موضوعات داغ
  • نمایشگاه کامپیوتکس ۲۰۲۵
  • بازی GTA VI
  • هوش مصنوعی
  • استارلینک
  • چت‌بات‌ها
  • دینو
سخت افزار مگ
  • اخبار و مقالات
    • گوشی موبایل
      • لوازم جانبی موبایل
    • تبلت
    • لپ تاپ
    • دسکتاپ
      • مادربرد
      • پردازنده مرکزی
      • کارت گرافیک
      • تجهیزات ذخیره سازی
      • حافظه
      • صفحه نمایش
      • تجهیزات جانبی
    • تصویرگری دیجیتال
    • صوتی و تصویری
    • شبکه
    • نرم افزار و بازی
    • کالبدشکافی قطعات
    • مطالب گوناگون
  • لیست قیمت
    • گوشی موبایل
      • لیست قیمت روز گوشی‌های سامسونگ
      • لیست قیمت روز گوشی‌های شیائومی
      • لیست قیمت روز گوشی‌های هواوی
      • لیست قیمت روز گوشی های آنر
    • تبلت
    • لپ‌تاپ
    • قطعات کامپیوتر
      • لیست قیمت پردازنده
    • محصولات اپل
    • تجهیزات شبکه
    • لوازم خانگی
    • صوتی و تصویری
    • دوربین دیجیتال
    • تجهیزات بازی
    • خودرو
  • بررسی
    • بررسی گوشی موبایل
    • بررسی تبلت
    • بررسی لپ تاپ
    • دسکتاپ
      • بررسی کولر و فن
      • بررسی مادربرد
      • بررسی کارت گرافیک
      • بررسی تجهیزات ذخیره سازی
      • بررسی حافظه
      • بررسی منبع تغذیه و کیس
      • بررسی تجهیزات جانبی
      • بررسی صفحه نمایش
    • بررسی تصویرگری دیجیتال
    • بررسی صوتی و تصویری
    • بررسی شبکه
    • بررسی نرم افزار و بازی
    • بررسی گوناگون
  • راهنمای خرید
    • سیستم پیشنهادی
  • دانلود
  • ویژه
    • مسابقات
    • نمایشگاه
تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات

مسابقات

ویژه شب یلدا: با نوشتن شعر حافظ در مسابقه شب یلدای سخت افزار شرکت کنید و برنده گوشی hTc One M8 شوید!(مسابقه به پایان رسید)

Avatarتوسط وب سایت سخت افزار ·29 آذر 13949 اسفند 1398· 446

یکی از ویژگی های وب سایت سخت افزار، مسابقاتی است که همیشه در آن برقرار هستند و همیشه جوایزی برای هدیه دادن به کاربران و همراهان عزیز وجود دارد. همان طور که می دانید در حال حاضر مسابقه مشترک سخت افزار و گیگابایت در حال برگزاری است و دو مسابقه iLife و چالش عبور از خیابان نیز به پایان رسیده اند. بسیار خوشحالیم که اعلام کنیم برندگان نهایی دو مسابقه iLife و عبور از خیابان امشب معرفی خواهند شد. اما اگر فکر می کنید دیگر از مسابقه خبری نیست اشتباه می کنید! از آنجایی که امروز ویژه نامه سخت افزار را مطالعه خواهید کرد، مسابقه جدیدی هم مختص همین روز برگزار می شود که همگی شما می توانید در آن شرکت کنید!

همان طور که گفتیم مدت این مسابقه ویژه تنها تا پایان امشب است و در نتیجه برای برنده شدن زمان زیادی ندارید! ویژه نامه شب یلدای سخت افزار باعث شده مسابقه جدید ما هم کاملا با رنگ و بوی این شب برگزار شود. این مسابقه بیش از آنکه رقابتی درباره مسائل تکنولوژی باشد، جمعی خودمانی و دوستانه برای خوش گذراندن و داشتن یک خاطره خوب از شبی به یاد ماندنی است. برای شرکت در مسابقه قرار نیست کار سختی انجام دهید. یکی از آیین های یلدا فال گرفتن و خواندن اشعار از روی دیوان حافظ است.

