تحریریه سخت افزار مگ برای پرداختن به این داستان هیجان انگیز در چند هفته آینده به طور جامع به تاریخچه کامپیوتر شخصی و ریزپردازنده خواهد پرداخت. داستان پر فراز و نشیب تاریخچه کامپیوتر های شخصی و ریزپردازنده که از اختراع ترانزیستور تا تراشههای امروزی مورد استفاده در دستگاههای ما را شامل میشود.
مطالعه قسمت اول مقاله تاریخچه کامپیوتر های شخصی و ریزپردازنده : فصل اول تاریخچه ریزپردازنده و کامپیوتر شخصی (1947 – 1974)
مطالعه قسمت دوم مقاله تاریخچه کامپیوتر های شخصی و ریزپردازنده : فصل دوم تاریخچه کامپیوتر شخصی و ریز پردازنده (1974 – 1980)
مطالعه قسمت چهارم مقاله تاریخچه پردازنده و کامپیوترهای شخصی : فصل چهارم تاریخچه پردازنده و کامپیوترهای شخصی (1984 – 1996)
مطالعه قسمت پنجم و آخر مقاله تاریخچه کامپیوترهای شخصی و پردازنده : فصل پنجم و آخر تاریخچه کامپیوترهای شخصی و پردازنده (1996 – )
فصل سوم تاریخچه کامپیوتر های شخصی و ریزپردازنده (1980 – 1984) : شاگردها به استادی رسیدند
کامپیوتر IBM PC Model 5150 : آغازگر جنبش نرم افزار
در دهه 80 میلادی اگر کامپیوتری میخواست “انقلابی” لقب بگیرد، باید توسط کمپانی معظم IBM ساخته میشد. اگر هر شرکت دیگری در آن دوران کامپیوتر شخصی IBM مدل 5150 را میساخت و به بازار عرضه میکرد، ممکن بود آنطور که باید با آن برخورد نشود. قدمت IBM تضمین کننده کاربرد گسترده و سطح استاندارد سازی مورد نیاز یک فناوری جدید در رایانهها بود. همین قد و قامت و نام بلند آوازه IBM باعث شد تا مشخصات فنی مدل 5150 بدون محدودیت در دسترس رقبا باشد (زیرا شركت IBM موظف به افشای چنین اطلاعاتی تحت فرمان وزارت دادگستری در سال 1956 بود تا اقدامات انحصارگرانه را نفی کند)
سود مناسب شرکت IBM در آن دوران بخاطر طراحی و تولید یکپارچه تمام سخت افزارها و نرم افزارهای داخلی کامپیوتر به دست خود شرکت بود و با این کار سود حداکثری را به قیمت مناسب در بازار بدست میآورد. شرکتهایی که از این تکنیک استفاده نمیکردند، درگیر آماده شدن قسمتهای مختلف (سخت افزاری و نرم افزاری) به صورت جدا از هم میشدند و هر شرکتی با سرعت خود کار میکرد.
مدل 5150 اولین تلاش IBM در ساخت یک رایانه شخصی نبود، حداقل چهار پروژه قبلی شرکت IBM در بازار از بین رفت. رایانه تجاری System / 23 DataMaster مجهز به تراشه اینتل 8085 از فوریه 1978 توسعه طولانی مدت خود را پشت سر گذاشته بود. در نهایت در تاریخ ژوئیه 1981 ورود سیستم DataMaster به بازار صورت گرفت و تجربیات به دست آمده در پروسه ساخت این کامپیوتر منجر به تغییر در استراتژی طراحی محصول شد.
برنامه بعدی IBM، طراحی رایانه شخصی در مرکز تحقیقات آستین تگزاس و با پردازنده 6800 موتورولا بود. یک طرح اضطراری به نام Project Chess هم برای اجرا همزمان با طرح آستین تنظیم شد. دلیل این کار نزدیک شدن آتاری به IBM برای ساخت یک رایانه شخصی بود. مدیر پروژه ویلیام (بیل) لوو متعهد شد که این طرح در یک سال آینده نهایی شود.
