در مطلبی که ساعاتی قبل آن را از نظر گذراندید، به ریشه های تاریخی شب یلدا اشاره کرده بودیم و به اتفاق یکدیگر دیدیم که پیشینه ی نام یلدا از کجا نشات می گیرد و تاریخچه ی پشت آن چیست. حال وقت آن رسیده که از دید علمی نیز به این قضیه نگاه کنیم تا ببینیم دلیل اصلی این که آخرین شب پاییز هر سال را دراز ترین شب سال می نامند چیست.
همان گونه که احتمالاً بسیاری از خوانندگان این متن از آن با خبر هستند، کره ی زمین علاوه بر گردش به دور خود (که یک دور کامل آن سبب پیدایش شبانه روز می شود) به دور خورشید نیز به گونه ای مستمر می گردد. این چرخش که مدت تقریبی آن 365 روز است، یک سال کامل گاه نامه ای (تقویمی) را به وجود می آورد که بی هیچ تردیدی مهم ترین بخش مربوط به آن فصل ها هستند. شاید اگر گردش زمین به دور خورشید در طول مدار ثابت و یکنواختی اتفاق می افتاد، اکنون هیچ فصلی در کره ی زمین وجود نمی داشت اما نکته این جاست که محور گردش زمین نسبت به خط عمود بر صفحه ی گردش آن ثابت نیست و در این میان یک انحراف 23.5 درجه ای وجود دارد که علاوه بر پیدایش فصل ها در کره ی زمین، موجب تغییر طول ساعات شبانه روز در طی مدت یک سال نیز گردیده است. نکته ای که در این جا باید به آن توجه داشت این است که میزان دوری یا نزدیکی زمین از خورشید به هیچ وجه ملاک پیدایش فصل ها یا تغییر طول ساعات شبانه روز در طی یک دور گردش کامل زمین به دور خورشید نیست؛ بلکه این میزان زاویه و چگونگی تابش نور خورشید به زمین است که فصول سال و ساعات متفاوت شبانه روز را شکل می دهد. به عبارت بهتر ما در طول زمستان به این دلیل از سرما نمی لرزیم که خورشید در فاصله ی دور تری نسبت به زمین قرار دارد، بلکه دلیل اصلی لرزش ما در فصل زمستان این است که نور خورشید (به دلیل همان انحراف 23.5 درجه ای مذکور) با زاویه ای مایل به زمین می تابد و تابش آن برخلاف فصل تابستان به شکل مستقیم نیست.
مدار گردی که گردو نیست!
در واقع همین انحراف 23.5 درجه ای است که موجب می شود در آخرین روز پاییز (و آغاز شب یلدا) نور خورشید به اریب ترین و مایل ترین شکل ممکن با زمین برخورد داشته باشد و طولانی ترین شب سال را رقم بزند (که البته در عمل تنها چند دقیقه از شب های دیگر سال بلند تر است). چنین فرآیندی با نام خوریستان زمستانی یا انقلاب زمستانی شناخته می شود که در واقع رقم زننده ی بلند ترین شب سال یا همان شب یلدا است. البته خوریستان زمستانی تنها در مورد یک نیمکره از زمین مصداق پیدا می کند و به عنوان مثال هنگامی که مردمان نیمکره ی شمالی مشغول جشن گرفتن شب یلدا (طولانی ترین شب سال) هستند، مردم حاضر در نیمکره ی جنوبی در حال سپری کردن بلند ترین روز سال (و کوتاه ترین شب سال) خود به سر می برند و بنا براین باید به جای مراسم شب یلدا، به برگزاری جشن باستانی تیرگان بپردازند. این پدیده را که در واقع شکل معکوس پدیده ی خوریستان زمستانی محسوب می شود، با نام خوریستان تابستانی یا انقلاب تابستانی می شناسند. البته طول شب یلدا در تمام نقاط نیمکره ی شمالی یکسان نیست و بر اساس زاویه ی تابش نور خورشید به زمین، هر چقدر از خط استوا به سمت قطب شمال حرکت کنیم، بر تعداد ساعات طولانی ترین شب سال افزوده خواهد شد. به عبارت بهتر ساکنان قطب شمال یلدای بسیار طولانی تری را نسبت به آن دسته از ساکنین کره ی زمین تجربه خواهند کرد که به خط استوا نزدیک تر هستند. در این میان هم وطنان ما در ایران، بنا بر مکان و منظقه ای که در آن ساکن هستند امشب قادر به تجربه ی یلدایی به طول تقریبی 14 ساعت و 17 دقیقه تا 14 ساعت و 39 دقیقه خواهند بود (مسلماً شب یلدای واقعی را ساکنان سرزمین یخ زده ی گرینلند در نزدیکی قطب شمال با طول تقریبی 19 ساعت و 54 دقیقه سپری خواهند کرد!).
در طول سال و مابین خوریستان زمستانی و خوریستان تابستانی، ما با دو نقطه ی عطف دیگر نیز روبرو هستیم که با نام اعتدال بهاری و اعتدال پاییزی شناخته می شوند. روز های ابتدای پاییز و انتهای بهار هر سال که طول روز و شب در آن ها تقریباً برابر با یکدیگر است.
اگر اختلاف 23.5 درجه ای مذکور در محور گردش زمین نسبت به خط عمود بر صفحه ی گردش آن وجود نداشت احتمال ما اکنون تمامی فصل های سال را به یک شکل سپری می کردیم و دیگر نه شب یلدایی وجود داشت و نه سرمای استخوان سوز زمستان و گرمای آب کننده ی تابستان (البته برای ساکنین حاضر بر روی خط استوا قضیه کم و بیش از همین قرار است). اما این اختلاف زاویه اکنون وجود دارد و کوچک ترین تاثر آن در زندگی ما این است که به موجب آن اکنون می توانیم بهانه ای برای با هم بودن داشته باشیم و برخی از روز ها و شب های سال از جمله شب یلدا را به دلیل تفاوتشان با روز ها و شب های دیگر سال، جشن بگیریم.
دیدگاهتان را بنویسید