جایزه ویژه مسابقه شب یلدای سخت افزار یک دستگاه گوشی hTc One M8 قرمز رنگ خواهد بود

از آنجا که جمع ما هم قرار است دوستانه باشد کافی است چند بیت از دیوان حافظ به سلیقه خودتان انتخاب کنید و آن را در بخش کامنت های همین پست با سایرین به اشتراک بگذارید. در نهایت امشب بین همه افرادی که اشعار انتخابیشان را در قسمت کامنت ها منتشر کرده اند قرعه کشی برگزار شده هدیه ای از طرف وب سایت سخت افزار به این برنده خوش شانس اعطا می شود. پس معطل نکنید و در مسابقه یلدای سخت افزار شرکت کنید. شاید امشب نام شما به عنوان برنده مسابقه منتشر شود! چراغ اول را هم خودمان روشن میکنیم:

بس نکته غیر حسن بباید که تا کسی / مقبول طبع مردم صاحب نظر شود

این سرکشی که کنگره کاخ وصل راست / سرها بر آستانه او خاک در شود

حافظ چو نافه سر زلفش به دست توست / دم درکش ار نه باد صبا را خبر شود

برچسب‌ها: سخت افزار, مسابقه

امتیاز: 3.7 از 5 (3 رای)
کمی صبر کنید...
تبلیغات
تبلیغات
سرخط خبرها:
  1. پردازنده گرافیکی GB207 برای سری RTX 5050 انویدیا در کتابخانه PCI ID مشاهده شد
  2. منابع آگاه از قطع سراسری اینترنت در کره شمالی خبر می‌دهند
  3. افشای جنجالی: جاسوسی فیسبوک از کاربران گوشی‌های گلکسی!
  4. بیلد بازی کنسل‌شده Duke Nukem: D-Day در اینترنت منتشر شد
  5. لیست قیمت پردازنده

مطالب مرتبط ...

  • 9

    بررسی مادربرد ASUS ROG STRIX X470-F Gaming همراه با پردازنده AMD Ryzen 7 2700X

    Avatarتوسط آرمین ابیشی · 4 اردیبهشت 1397 · 22 اسفند 1398

  • 1

    بررسی هدفون ATH-SR6BT از شرکت Audio-Technica

    Avatarتوسط وب سایت سخت افزار · 24 تیر 1397 · 24 مرداد 1400

  • 13

    سخت افزار 82 (سال نو مبارک)

    Avatarتوسط وب سایت سخت افزار · 8 اسفند 1394 · 8 اسفند 1394

مطالب گوناگون از دینو

6 ترند که در دکوراسیون خانه سال 2025 می‌ بینید

حقیقت هایی جالب در مورد بدن زنان و مردان که کمتر کسی از آن اطلاع دارد

رفتار های نادرست والدین منجر به مشکلات روانی فرزند در بزرگسالی می شود

446 دیدگاه

  • دیدگاه50
  1. Avatar ناصر گفت:
    30 آذر 1394 در 11:37 ق.ظ

    در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است
    صراحی می ناب و سفینه غزل است
    جریده رو که گذرگاه عافیت تنگ است
    پیاله گیر که عمر عزیز بی‌بدل است
    نه من ز بی عملی در جهان ملولم و بس
    ملالت علما هم ز علم بی عمل است
    به چشم عقل در این رهگذار پرآشوب
    جهان و کار جهان بی‌ثبات و بی‌محل است
    بگیر طره مه چهره‌ای و قصه مخوان
    که سعد و نحس ز تاثیر زهره و زحل است
    دلم امید فراوان به وصل روی تو داشت
    ولی اجل به ره عمر رهزن امل است
    به هیچ دور نخواهند یافت هشیارش
    چنین که حافظ ما مست باده ازل است

    پاسخ
  2. Avatar Mehdi گفت:
    30 آذر 1394 در 11:37 ق.ظ

    ♥♥♥ در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست
    مست از می و میخواران از نرگس مستش مست

    در نعل سمند او شکل مه نو پیدا
    وز قد بلند او بالای صنوبر پست
    آخر به چه گویم هست از خود خبرم چون نیست

    وز بهر چه گویم نیست با وی نظرم چون هست
    شمع دل دمسازم بنشست چو او برخاست
    و افغان ز نظربازان برخاست چو او بنشست