حال نوبت انتخاب پردازنده و سیستم عامل برای این رایانه شخصی بود. لوو و استریج به اندازه کافی زیرک بودند و متوجه شدند که مدیران ارشد IBM به دنبال کامپیوتری نیستند که تهدیدی برای دیگر ماشینهای سودآور شرکت باشد (ترمینال System / 23 DataMaster با چاپگر در آن زمان با قیمت تقریبی 9،900 دلار از جمله این دستگاهها بودند).
هدف اصلی آنها استفاده از پردازنده 8 بیتی بود که دایره انتخاب آنها را به 6502 MOS Tech ، Z80 Zilog و 8085 Intel محدود میکرد. با این حال، مهندسان IBM استفاده از پردازنده 16 بیتی را ترجیح دادند (همانطور که بیل گیتس، که IBM را به استفاده از 16 بیت برای نمایش کامل سیستم عاملی که در حال توسعه بود، ترقیب میکرد. در حالی که ورود معماری 32 بیتی از موتورولا و National Semiconductor ( با تراشههای 68000 و 16032) قرار بود یک سال بعد تولید شوند.)
این نقطه از تاریخچه کامپیوتر های شخصی و ریزپردازنده تبدیل به دست اندازی بزرگ برای برخی شرکتها شد.
سقوط شرکتهای باسابقه : از هول حلیم افتادن در دیگ
MOS Tech توسط Commodore خریداری شد زیرا فروش شرکت MOS با جنگ قیمت کامپیوترهای Texas Instrument کاهش یافت و تمرکز آنها از نوآوری به سرمایه گذاری 6502 تغییر یافت. در نهایت مرکز طراحی غربی (WDC) محاسبات 16 بیتی را به سری 6500 آورد، اما همانند بسیاری از شرکتهای ریزپردازنده، پروسه طولانی ساخت و تحقیق ریزپردازنده تا زمانی که برای بازار آماده شوند، باعث خستگی و از کار افتادن آنها شده بود.
ثروت Zilog نیز دچار رکود شد، دلیل آن هم هیجان زده شدن بیش از اندازه سهامدار بزرگ و شرکت مادر Exxon از دیدن این شرکت تازه کار بود. این هیجان باعث شد تا هزینه تحقیق و توسعه آنها از 35٪ درآمد شرکت عبور کند. تمرکز بر توسعه باعث شد تا پردازنده 16 بیتی Z8000 دچار اشتباه مدیریتی و فروش شود. زیرا خواستههای شرکت اکسون و تجربیات مدیریت غلط فدریکو فاگین در حال خودنمایی بود.
فاگین و اونگرمان Zilog را برای ساخت ریزپردازندهها تاسیس کرده بودند، اما اکسون Zilog را به عنوان یک اهرم قوی برای مبارزه با IBM در نظر گرفته بود (همراه با تعداد زیادی از شرکت های الکترونیکی و نرم افزاری دیگر خریداری کرده بود). نتیجه این اشتباه مدیریتی به یک میلیارد دلار ضرر ختم شد.
ثروتهای رو به زوال Zilog (حتی با فروش فوق العاده Z80 به تعداد زیادی کامپیوتر، پایانه و ماشین آلات صنعتی) به مشتری منبع دوم مجوزهای خود نیز لطمه زد. جری سندرز برای تولید یک پردازنده 16 بیتی مناسب، این گزینه را داشت که به شرکتهای Motorola یا Zilog نزدیک شود زیرا پیشنهادات National Semiconductors به آنها بسیار امیدوار کننده اما کم بود.
