفتند به ستارموویک ها حمله کنند. هارتمن IL-2 سمت چپ گروه پروازی را به عنوان هدف انتخاب کرد و از فاصله صد متری به روی ستارموویک روسی آتش گشود. گلوله های او اینبار به هواپیمای دشمن اصابت کردند، اما به ستارموویک که از لحاظ مقاومت بدنه و زره پوشی مشهور بود آسیبی نرساند. ناگهان هارتمن توصیه یکی از فرماندهان را به یاد آورد؛ به سرعت ارتفاع خود را کم کرد، تا جایی که هواپیمای IL-2 به طور کامل بالای سر او قرار گرفت. به طور نگهانی دماغه هواپیمایش را بالا داد و از زیر اگزوز سمت راست موتور ستارموویک را هدف قرار داد. همین که گلوله ها به اگزوز موتور برخورد کردند، دود سیاه رنگ غلیظی از هواپیمای روسی بلند شد. ستاموویک روسی مسیر خود را بلافاصله به سمت شرق و به سمت پایگاه خودی تغییر داد و هارتمن هم او را تعقیب کرد. ناگهان هواپیمای IL-2 درست در مقابل هواپیمای هارتمن منفجر شد و قطعات آن به موتور هواپیمای هارتمن برخورد کرد که باعث آتش گرفتن موتور جنگنده اش شد. هارتمن بار دیگر مجبور به فرود اضطراری شد، اما باز آنقدر خوش شانس بود که در منطقه تحت سلطه نیروهای آلمان نازی فرود آمده بود. این نخستین موفقیت از 352 پیروزی هوایی و نخستین هواپیمای IL-2 از کل 61 فروند ستارموویکی بود که هارتمن سرنگون ساخت.
در همان زمان که نیروی زمینی آلمان به شدت تحت فشار نیروهای متفقین بود، هارتمن و خلبان های گروه او هر روز دسته ی جدیدی از هواپیماهای دشمن را شکار می کردند. این مسئله تا جایی ادامه یافت که حتی روس ها برای سر او جایزه هم تعیین کرده بودند. شهرت هارتمن به جایی رسید که نیروهای روسی او را هیولای سیاه نامیدند و بهترین خلبان هایشان را برای شکار هواپیماهای هارتمن و کشتن او فرستادند. شیوه نبرد هارتمن در بیش از هزار و چهارصد ماموریت پروازی در چهار مرحله خلاصه شده بود: شناسایی هدف، تصمیم گیری برای درگیری، حمله و فرار از محدوده خطر. هارتمن از زمان نخستین ماموریتش عادت گرفته بود که تا هواپیمای دشمن تمام شیشه جلوی هواپیمایش را نپوشاند به او حمله ور نشود. او با روش نزدیک شدن بیش از حد به هواپیمای دشمن برخورد هر کدام از گلوله های خود را به جنگنده های دشمن تضمین می کرد. علی رغم فهرست طولانی پیروزی های وی، هارتمن در بسیاری از مواقع هم که موقعیت فراهم بود به هواپیماهای دشمن حمله نکرد، چرا که می گفت که جنگ ادامه می یابد اما زندگی او ممکن است در اثر یک ریسک به پایان برسد. بنابراین او هیچ گاه در هدف گیری های خود خطر نمی کرد. هارتمن دید وسیع و واکنش های سریعی نسبت به هواپیماهای دشمن داشت. در همین حال، همیشه ویژگی های تهاجمی و خونسردی خود را در نبرد ها حفظ می کرد. هارتمن در حدود چهارده بار فرود اضطراری انجام داد، اما در هیچ یک از این فرود ها نه آسیبی به وی رسید نه توسط نیروهای دشمن دستگیر شد. حتی در مورد او می گویند که یک بار به همراه دو مکانیک در کابین یک نفره هواپیمای Me-109 از پایگاهی که دقایقی بعد به دست نیروهای روس می افتاد تیک آف کرد.
هارتمن به دریافت درجههای زیادی که لیاقت آنها را نیز داشت نائل آمد و حتی درجهٔ کاپیتانی که کسب آن بسیار دشوار مینمود را نیز دریافت کرد. او حتی نشان صلیب شوالیه را که بالاترین درجه نظامی آلمان بعد از هیتلر بود را نیز دریافت کرد، نشانی که از سال ۱۹۳۹ تنها ۲۷ نفر از ارتش آلمان نازی موفق به دریافت آن شده بودند. او به عنوان قهرمان جنگ جهانی هم نشان افتخاری دریافت کرد که فقط ۱۲ نفر از جمله هانس یولریچ رودل، خلبان بمبافکن استوکا دایور که بیش از پانصد تانک روسی را نابود کرده بود آن نشان را دریافت کردند. در اواخر جنگ جهانی دوم، هارتمن با شاهکار آلمانیها، یعنی هواپیمای مسراشمیت امئی ۲۶۲، نخستین جنگنده جت جهان هم پرواز کرد.