    گر غالیه خوش بو شد در گیسوی او پیچید
    ور وسمه کمانکش گشت در ابروی او پیوست

    بازآی که بازآید عمر شده حافظ
    هر چند که ناید باز تیری که بشد از شست ♥♥♥

    پاسخ
  3. Avatar Mehrbod گفت:
    30 آذر 1394 در 11:35 ق.ظ

    خــــرم آن روز کـــــز ایـــن منـــزل ویــــران بـــــروم
    راحت جان طلبـــــم و از پــــی جـــانان بــــروم
    گـــر چــه دانم کــه بــه جایی نبـرد راه غریب
    مـن به بوی ســـر آن زلف پریشان بـــروم
    دلــم از وحشت زندان سکـندر بگـــرفت
    رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم
    چون صبا با تن بیمار و دل بـی‌طاقت
    بـــه هـــــواداری آن سرو خرامان بـــروم
    در ره او چــــو قلـم گـــر به سرم باید رفت
    بـا دل زخـــم کـــش و دیـــده گــــریان بــروم
    نـــذر کـــردم گــــر از این غـــم به درآیــم روزی
    تا در میکـــده شـــادان و غــــزل خــــوان بـــــروم

    پاسخ
  4. Avatar امیررضا گفت:
    30 آذر 1394 در 11:35 ق.ظ

    مناسب برای شب یلدا
    بر سر آنم که گر ز دست برآید
    دست به کاری زنم که غصه سر آید
    خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
    دیو چو بیرون رود فرشته درآید
    صحبت حکام ظلمت شب یلداست
    نور ز خورشید جوی بو که برآید
    بر در ارباب بی‌مروت دنیا
    چند نشینی که خواجه کی به درآید
    ترک گدایی مکن که گنج بیابی
    از نظر ره روی که در گذر آید
    صالح و طالح متاع خویش نمودند
    تا که قبول افتد و که در نظر آید
    بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر
    باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید
    غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست
    هر که به میخانه رفت بی‌خبر آید

    پاسخ
  5. Avatar رقیه گفت:
    30 آذر 1394 در 11:34 ق.ظ

    زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم

    ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم

    می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر

    سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم
    زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم

    طره را تاب مده تا ندهی بر بادم

    یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم

    غم اغیار مخور تا نکنی ناشادم

    رخ برافروز که فارغ کنی از برگ گلم

    قد برافروز که از سرو کنی آزادم

    پاسخ
  6. Avatar اناهيتا گفت:
    30 آذر 1394 در 11:34 ق.ظ

    دل مي رود ز دستم صاحبدلان خدارا دردا كه راز پنهان خواهد شد آشكارا
    كشتي شكستگانيم اي باد شرطه برخيز باشد كه باز بينيم ديدار آشنا را
    ده روز مهر گردون افسانه است و افسون نيكي بجاي ياران فرصت شمار يارا
    در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبل هات الصبوح هبوا يا ايها السكارا
    اي صاحب كرامت شكرانه سلامت روزي تفقدي كن درويش بي نوا را
    آسايش دو گيتي تفسير اين دو حرف است با دوستان مروت با دشمنان مدارا
    در كوي نيكنامي ما را گذر ندادند گر تو نمي پسندي تغيير كن قضا را
    آن تلخ وش كه صوفي ام الخبائثش خواند اشهي لنا و احلي من قبله العذارا
    هنگام تنگدستي در عيش كوش و مستي كاين كيمياي هستي قارون كند گدا را
    سركش مشو كه چون شمع از غيرتت بسوزد دلبر كه در كف او موم است سنگ خارا
    آينه سكندر جام مي است بنگر تا بر تو عرضه دارد احوال ملك دارا
    خوبان پارسي گو بخشندگان عمرند ساقي بده بشارت رندان پارسا را
    حافظ بخود نپوشيد اين خرقه مي آلود اي شيخ پاكدامن معذور دار ما را

    پاسخ
  7. Avatar Mohammad گفت:
    30 آذر 1394 در 11:33 ق.ظ

    ای پادشه خــــوبان داد از غــم تنهایی
    دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
    دایـــم گـــل این بستان شـــاداب نمــــی‌مــاند
    دریـــــــاب ضعیـفـــان را در وقــــت تــــوانـایــــی