با تأخیرهای موتورولا و عدم توانایی AMD در تولید معماری رقابتی خود، Zilog گزینه جذابتری به نظر میرسید، زیرا همکاری با آن به عنوان یک تازه وارد ثابت بود و حتی Z8000 به انتخاب AMD تبدیل شده بود. عدم سازگاری معکوس Z8000 با نرم افزار 8 بیتی فروش پردازنده را با شکست رو به رو کرد و مشتریانی که به Z80 مراجعه کرده بودند به سرعت به اینتل روی آوردند. در حالی که Zilog Z80 موفق بود و بزرگترین شرکت نفتی جهان را برای جبران خسارات در اختیار داشت، AMD چنین گزینههایی را نداشت.
از طرف دیگر، اینتل به محض اتمام توسعه تراشه 8080 برای جهش گسترده در معماری پردازنده برنامه ریزی کرده بود. تراشه پیش بینی شده (که در داخل شرکت با نام 8816 شناخته میشد) بیش از چهار برابر تراشه 8 بیتی موجود بود و تازه قابلیتهای 16 بیتی و 32 بیتی و سایر ویژگیهای پردازنده مدرن آن روز را به صورت همزمان داشت.
در ارزیابی اولیه سال 1976 مشخص شد که تولید این معماری یک چالش بزرگ است و مطمئناً در بازه زمانی کوتاه برای مبارزه با تراشههای 16 بیتی Motorola ، Zilog ، National Semiconductor و Texas Instruments به نتیجه نخواهد رسید.
جنگ 16 بیتی
اینتل برای جلوگیری از رقابت و ادامه رشد خود به یک طراحی موقت برای تراشه بعدی خود نیاز داشت. مدیر گروه نرم افزار، تری اوپندیک، چالش طراحی یک پردازنده جدید ظرف مدت 10 هفته را پذیرفت و در قرارداد آن قید شد که حداکثر ظرف مدت 1سال تکمیل تراشه صورت بگیرد. اوپندیک هم برای همکاری، استیو مورس، مهندس متخصص نرم افزار را انتخاب کرد تا برای اولین بار طراحی یک تراشه اینتل به عهده مهندسان سخت افزار نباشد.
کار طراحی معماری تراشه با تیم دو نفره مورس و مدیر پروژه بیل پهلمن در ماه مه آغاز شد و اولین بازنگری در معماری در ماه آگوست به پایان رسید. دو شرط برای ادامه طراحی این تراشه تعیین شده بود: این نرم افزار نیاز به سازگاری معکوس با 8080 داشت و در شرط دوم، نیاز به آدرس حافظه تا 128 کیلوبایت، بعنی دو برابر 8080 دارد.
مشکل دوم با استفاده از یک روش ناجور آدرس دهی تقسیم شده حل شد (با تراشهای که دادهها را در مرحلههای 16 بیت در یک بار ذخیره میکرد و اجازه میداد حداکثر 1 مگابایت حافظه درگیر شود) اینتل تراشه 8086 را یک سال بعد و در زمانی پیگیری کرد که external bus 8086 را از 16 بیت به 8 بیت تغییر داد. (دلیل آن هم بودجههای کمتر و مشتریانی بود که به دنبال افزایش عمر سیستمهای مبتنی بر 8080 و 8085 و نرم افزارهای مرتبط بودند)
در حالی که پردازنده 16 بیتی موتورولا، یعنی 68000، 15 ماه پس از 8086 رونمایی شد، اما طراحی آن بهتر از 8086 بود و به محض شروع فروش، صعود اولیه بازار اینتل را جبران کرد. در حالی که Zilog بدون توجه به مبلغی که توسط اکسون به آن پمپاژ میشود، به عنوان یک شرکت کوچک شناخته میشد، موتورولا یک شرکت نیمه هادی تاسیس شده با سابقه اثبات شده در بازار بود.