اسارت
ر تاریخ ۸ مه ۱۹۴۵ (آخرین روز جنگ جهانی در اروپا) بعد از آنکه هارتمن آخرین هواپیمای روسی را ساقط کرد، در فرودگاهی در چکسلواکی فرود آمد. وی بعد از آنکه از هواپیما پیاده شد، متوجه شد که فرودگاه توسط نیروهای لشکر ۹۰ پیاده نظام ارتش آمریکا به محاصره کامل درآمدهاست. هارتمن دو انتخاب پیش رو داشت، یا تا آخرین نفس مبارزه میکرد تا کشته شود و یا تسلیم شود وجان خود را حفظ نماید. پس او تصمیم به تسلیم شدن گرفت. بنابراین زمانی که سربازان آمریکایی فرودگاه را تصرف کردند، هارتمن و تعدادی از خلبانان و گروه زمینی پرواز وی را به اسارت گرفتند. این نیروها در تاریخ ۲۴ مه ۱۹۴۵ طبق کنفرانس یالتاتوافقنامه یالتا (به انگلیسی: Yalta Agreement) به نیروهای روسی تحویل داده شدند. هارتمن در مورد کشتن ۷۸۰ شهروند اتحاد جماهیر شوروی در روستای بریانسک(به انگلیسی: Briansk)، حمله به کارخانه نان در ۲۳ مه ۱۹۴۳ و نابود کردن ۳۴۵ فروند هواپیما متعلق به اتحاد جماهیر شوروی، جنایتکار جنگی شناخته شد و محکوم به ۲۵ سال حبس با اعمال شاقه شد. ولی هارتمن این حکم را نپذیرفت و رای دادگاه را باطل و بیارزش خواند.در نهایت پس از 10 سال در سال ۱۹۵۵، او به وطنش و به نزد همسرش بازگشت و در سال ۱۹۵۶ به لوفتوافه تازه تاسیس آلمان غربی پیوست. هارتمن همیشه میگفت که به بیشتر از ۱۴۰۰ مأموریتی که انجام دادهاست افتخار میکند، وی به این افتخار میکرد که هیچ گاه حتی یک وینگ من یا هواپیمای همراه خود را از دست ندادهاست. این خلبان پر افتخار، در ۲۰ سپتامبر ۱۹۹۳ در ۷۱ سالگی در گذشت.
اگه میخاید یه آدم نترس و خیلی شجاعی باشید به شما بزرگواران توصیه میکنم به نیمکره ی سمت چپ مغزتون بیشتر فشار بیارید نیمکره ی سمت چپ مغز هرچی فعال تر باشه اون آدم چه زن چه مرد بطور ناخواسته یا خواسته آرامش درونی بیشتری در درونش ایجاد میشه و این آرامش درونی شما رو به اوج شجاعت میرسونه ازتون خواهش میکنم این نظر این حقیر رو نشون بدید تا شاید تونسته باشم به شما عزیزان کمکی کرده باشم
مطلب فوق العاده بود . ممنون
واقعا عالی بود ولی باید اینو در نظر داشته باشیم المان ها در تکنولوژی رقیب نداشتند که بعد از جنگ جهانی دوم این تکنولوژی به دست متفقین افتاد به هر حال جنگنده های المانی یکی از بهترین جنگنده های دنیا بودند ولی بهتون پیشنهاد میکنم درمورد شهید جلیل زندی مطالعه کنید ایشون در زمان جنگ تحمیلی زمانی که عراق با داشتن پیشرفته ترین جنگنده ها و بروز ترینشون دربرار جنگنده های ایرانی که حتی مهمات هم نبود شکست های سهمگینی خوردند ایشون 14 فروند کرکس عراقی با جنگنده اف 14 شکار کردند و موفق ترین خلبان اف 14 دنیا شناخته میشن و بقیه خلیان های شجاع خودمون در ضمن جنگنده های المان نسل 2.5 بودند و جنگنه های روس نسل 2 ولی تو جنگ ایران عراق بیشتر جنگنده های ایران نسل3 و فقط اف 14 نسل 4 بودند درحالی که بیشتر جنگنده های عراق نسل چهار بودند خلبان های ما تو دنیا واقعا نام دار هستند و من بهشون افتخار میکنم?
هرچی باشند به پای خلبان های وطنی خودمون نمیرسند که در هر شرایطی پرواز می کردند برای دفاع از کشور و نه برای ثبت رکورد و خود نمایی
آلمان ها خيلي استعدادهاي بزرگي رو در طول جنگ جهاني دوم تربيت كردن كه واقعا هر كدومشون به اندازه 1 لشگر ارزشمند بودن.
درسته واقعا رکوردهای قابل توجهی ردند ولی هیچکدوم جایی ثبت نشده:smiley8
از اون خلبانها بود…….. افتخارش اینکه برای وطنش جنگید حتی اگر فرماندش هیلتر بوده
تا جای میدونم چند تا از خلبانان ایرانی رکورد شکستن پرواز دنیارو شکستن و یکیشون موشک فینسک از بالا همدان برای غرب کشور شلیک کرده ویک هواپیمای عراقی شکار کرده بود فکر کنم اسم خلبان ایزد منان بود
واقعا دمش گرم و روحش شاد:-bd