    پاسخ
  8. Avatar Alireza گفت:
    30 آذر 1394 در 11:32 ق.ظ

    چو بشنوي سخن اهل دل مگو که خطاست
    سخن شناس نه اي جان من خطا اين جاست
    سرم به دنيي و عقبي فرو نمي آيد
    تبارک الله از اين فتنه ها که در سر ماست
    در اندرون من خسته دل ندانم کيست
    که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
    دلم ز پرده برون شد کجايي اي مطرب
    بنال هان که از اين پرده کار ما به نواست
    مرا به کار جهان هرگز التفات نبود
    رخ تو در نظر من چنين خوشش آراست
    نخفته ام ز خيالي که مي پزد دل من
    خمار صدشبه دارم شرابخانه کجاست
    چنين که صومعه آلوده شد ز خون دلم
    گرم به باده بشوييد حق به دست شماست
    از آن به دير مغانم عزيز مي دارند
    که آتشي که نميرد هميشه در دل ماست
    چه ساز بود که در پرده مي زد آن مطرب
    که رفت عمر و هنوزم دماغ پر ز هواست
    نداي عشق تو ديشب در اندرون دادند
    فضاي سينه حافظ هنوز پر ز صداست

    پاسخ
  9. Avatar سینا گفت:
    30 آذر 1394 در 11:32 ق.ظ

    زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
    گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
    بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
    یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
    رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس
    گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
    در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
    سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
    چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی
    جانا روا نباشد خونریز را حمایت
    در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
    از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت
    از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
    زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت
    ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم
    یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت
    این راه را نهایت صورت کجا توان بست
    کش صد هزار منزل بیش است در بدایت
    هر چند بردی آبم روی از درت نتابم
    جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت
    عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ
    قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت

    پاسخ
  10. Avatar آرین گفت:
    30 آذر 1394 در 11:31 ق.ظ

    نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
    که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی

    من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش
    که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی

    چنگ در پرده همین می‌دهدت پند ولی
    وعظت آن گاه کند سود که قابل باشی

    در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است
    حیف باشد که ز کار همه غافل باشی

    نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف
    گر شب و روز در این قصه مشکل باشی

    گر چه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست
    رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی

    حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد
    صید آن شاهد مطبوع شمایل باشی

    پاسخ
  11. Avatar آرین گفت:
    30 آذر 1394 در 11:30 ق.ظ

    نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
    که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی

    من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش
    که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی

    چنگ در پرده همین می‌دهدت پند ولی
    وعظت آن گاه کند سود که قابل باشی

    در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است
    حیف باشد که ز کار همه غافل باشی

    نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف
    گر شب و روز در این قصه مشکل باشی

    گر چه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست
    رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی

    حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد
    صید آن شاهد مطبوع شمایل باشی

    پاسخ
  12. Avatar حسن یوسفی گفت:
    30 آذر 1394 در 11:26 ق.ظ

    خيز تا خرقه صوفي به خرابات بريم
    شطح و طامات به بازار خرافات بريم
    سوي رندان قلندر به ره آورد سفر
    دلق بسطامي و سجاده طامات بريم
    تا همه خلوتيان جام صبوحي گيرند
    چنگ صبحي به در پير مناجات بريم
    با تو آن عهد که در وادي ايمن بستيم
    همچو موسي ارني گوي به ميقات بريم
    کوس ناموس تو بر کنگره عرش زنيم
    علم عشق تو بر بام سماوات بريم
    خاک کوي تو به صحراي قيامت فردا
    همه بر فرق سر از بهر مباهات بريم
    ور نهد در ره ما خار ملامت زاهد
    از گلستانش به زندان مکافات بريم
    شرممان باد ز پشمينه آلوده خويش
    گر بدين فضل و هنر نام کرامات بريم
    قدر وقت ار نشناسد دل و کاري نکند
    بس خجالت که از اين حاصل اوقات بريم
    فتنه مي بارد از اين سقف مقرنس برخيز
    تا به ميخانه پناه از همه آفات بريم
    در بيابان فنا گم شدن آخر تا کي
    ره بپرسيم مگر پي به مهمات بريم
    حافظ آب رخ خود بر در هر سفله مريز
    حاجت آن به که بر قاضي حاجات بريم
    =smile

    پاسخ
  13. Avatar PooriA گفت:
    30 آذر 1394 در 11:26 ق.ظ

    جوزا سحر نهاد حمایل برابرم

    یعنی غلام شاهم و سوگند میخورم

    ساقی بیا که از مدد بخت کارساز

    کامی که خواستم ز خدا شد میسرم

    جامی بده که باز به شاد روی شاه

    پیرانه سر هوای جوا نیست در سرم

    پاسخ
  14. Avatar mahdi گفت:
    30 آذر 1394 در 11:25 ق.ظ

    يوسف گمگشته بازآيد به کنعان غم مخور
    کلبه احزان شود روزي گلستان غم مخور

    اي دل غمديده حالت به شود دل بد مکن
    وين سر شوريده بازآيد به سامان غم مخو

    گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن
    چتر گل در سر کشي اي مرغ خوشخوان غم مخور