عملیات “اقتدار” اینتل
تا این تاریخ، اینتل هرگز مجبور به فروش “محصولات” به مشتریان نبود. خطوط تولید آن عموماً برتر (یا حداقل برابر) عرضه و تقاضا بود. در نتیجه، فروش اینتل غالباً به ترکیبی از خودآموزی و استکبار منجر میشد و مشتریان و خریداران مجبور بودند تازمان نوآوری جدید این شرکت صبر کنند. بنابراین اینتل هیچوقت استرس فروش محصولات خود را نداشت.
با توجه به این زمینه، اینتل اولین مبارزات بازاریابی ملی خود را با یک گزارش هشت صفحه ای آغاز کرد. در این گزارش جزئیات پیروزی طراحی موتورولا با هزینه اینتل ارائه شد. این شرکت هدف خود را آغاز یک طرح به صورت ماهیانه و به مدت یک سال عنوان کرده است. در این طرح به فروشندهای که بیشترین فروش را داشته باشد امتیازات فراوانی در نظر گرفته شده بود.
اینتل پردازنده محور بود در حالی که ریزپردازندهها فقط قسمت کوچکی از شرکتهای متنوع موتورولا را شامل میشد. اینتل با طرح سوال اینکه آیا موتورولا میتواند پشتیبانی، ادغام و محصولات آینده را با حفظ مشتریان خود انجام دهد یا خیر؟
در حالی که شخصیت سازمانی اینتل این لطف شرکت (به کسانی که مجبور به مقابله با آن بودند) را نمیپذیرفت، اما سطح پشتیبانی فنی و محصولات آن غیرقابل انکار بود. اینتل اخلاق شرکتی خود را در زمینه تبلیغ نکردن محصول تا زمان تولیدش کنار گذاشت و با روابط عمومی یک سری محصولات آینده (یک فهرست گسترده 100 صفحهای از تراشههای در حال ساخت خود) را برای تبلیغ آماده کرد. موتورولا به جای تمرکز بر روی پردازنده 68000 (که از بازاریابی و فنی فوق العادهای برخوردار بود) طعمه اینتل را گرفت و سعی کرد به محصولات ساخت اینتل با گزینههای ناچیزتر خود پاسخ دهد. همین موضوع باعث شد تا تمرکز موتورولا و 68000 نابود شود.
هدف اینتل کسب 2000 پیروزی در طراحی ریزپردازنده تا تاریخ دسامبر 1980 بود. موفقیت عملیات فریب اینتل به حدی بود که رقم نهایی به 2500 نزدیک میشد و بخشی از آن به دلیل تزریق انگیزه برای جایزه بیشترین برد توسط فروشندههای آنها بود. آقای بیل هندل با بستن 100 قرارداد برنده شد. به آقای هندل 86 سهم از سهام اینتل به عنوان جایزه اول تعلق گرفت و در کنار آن هزینه سفرش به هاوایی مجانی از آب درآمد.
شرکت IBM در حال تاخت و تاز
رایانههای شخصی ساخت IBM برای درجه بالایی از سفارشی سازی طراحی میشدند. با اینکه تصور میشد که این کامپیوترها فقط در صنایع بزرگ قابل استفاده باشند اما همین ویژگی به صورت عجیبی برای توافق با خرده فروشها کافی بود. آداپتور گرافیکی CGA (آداپتور گرافیکی رنگی) کاربر خانگی را هدف قرار میداد و MDA (آداپتور نمایش تک رنگ) برای کاربران تجاری که نیاز به یک درگاه چاپگر ماتریسی داشتند کافی بود. مادربورد طراحی شده توسط IBM با تعداد زیادی پورت توسعه (پنج) و طیف نسبتاً گسترده ای از RAM، فضای ذخیره سازی و چاپگر را برای کاربران ارائه میداد.
حالا قدم بعدی برای این شرکت انتخاب سیستم عامل بود و انتخاب IBM برای سیستم عامل نیز باید از خارج از کشور انجام میشد. مشکل طولانی مدت DataMaster در طراحی و تصمیم نگرفتن به تغییر در فلسفه طراحی و انتخاب مفسر BASIC برای سیستم منجر میشد و IBM نمیخواست تا این اتفاق برای کامپیوترش هم رخ دهد.
