احتمالاً نود و نه در صد از خوانندگان این متن تا کنون داستان کوتاه “مورد نادر بنجامین باتن” یا The Curious Case of Benjamin Button اثر اسکات فیتزجرالد را نخوانده اند (آن یک در صد هم تنها از لحاظ جنبه ی آماری لحاظ شده است و نه به موجب واقعیت موجود!). اما احتمالاً برخی از شما فیلم سینمایی ساخته شده از روی این داستان را که حدود هفت سال قبل با بازی برد پیت و به کارگردانی دیوید فینچر به روی پرده ی سینما های جهان آمد را دیده اید. داستان این فیلم (و صد البته اثر جاودان فیتزجرالد) روایت گر سرگذشت فردی به نام بنجامین باتن بود که سیری معکوس را در زندگی خود طی می کند. به این ترتیب که او همانند یک پیر مرد هفتاد ساله پا به این جهان می گذارد و با گذشت زمان، هر چه که بر عمرش افزوده می شود رفته رفته جوان و جوان تر می شود تا عاقبت به سن کودکی می رسد و همه چیز را به کلی از یاد می برد. در واقع شاید بتوان گفت که داستان مورد نادر بنجامین باتن حاوی مطالب فلسفی بسیار عمیقی است که می توان از دل آن آثار مختلفی را در سبک های گوناگون و با رویکردی کاملاً متفاوت (به گونه ای که منبع الهام آن کاملاً نامشخص باشد) بیرون کشید. در این میان به تازگی بازی ساز خلاقی پیدا شده است که توانسته نوع روایت داستان مورد نادر بنجامین باتن را در قالب ساخت یک بازی کامپیوتری جدید، به دنیای بازی های کامپیوتری بیاورد.
البته داستان این بازی کامپیوتری جدید که در سبک نقش آفرینی نوبتی ساخته شده است و به سوی خاکستر یا To Ash نام دارد، هیچ ربطی به داستان کتاب مورد عجیب بنجامین باتن ندارد و این تنها شیوه ی معکوس سرنوشت بنجامین باتن است که در ساختار گیم پلی این بازی بازتاب یافته است. در واقع سازنده ی این بازی که یک روانشناس امریکایی به نام کایل بَلنتاین است، شیوه ی بسیار جالبی را برای روایت سیر وقایع داستان بازی خود و از آن مهمتر نوع گیم پلی این بازی انتخاب کرده است که به نوعی معکوس شیوه ی مرسومی به شمار می رود که در سایر بازی های کامپیوتری مورد استفاده قرار می گیرد. به این ترتیب که در اغلب بازی های کامپیوتری ما شاهد این نکته هستیم که قهرمان داستان در ابتدای بازی، ساز و برگ اندک و توانایی های بسیار ناچیزی را در اختیار دارد و هر چه در طول بازی پیش می رویم بر قدرت، توانایی ها و ساز و برگ او افزوده می شود. اما در بازی به سوی خاکستر درست عکس این مطلب صادق است. به عبارت ساده تر شما این بازی را با یک قهرمان قدرتمند و همه فن حریف آغاز می کنید، اما هر چه در طول بازی پیش تر می روید قهرمان شما فرتوت تر می شود و به تدریج تمام قدرت و توانایی های خود را از دست می دهد. فرآیندی که می توان آن را درست همانند زندگی دانست و در بازی های کامپیوتری اغلب شکل معکوس آن را شاهد هستیم.
شخصیت نخست بازی به سوی خاکستر، دیمیتری نام دارد. قهرمانی که در طول داستان این اثر توانایی هایش رفته رفته رنگ می بازند و هر چه در طول ماجراجویی های خود جلو تر می رود، ضعیف و ضعیف تر می شود. در این میان البته (به سبک بسیاری از عناوین نقش آفرینی نوبتی) همراهانی هم به دیمیتری در طول ماموریت هایش یاری می رسانند که در طول مبارزات می توانند عصای دست او باشند. گیم پلی بازی به سوی خاکستر، همان گونه که پیش تر هم اشاره شد در سبک نقش آفرینی نوبتی طراحی شده است و باید گفت که این بازی از لحاظ گیم پلی (خصوصاً در بخش مبارزات خود) ساختاری کاملاً کلاسیک دارد. با این حال مهم ترین وجه تفاوت این بازی با سایر آثار هم سبک تجربه شده، فرآیند پیر شدن دیمیتری و از دست رفتن تدریجی قدرت ها و توانایی های اوست که در گیم پلی این اثر قرار است نمود جالبی داشته باشد. به این ترتیب که شما در ابتدای بازی به موجب توانایی های فراوان دیمیتری، مبارزاتی کاملاً پیچیده و پر دامنه را تجربه خواهید کرد. اما به تدریج و با از دست رفتن قدرت های دیمیتری در طول بازی، باید استراتژی های جدید تری را جایگزین شیوه های مبارزاتی پیشین خود کنید و به این نکته بیاندیشید که چگونه می توان به گونه ای کارا تر از کمک یاران همراه در طول مبارزات این اثر استفاده کرد. سوای این امر، تجربه کنندگان بازی به سوی خاکستر، در طول این بازی با معما های محیطی فروانی نیز رو برو خواهند شد که برای پیشروی در طول داستان این اثر باید به حل آن ها بپردازند. بنا بر توضیحات سازنده ی این بازی یعنی آقای کایل بلنتاین علاقمندان بازی به سوی خاکستر قادر خواهند بود به دو شیوه ی مختلف این بازی را تجربه نموده و آن را به پایان برسانند. به این ترتیب که آن ها قادر خواهند بود علاوه بر تجربه ی عادی این بازی (که انجام مبارزات و حل معما ها را به شکل توام شامل می شود) در شیوه ی دوم، از خیر انجام مبارزات این اثر بگذرند و تنها بر روی حل معما ها و پیش بردن داستان بازی به سوی خاکستر متمرکز شوند (به عبارت ساده تر در شیوه ی دوم پیش بردن گیم پلی این اثر، مبارزات بازی به سوی خاکستر به کلی از ساختار گیم پلی آن حذف می شوند).