    دور گردون گر دو روزي بر مراد ما نرفت
    دايما يک سان نباشد حال دوران غم مخور

    هان مشو نوميد چون واقف نه اي از سر غيب
    باشد اندر پرده بازي هاي پنهان غم مخور

    اي دل ار سيل فنا بنياد هستي برکند
    چون تو را نوح است کشتيبان ز طوفان غم مخور

    در بيابان گر به شوق کعبه خواهي زد قدم
    سرزنش ها گر کند خار مغيلان غم مخور

    گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعيد
    هيچ راهي نيست کان را نيست پايان غم مخور

    حال ما در فرقت جانان و ابرام رقيب
    جمله مي داند خداي حال گردان غم مخور

    حافظا در کنج فقر و خلوت شب هاي تار
    تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور

    تعبیر: روزگار رنج و حرمان تمام می شود و دوران خوشی و شادکامی به زودی فرا می رسد. امروز اگر دچار رنج و سختی شده ای، فردا نتیجه ی مطلوب را بدست خواهی آورد. صبر و تحمل کلید خوشبختی تو است. به خداوند امید داشته باش و دعا را فراموش نکن.

    پاسخ
  15. Avatar سعید گفت:
    30 آذر 1394 در 11:24 ق.ظ

    بر سر آنم که گر ز دست برآید

    دست به کاری زنم که غصه سر آید

    خلوت دل نیست جای صحبت اضداد

    دیو چو بیرون رود فرشته درآید

    صحبت حکام ظلمت شب یلداست

    نور ز خورشید جوی بو که برآید

    بر در ارباب بی‌مروت دنیا

    چند نشینی که خواجه کی به درآید

    ترک گدایی مکن که گنج بیابی

    از نظر ره روی که در گذر آید

    صالح و طالح متاع خویش نمودند

    تا که قبول افتد و که در نظر آید

    بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر

    باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید

    غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست

    هر که به میخانه رفت بی‌خبر آید

    پاسخ
  16. Avatar محمد گفت:
    30 آذر 1394 در 11:21 ق.ظ

    کنون که می دمد از بوستان نسیم بهشت من و شراب فرح بخش و یار حور سرشت
    گدا چرا نزند لاف سلطنت امروز که خیمه سایه ابراست و بزمگه لب کشت
    نکن به نامه سیاهی ملامت من مست که آکهست که تقدیر بر سرش چه نوشت
    چله تون مبارک

    پاسخ
  17. Avatar ali keshavarz گفت:
    30 آذر 1394 در 11:20 ق.ظ

    دست در حلقه آن زلف دو تا نتوان كرد تكيه بر عهد تو باد صبا نتوان كرد
    آنچه سعي استمن اندر ظلبت بنمودم اينقدر هست كه تغيير قضا نتوان كرد
    دامن دوست بصد خون دل افتاد به دست به فسوني كه كند خصم رها نتوان كرد
    عارضش را به بمصل ماه فلك نتوان خواند نسبت دوست به هر بيسر و پا نتوان كرد
    سر و بالاي من آندم كه درآيد به سما چه محل جامه ي جان را كه قبا نتوان كرد
    مشكل عشق نه در حوصله ي دانش ماست حل اين نكته به دين فكر خطا نتوان كرد
    غيرتم كشت كه محبوب جهاني ليكن روز و شب عربده با خلق خدا نتوان كرد
    من چه گويم كه تو را نازكي طبع لطيف تا به حدي است كه دعوا نتوان كرد
    نظر پاك تواند رخ جانان ديدن كه در آيينه نظر جز به صفا نتوان كرد
    به جز ابروي تو محراب دل حافظ نيست
    طاعت غير تو در مذهب ما نتوان كرد

    پاسخ
  18. Avatar اسدي گفت:
    30 آذر 1394 در 11:19 ق.ظ

    غزل 264
    هر که مجموع نباشد به تماشا نرود

    یار با یار سفرکرده به تنها نرود

    باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش

    صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود:)