تقاطع مایکروسافت و IBM
در طول سالهای شکل گیری صنعت رایانه های شخصی، CP / M Kildall سیستم عامل منتخب بسیاری از فروشندگان بود. در حالی که کیلدال روی توسعه سیستم عامل متمرکز بود، بیل گیتس و پاول آلن بر روی انواع زبان برنامه نویسی BASIC تمرکز کرده بودند. به نظر میرسید قراردادی ناگفته وجود دارد تا هیچ یک از شرکتها در تخصص دیگری دخالت نکنند.
این توافق با همکاری نزدیک Digital Research Inc. (DRI) و سپس خریداری Compiler Systems توسط یکی از دانشجویان تحصیلات تکمیلی Kildall ، گوردون اوبنکس (که نسخهای از BASIC (CBASIC) را برای IMSAI نوشته بود) ترك شد. IBM برای خرید یک سیستم عامل، با کیلدال (برای سازگاری CP / M با پردازنده های 8086 و 8088) وارد مذاکره شد.
هنگامی که جک سامس (نماینده IBM) برای بحث در مورد این پیشنهاد وارد Digital Research Inc شد، کیدلال در دفتر نبود و حتی برای برگزاری جلسات دیگر و گرفتن شماره تماس کیدلال نیز به مشکل خورد. این رفتار سبب شد تا سامس سپس برای دیدار با بیل گیتس به سیاتل پرواز کند.
آنچه مسلم به نظر میرسد این است كه رفتار كیلدال در تضاد با فلسفه شرکتی در حد و اندازه IBM بوده است. سطح حرفهای و احترامی که باید برای یکی از بزرگترین شرکتهای آمریکایی در نظر گرفته میشد، نقض شده بود. با این حال بیل گیتس کاملاً از قد و قامت IBM آگاه بود و مایل بود تا با سراسر تمرکزش به خواستههای IBM بپردازد.
تنها مشکل واقعی بیل گیتس این بود که سیستم عاملی برای فروش به IBM نداشت! ولی کسی را میشناخت که میتوانست کمکش کند. گیتس برای این کار به محصولات کامپیوتری سیاتل نزدیک شد (که کیت توسعه SCP-200B آنها از پردازنده 8086 استفاده میکرد).اما این موضوع نتیجه نداد. تنها راه حل آن بود که سیستم عامل از نو طراحی شود.
طراحی QDOS (سیستم عاملی سریع اما نامنظم) در ژوئیه 1980( یک ماه قبل از اینکه IBM درخواست آن را به مایکروسافت بدهد) شروع شد. با بستن قرارداد مایکروسافت و IBM، ضرر SCP به سود بزرگی برای مایکروسافت تبدیل شد زیرا بیل گیتس و اولین مدیر تجاری مایکروسافت استیو بالمر قرارداد IBS را برای سیستم عامل تازه، نرم افزارهای مرتبط و چهار زبان برنامه نویسی آن هم به صورت انحصاری با IBM منعقد کردند.
نکته مهم این قرار داد این که بود که مایکروسافت مجوز در اختیار قرار دادن MS-DOS به سایر فروشندگان را داشت. یعنی فروش آن به صورت انحصاری در اختیار IBM نبود. IBM یک هفته پس از بستن قرارداد، 700،000 دلار به مایکروسافت پیش پرداخت کرد. پاول آلن هم مسئول خبردار نشدن مسئولین شرکت SCP بود!
تیم پاترسون خیلی زود جذب مایکروسافت شد چون 86-DOS (همان سیستم عامل SCP) به دستور IBM نیاز به بازسازی داشت. تا زمان آماده شدن رایانه شخصی IBM، رود براک (مالک SCP) در حال ورشکستگی بود زیرا ویژگیهای مورد نیاز 86-DOS تحقق پیدا نکردند. با طولانی شدن پروژه برنامه نویسی این سیستم عامل و کمبود بودجه برای ادامه کار، براک پیشنهاد گیتس برای فروش 86-DOS به مایکروسافت به مبلغ 50،000 دلار را پذیرفت!
