برای شما هم احتمالاً پیش آمده که از شلوغی رستورانی معروف، کنار دریا و مکان های دیدنی کلافه شده باشید و به فکر کشف جاهای جدیدی بیفتید که کسی راه به آنجا پیدا نکرده است. اگر پاسخ شما مثبت است، بدانید که تنها نیستید. زوج پژوهشگر فلوریدایی نیز مانند خیلی های دیگر از شلوغی ساحل آزرده شده بودند، که یکی از آنها به این فکر رسید که چگونه می تواند در فلوریدا باشد اما به دور از این همه شلوغی. بنابراین رایان و ربه کا تصمیم گرفتند که دور افتاده ترین منطقه فلوریدا را کشف کنند.
ربه کا متخصص GIS (سامانه اطلاعات جغرافیایی) است و به کمک دانش او این زوج موفق شدند طول و عرض جغرافیایی دورترین جای ممکن از سازه های ساخته انسان را در فلوریدا پیدا کنند. پس از آن تصور کردند که می توانند به آنجا سفر کنند و در مرحله بعدی از شاخ و برگ دادن به رویاهایشان به این باور رسیدند که اگر می توانند این طرح را در فلوریدا عملی کنند، پس امکان عملی شدن آن در ایالت های دیگر هم هست. این زوج ماجراجو که سال 2000 با یگدیگر آشنا شدند، پیش از این نیز تصمیمات هیجان انگیز خود را عملی کرده بودند. آنها 5 هفته در آلاسکا زندگی کردند و 9 روز از این مدت را در سرزمین های بکر شمالگان، تنها و حتی بدون دسترسی به تلفن گذراندند.
ربه کا 44 و رایان 45 ساله اند و دارای یک دختر 9 ساله می باشند. اما حضور این دختر مانع طبیعت گردی و سفرهای هیجان انگیز این زوج نشده است و حالا رویای سفر به مناطق دور افتاده ایالت ها نیز توسط هر سه عضو این خانواده عملی شده است. در ابتدای کار آنها تصمیم گرفتند که مفهومی برای “منطقه دور افتاده” تعیین کنند. دور افتاده، دورترین مسافت از جاده و شهر تعیین شد و جاده هر راه آسفالت شده یا نشده، عمومی یا خصوصی ای به شمار میآید. مثلا سواحلی که با ماشین میتوان به آنها رفت نیز شامل این تعریف میشود. جای دورافتاده باید مرتفع و نیز قابل توسعه به دست انسان باشد. مکانهایی مانند دشتی سیلابی یا جایی در وسط دریاچه در این تعریف نمیگنجد.
با بررسی تمامی این شرایط در سال 2009 این زوج دریافتند که دورترین منطقه فلوریدا در 27 کیلومتری جاده ای در گستره بکری مارجری استونمن داگلاس و در بخشی از پارک ملی اورگلیدز واقع شده است. آنها در سفری سه روزه و پس از سپری کردن شبی در قایق سرانجام به این ناحیه رسیدند. به گفته این زوجی، احساسی که آنها در آن لحظه تجربه کردند، وصف نشدنی بود. اگرچه که اسکلاید، دخترشان که در آن زمان تنها 10 ماه داشت، خواب را بر تجربه این لحظه ترجیح داده بود.
ربه کا و رایان مینز پس آن به 32 مکان دور افتادهی دیگر در ایالت های مختلف سفر کردند و همچنان به سفرهایشان ادامه میدهند. این 33 مکان به طور میانگین ۱۱ کیلومتر از هر جاده و ۱.۳ کیلومتر از هر کوره راه فاصله دارند. در دو سوم این محلها موبایل به شبکه وصل میشده است. در میان ۴۸ ایالت سرزمین اصلی ایالات متحده، نقطهای که بیشترین فاصله را از جادهها دارد و بنابراین دورافتادهترین مکان این کشور به شمار میآید، در پارک ملی یلواستون در وایومینگ واقع شده است. این مکان با نزدیکترین جاده ۳۵ کیلومتر فاصله دارد. مسیر رفت و برگشت آن ۱۲۱ کیلومتر است و پیاده یک هفتهای طول میکشد. برای رسیدن به آنجا باید حدود یک کیلومتر از تپهای بالا رفت. البته ربهکا و رایان هیچ گاه مختصات دقیق این محل را مشخص نمیکنند که مبادا خیل گردشگران یا کسانی که خیال کسب و کار دارند به آنجا سرازیر شود.
پس از رسیدن به نقطه مورد با وجود شوقی که وجود آنها را فراگرفته بود، موضوعی بود آنها را رنجیده می کرد. رایان می گوید: “ما در آن دورافتادهترین محل در وایومینگ نشسته بودیم و در یک و نیم کیلومتری کابینی دیده میشد. این که هفت روز مسیر رفت و برگشت آن جا طول میکشید، آنقدر که میخواستیم دور از دسترس نبودیم.” مشابه این اتفاق در ایالت های دیگر هم روی داده بود. به عنوان مثال در آیداهو در ۳ کیلومتری نقطه دورافتاده، هواگرد سبکی به چشم شان خورد، درمونتانا به شکارچیان برخوردند و در نیویورک و نیومکزیکو اتاقکهای جنگلبانان را دیدند. حتی در فلوریدا با قایقهای تفریحی و قایقهای ماهیگیری مواجه شدند که صدای موتورهایشان از کیلومترها دورتر در دل دریا به گوش میرسید.
تجربه این دو زوج پژوهشگر نشان میدهد که شاید مکانی به معنای واقعی دور افتاده وجود نداشته باشد. ربه کا معتقد است که مسیرهای رفت و آمد انسانی بر محیط زیست اثرات منفی متعددی میگذارند. تبعات منفی شکستن حریم طبیعت به دست گونههای مهاجم و اثرات نامطلوب احداث جادهها بر روندهای بوم زیستی مانند مهاجرت حیوانات، کیفیت آب، و جریان آب در یک سرزمین می تواند جبران ناپذیر باشد.
آیا شما هم تاکنون فکر کشف مناطق دور افتاده به سرتان زده است؟ تلاشتان در جهت کشف این مناطق موفقیت آمیز بوده است یا کسی پیش از شما به آن نقاط نفوذ کرده بود؟
تو چقدر از حیوونا می ترسی ! 😮
حیوون ها که نزدیک آدما نمی شن. اونها بیشتر می ترسن :-)):-)):-))
واقعا این زن و شوهر عجب جراتی داشتند چنین مکانهایی ممکنه هر حیوون وحشی زندگی کنه اونوقت اینها بچه کوچیکشون رو هم با خودشون بردن به نظر من اینها ترسی از مردن به وسیله حیوونهای وحشی نداشتند و از جون بچشون هم سیر بودند .ولی در کل خیلی کار هیجان انگیزی کردند .