    بر دل آویختگان عرصه عالم تنگست

    کان که جایی به گل افتاد دگر جا نرود

    هرگز اندیشه یار از دل دیوانه عشق

    به تماشای گل و سبزه و صحرا نرود

    به سر خار مغیلان بروم با تو چنان

    به ارادت که یکی بر سر دیبا نرود

    با همه رفتن زیبای تذرو اندر باغ

    که به شوخی برود پیش تو زیبا نرود

    گر تو ای تخت سلیمان به سر ما زین دست

    رفت خواهی عجب ار مورچه در پا نرود

    باغبانان به شب از زحمت بلبل چونند

    که در ایام گل از باغچه غوغا نرود

    همه عالم سخنم رفت و به گوشت نرسید

    آری آن جا که تو باشی سخن ما نرود

    هر که ما را به نصیحت ز تو می‌پیچد روی

    گو به شمشیر که عاشق به مدارا نرود

    ماه رخسار بپوشی تو بت یغمایی

    تا دل خلقی از این شهر به یغما نرود

    گوهر قیمتی از کام نهنگان آرند

    هر که او را غم جانست به دریا نرود

    سعدیا بار کش و یار فراموش مکن

    مهر وامق به جفا کردن عذرا نرود

    پاسخ
  19. Avatar امید گفت:
    30 آذر 1394 در 11:19 ق.ظ

    بر سر آنم که گر ز دست برآید / دست به کاری زنم که غصه سر آید
    خلوت دل نیست جای صحبت اضداد / دیو چو بیرون رود فرشته درآید
    [u]صحبت حکام ظلمت شب یلداست[/u] / نور ز خورشید جوی بو که برآید
    بر در ارباب بی‌مروت دنیا / چند نشینی که خواجه کی به درآید
    ترک گدایی مکن که گنج بیابی / از نظر ره روی که در گذر آید
    صالح و طالح متاع خویش نمودند / تا که قبول افتد و که در نظر آید
    بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر / باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید
    غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست / هر که به میخانه رفت بی‌خبر آید

    پاسخ
  20. Avatar محمد گفت:
    30 آذر 1394 در 11:18 ق.ظ

    رونق عهد شباب است دگر بستان را
    می‌رسد مژده گل بلبل خوش الحان را

    ای صبا گر به جوانان چمن بازرسی
    خدمت ما برسان سرو و گل و ریحان را

    گر چنین جلوه کند مغبچه باده فروش
    خاکروب در میخانه کنم مژگان را

    ای که بر مه کشی از عنبر سارا چوگان
    مضطرب حال مگردان من سرگردان را

    ترسم این قوم که بر دردکشان می‌خندند
    در سر کار خرابات کنند ایمان را

    یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
    هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را

    برو از خانه گردون به در و نان مطلب
    کان سیه کاسه در آخر بکشد مهمان را

    هر که را خوابگه آخر مشتی خاک است
    گو چه حاجت که به افلاک کشی ایوان را

    ماه کنعانی من مسند مصر آن تو شد
    وقت آن است که بدرود کنی زندان را

    حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی
    دام تزویر مکن چون دگران قرآن را

    پاسخ
  21. Avatar محمد گفت:
    30 آذر 1394 در 11:18 ق.ظ

    سلام

    هر چند پیر و خسته دل و نا توان شدم
    هر گه که یاد روی تو کردم جوان شدم

    شکر خدا که هرچه طلب کردم از خدا
    بر منتهای همت خود کامران شدم

    ای گلبن جوان بر دولت بخور که من
    در سایه تو بلبل باغ جهان شدم

    اول ز تحت و فوق و جودم خبر نبود
    در مکتب غم تو چنین نکته دان شدم

    قسمت حوالتم به خرابات میکند
    هرچند کانیچنین شدم و آنچنان شدم

    آن روز بر دلم در معنی گشوده شد
    کز ساکنان در گه پیر مغان شدم

    در شاهراه دولت سرمد به تخت بخت
    با جام می به کام دل دوستان شدم

    از آنزمان که فتنه چشمت به من رسید
    ایمن زشر فتنه آخر زمان شدم

    من پیرسال و ماه نیم یاربیوفاست
    بر من چوعمر میگذردپیر از آن شدم

    دوشم نویدداد عنایت که حافظا
    بازآکه من بعفوگناهت ضمان شدم

    پاسخ
  22. Avatar احمدرضا گفت:
    30 آذر 1394 در 11:16 ق.ظ

    اي فروغ ماه حسن از روي رخشان شما
    آب روي خوبي از چاه زنخدان شما
    عزم ديدار تو دارد،جان برلب آمده
    بازگردد يا برآيد؟چيست فرمان شما؟………