یکی از خصیصههای مهم شرکت IBM، یکپارچگی زنجیره تأمین و فروش آن بود. تأمین مولفههای برون سپاری روشی متداول در صنعت است اما صنعت کامپیوتر که در آن مشکلات تولید و بازده زیاد بود کمی تفاوت داشت. بنابراین با توجه به مخالفت های شدید اینتل، IBM منبع (شرکت) دومی را برای ساخت 8088 خواستار شد. منبع دوم ترجیحی IBM ، شرکت AMD بود که اتفاقاً به دنبال جایگزین برای تراشه Zilog Z8000 خود بود.
اینتل و AMD در فوریه 1982 معاملهای را انجام دادند. اینتل به نوبه خود فرمان IBM را اجرا كرد و AMD (با دانستن اینكه موقعیت اینتل به دلیل فروش و اجبار IBM تضعیف شده) قرارداد طولانی مجوز استفاده از تکنولوژی اینتل را منعقد كرد. AMD به مدت سه سال حق امتیاز به اینتل پرداخت میکند و بعد از آن در صورت تایید شرکت اینتل، حداقل 5 سال دیگر دوام خواهد داشت.
انفجار IBM 5150
با نزدیک شدن به زمان معرفی IBM PC، حرفی که سر زبانها افتاد یک کامپیوتر ارزان قیمت برای مصرف کننده بود. علاقه مندان تمایل داشتند تا با استفاده از BIOS این دستگاه، توجه IBM به یکپارچگی سیستم power-on self-test (POST) و کتابچه راهنمای جامع این دستگاه را کند و کاو کنند. اما ناگهان مشکلات خود را نشان دادند.
هیچ پیکربندی واقعی یا عکس خاصی از کامپیوتر IBM وجود نداشت، اما قیمت 1595 دلاری آن دل کاربران را زده بود. یک نسخه سفارشیسازی شده این کامپیوتر با سخت افزار اضافی مانند درایو های فلاپی دوگانه، کیت های توسعه حافظه و سیستم عاملهای اضافی تقریبا 6000 دلار آب میخورد (البته سیستم عامل BASIC نیز موجود بود)
البته کاربران رایانه های شخصی IBM که از اجرای CP / M ناامید بودند، میتوانستند یک صفحه پردازنده مشترک مانند کارت Baby Blue مجهز به Zedex تهیه کنند. نتیجه غیر قابل باور بود. تا پایان سال تعداد 13،533 رایانه شخصی IBM 5150 با قیمت باور نکردنی حدود 3000 دلار فروخته شد (پیش پرداخت 35،000 دستگاه دیگر هم پرداخت شده بود). فروش مدل 5150 IBM طی شش ماه به 50،000 دستگاه و پس از یک سال به 200،000 رسید.
البته باید این نکته را یادآور شد که ورود مدل 5150 در آن زمان فضای غالب در رایانه شخصی را تغییر نداد. هنوز این دستگاه برای خیلیها گران بود و مانند اپل II، فروش آن وابسته به کاربران تجاری بود. IBM PC به دلیل شهرت شرکتی که آن را تولید کرده بود به گزینهای مطمئن برای خریداران تبدیل شد. در ماههای پایانی سال 1981، رایانههای شخصی فروخته شده توسط IBM کمتر از 1٪ کل فروش و 1.9٪ درآمد 3 میلیارد دلاری بازار رایانههای شخصی را تشکیل میداد، در حالی که Radio Shack و Apple در مجموع 37٪ از فروش این صنعت را از آن خود کرده بودند. آنچه که IBM PC توانست به دست بیاورد، تقویت فوری بازار کامپیوتر و توسعه دهندگان نرم افزار بود.