هسته ی اصلی گیم پلی بازی به سوی خاکستر و حتی گرافیک فنی و هنری آن کاملاً به سبک عناوین نقش آفرینی نوبتی (خصوصاً نقش آفرینی های ژاپنی حاضر در این سبک) طراحی شده است و یاد خاطرات شیرین عناوین شاخص نقش آفرینی حاضر در کنسول خانگی سوپر نینتندو و همچنین کنسول دستی DS را در ذهن تداعی می کند
شاید جالب ترین نکته ی موجود در مورد بازی به سوی خاکستر (سوای ساختار کلی و کلیت معکوس گیم پلی آن) هدف اصلی سازنده ی این بازی از طراحی و تولید آن باشد. همان گونه که در بخش ابتدایی متن خود نیز به آن اشاره کرده بودیم، سازنده ی اصلی این بازی یعنی آقای کایل بلنتاین یک روانشناس بالینی است. در واقع بلنتاین بخش مهمی از فعالیت های حرفه ای خود را در یک بیمارستان روانی سپری کرده است که به شکل سر پایی و بدون بستری کردن بیماران، نسبت به پذیرش مورد های بسیار شدید روانی اقدام می کرده است. بنا بر گفته های بلنتاین او تا کنون با بیماران فراوانی که از بیماری های مختلفی نظیر اسکیزو فرنی ، اختلال دو قطبی ، اختلال تشویش و اضطراب و همچنین افسردگی شدید رنج می برده اند سر و کار داشته است و در این میان یکی از موارد مهمی که در بسیاری از اختلالات روانی مربوط به افسردگی و اضطراب شدید با آن برخورد داشته است، رنج مفرط و درونی بیماران از برخی نکات مربوط به زندگی است که هیچ کنترلی بر روی آن ندارند. به عنوان مثال مواردی نظیر پیری یا مرگ از جمله نکاتی هستند که ذهن بسیاری از انسان ها را به خود مشغول کرده و در صورت توجه بیش از اندازه به آن ها شاید شیرینی زندگی در کام انسان ها تلخ شود. بنا بر این یکی از اهداف مهمی که کایل بلنتین در امر طراحی و تولید بازی به سوی خاکستر آن را دنبال می کرده است توجه دادن تجربه کنندگان این اثر به سوی این نکته ی مهم بوده است که مواردی نظیری پیری (و به پیروی از آن از دست دادن بخش مهمی از توانایی ها و قدرت های دوره ی جوانی) و همچنین مرگ، اموری اجتناب ناپذیر در فرآیند هستی محسوب می شوند و با بر جسته کردن بیش از حد آن ها و درگیر بودن با پرسش هایی که هیچ شخصی پاسخ قطعی و کاملاً درستی در مورد آن ها ندارد، ما تنها به لذت بودن در لحظه ی حال لطمه می زنیم و خود را از لذت واقعی زندگی کردن باز می داریم. در پایان باید گفت که بازی به سوی خاکستر، در ماه فوریه ی سال 2016 میلادی برای پلتفرم PC (دو سیستم عامل ویندوز و مک) منتشر خواهد شد و در حال حاضر هیچ برنامه ای برای حضور این اثر بر روی کنسول های خانگی وجود ندارد. مطمئناً این بازی که جنبه های درمانی مهمی را نیز در ساختار خود گنجانده داده است، جزو آن دسته از عناوینی قرار می گیرد که در عین ساده بودن سر و شکل ظاهری شان، نکات فلسفی و معانی معرفتی فراوانی را در دل خود جای داده اند.
این دیگه چیه .بازی!!!:D