با ادامه یافتن رشد فروش کامپیوترهای شخصی در سال 1982، 2.8 میلیون کامپیوتر در سراسر جهان فروخته شد که نسبت به سال قبل آن 2 برابر شده بود. البته باید خاطر نشان کرد که بخش قابل توجهی از این رشد با ورود Commodore 64 اتفاق افتاد .
ظهور صنعت بازی و شرکتهای جدید به دنیای کامپیوتر
فضای دنیای سرگرمی و بازی با همین کامپیوترهای سطح پایین در حال تقویت بود و هر ماه درصد بیشتری از فروش را میبلعید. همین موضوع موجب جدی شدن نقش گرافیک در صنعت کامپیوتر شد و پیرو آن در سال 1982 موجب تاسیس چند شرکت ماننند SGI ، Hercules ، Diamond Multimedia ، Orchid Technology ، Number Nine ، Autodesk’s AutoCAD ، Electronic Arts و On-Line شد .
تاسیس شرکتهای جدید باعث شد تا ناخواسته یا خواسته تقلیدهایی از محصولات شرکتهای بزرگتر صورت بگیرد و به موجب آن دعواهای حقوقی میان شرکتها هم بالا گرفت. فرانکلین کامپیوتر& نسخهای دقیق از Apple II را با نام Ace 100 منتشر کرده بود و اپل به سرعت پروندهای را علیه فرانکلین کامپیوتر تشکیل داد. در تاریخ اوت 1983 دادگاه تجدیدنظر ایالات متحده به نفع اپل رای داد. همین اتفاق برای BIOS IBM هم روی داد.
کامپیوتر MPC 1600 Columbia Data Product در ژوئن 1982 به اولین کپی کننده BIOS IBM تبدیل شد. گرچه این محصول حدود یك سوم از مدل 5150 IBM ارزانتر بود، اما BIOS مهندسی معكوس این شرکت كاملاً با سخت افزار IBM یا مجموعه نرم افزار آن سازگار نبود. Eagle Computers ، Corona و Handwell نیز برای مهندسی معکوس آن تلاش کردند تا گزینه ارزانتری برای کار با BIOS IBM داشته باشند. چندین فروشنده دیگر نیز به دنبال بهبود ویژگیهای مختلف مدل 5150 بودند ( Rainbow 100 DEC و Chameleon Seequa) که هر دو علاوه بر تراشه 8088 از Z80 نیز بهره میبردند اما بدون سازگاری کامل IBM PC از نظر تجاری شکست خوردند.
از طرف دیگر شرکت Compaq نیز دست به کار شد تا از راه دیگری این کار را انجام دهد. این شرکت قبل از شروع پروژه خود با وکلا مشورت کرد و برای محافظت از خود در برابر شکایتهای IBM از رویکرد “اتاق تمیز” استفاده کرد (در این ایده از برنامه نویسی استفاده خواهند کرد که هرگز کد اصلی IBM را ندیده باشد. بنابراین ایده منحصر به فرد اوست و از ایده شخص دیگری کپی نکرده است.) Phoenix Technologies هم از همین روش برای مهندسی ROM BIOS خود استفاده کرد و با انتشار محصول خود، هر شرکتی میتوانست سازگاری با محصولات IBM را با قیمت 25 دلار برای هر تراشه و برای حق استفاده از آن قیمت 290،000 دلار را پرداخت کند.
اولین محصول Compaq رایانه شخصی قابل حمل بود که به طور عمومی در تاریخ 4 نوامبر 1982 عرضه شد. این محصول اولین دستگاه سخت افزاری و نرم افزاری بود که با مدل 5150 IBM سازگار بود. با فروش 50،000 دستگاه تا پایان سال ، بخشی از میلیونها رایانه مبتنی بر تراشه 8088 تا آن تاریخ فروخته شده است.
پروژه لیزا، نردبان ترقی مکینتاش
داستان شرکت اپل با بقیه شرکتها فرق میکرد. این شرکت تعداد یک میلیون اپل II را تا تاریخ ژوئن 1983 تولید کرد و تازه توجهاش به ساخت Macintosh جلب شده بود. از طرفی پروژه لیزا (که در اثر بازدید استیو جابز از زیراکس PARC در دسامبر 1979 حاصل شد) باعث کاهش منابع شرکت شده بود. سرمایهای که اپل برای لیسا خرج کرده بود به 50 میلیون دلار دلار رسید (هزار برابر هزینه توسعه Apple II) اما تمام چیزی که بدست آورد فناوریهایی بود که در دستگاههای بعدی خود استفاده کرد.
مشکل اصلی اپل لیزا قیمت آن بود. 10 هزار دلار ناقابل که برای هر دستگاه از آن باید پرداخت میشد. این موضوع باعث شد تا بازار هدف آن کوچکتر از همیشه باشد. اما قیمت تنها دلیل آن نبود. تیر آخر “نبود قابلیت شبکه سازی” بود، که به بدن لیزا اصابت کرد. اپل مشکل هزینه (و انتظار مشتری از آن) را با Macintosh اصلاح کرد. مکینتاش پروژهای بود که همزمان با لیزا ساخته شد و بسیاری از ویژگیهای مشابه را در یک طراحی ساده با هزینه تنها یک چهارم قیمت لیزا در اختیار داشت. ریدلی اسکات با استفاده از کتاب و فیلم 1984 جورج اورول تبلیغات تجاری آن را انجام داد تا هر چه بیشتر معروف شود.
Macintosh در سالیان بعد با فروش مداوم خود به سهم بازار اپل میافزود. اگرچه قیمت و درآمد بعدی آن به طور مداوم با انتشار ویندوز 3.0 کاهش یافت و البته نکته مهمتر از آن، برنامههایی مانند اکسل و ورد بودند که جنگ میان مایکروسافت و اپل را شعلهور کرد.
در چهار سال بعد از زمان معرفی آلتایر، کل فروش رایانههای شخصی به 200000 دستگاه در سراسر جهان رسید. اما در یک دهه بعد (یعنی در سال 1988) 19 میلیون رایانه شخصی به بازار عرضه شد. شرکتهایی که در گاراژها توسط علاقه مندان آن شروع به کار کرده بودند، حالا به شرکتهای چند میلیارد دلاری تبدیل شده بودند که در آن رفاقت علاقه مندان جای خود را به رقابت در بازار فروش داده بود. رقابتی که در آن حق ثبت اختراع و مالکیت معنوی به عنوان سلاح اقتصادی مورد استفاده قرار میگرفت.
شرایط در حال تغییر بود و کسی به کسی رحم نمیکرد.
این مقاله سومین قسمت از مجموعه پنج تایی تاریخچه کامپیوتر های شخصی و ریزپردازنده است. اگر از این مقاله لذت بردید، ما را در قسمتهای بعدی دنبال کنید.
مطالعه قسمت اول مقاله تاریخچه کامپیوتر های شخصی و ریزپردازنده : فصل اول تاریخچه ریزپردازنده و کامپیوتر شخصی (1947 – 1974)
مطالعه قسمت دوم مقاله تاریخچه کامپیوتر های شخصی و ریزپردازنده : فصل دوم تاریخچه کامپیوتر شخصی و ریز پردازنده (1974 – 1980)
مطالعه قسمت چهارم مقاله تاریخچه پردازنده و کامپیوترهای شخصی : فصل چهارم تاریخچه پردازنده و کامپیوترهای شخصی (1984 – 1996)
مطالعه قسمت پنجم و آخر مقاله تاریخچه کامپیوترهای شخصی و پردازنده : فصل پنجم و آخر تاریخچه کامپیوترهای شخصی و پردازنده (1996 – )
دیدگاهتان را بنویسید