    پاسخ
  23. Avatar هدی گفت:
    30 آذر 1394 در 11:16 ق.ظ

    سلام. 🙂 نیت کرده و تفألی به دیوان حافظ زدم ، شعر زیر آمد:

    سحر با باد می‌گفتم حدیث آرزومندی
    خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی
    دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است
    بدین راه و روش می‌رو که با دلدار پیوندی
    قلم را آن زبان نبود که سر عشق گوید باز
    ورای حد تقریر است شرح آرزومندی
    الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور
    پدر را بازپرس آخر کجا شد مهر فرزندی
    جهان پیر رعنا را ترحم در جبلت نیست
    ز مهر او چه می‌پرسی در او همت چه می‌بندی
    همایی چون تو عالی قدر حرص استخوان تا کی
    دریغ آن سایه همت که بر نااهل افکندی
    در این بازار اگر سودیست با درویش خرسند است
    خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی
    به شعر حافظ شیراز می‌رقصند و می‌نازند
    سیه چشمان کشمیری و ترکان سمرقندی

    پاسخ
  24. Avatar amirhossein گفت:
    30 آذر 1394 در 11:16 ق.ظ

    ما بدين در نه پی حشمت و جاه آمده‌ايم از بد حادثه اين جا به پناه آمده‌ايم
    ره رو منزل عشقيم و ز سر حد عدم تا به اقليم وجود اين همه راه آمده‌ايم
    سبزه خط تو ديديم و ز بستان بهشت به طلبکاری اين مهرگياه آمده‌ايم
    با چنين گنج که شد خازن او روح امين به گدايی به در خانه شاه آمده‌ايم
    لنگر حلم تو ای کشتی توفيق کجاست که در اين بحر کرم غرق گناه آمده‌ايم
    آبرو می‌رود ای ابر خطاپوش ببار که به ديوان عمل نامه سياه آمده‌ايم
    حافظ اين خرقه پشمينه مينداز که ما از پی قافله با آتش آه آمده‌ايم

    دو تا فال گرفتم، هر دو یه معنی بود که دومی گذاشتم :smiley1

    پاسخ
  25. Avatar Mahbube mnr گفت:
    30 آذر 1394 در 11:11 ق.ظ

    یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست
    جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست

    حالیا خانه برانداز دل و دین من است
    تا در آغوش که می‌خسبد و همخانه کیست

    باده لعل لبش کز لب من دور مباد
    راح روح که و پیمان ده پیمانه کیست

    دولت صحبت آن شمع سعادت پرتو
    بازپرسید خدا را که به پروانه کیست

    می‌دهد هر کسش افسونی و معلوم نشد
    که دل نازک او مایل افسانه کیست

    یا رب آن شاهوش ماه رخ زهره جبین
    در یکتای که و گوهر یک دانه کیست

    گفتم آه از دل دیوانه حافظ بی تو
    زیر لب خنده زنان گفت که دیوانه کیست

    پاسخ
  26. Avatar رضا وارسته نيا گفت:
    30 آذر 1394 در 11:10 ق.ظ

    مهندس جان اونی فرستادم تکراری بود لطفا اینو تایید کنید ممنون:):):)
    —-
    ز دستم بر نمی‌خیزد که یک دم بی تو بنشینم

    بجز رویت نمی‌خواهم که روی هیچ کس بینم

    من اول روز دانستم که با شیرین درافتادم

    که چون فرهاد باید شست دست از جان شیرینم

    تو را من دوست می‌دارم خلاف هر که در عالم

    اگر طعنه است در عقلم اگر رخنه است در دینم

    و گر شمشیر برگیری سپر پیشت بیندازم

    که بی شمشیر خود کشتی به ساعدهای سیمینم

    برآی ای صبح مشتاقان اگر نزدیک روز آمد

    که بگرفت این شب :):):):)یلدا :):):):):)ملال از ماه و پروینم

    ز اول هستی آوردم قفای نیستی خوردم

    کنون امید بخشایش همی‌دارم که مسکینم

    دلی چون شمع می‌باید که بر جانم ببخشاید

    که جز وی کس نمی‌بینم که می‌سوزد به بالینم

    تو همچون گل ز خندیدن لبت با هم نمی‌آید

    روا داری که من بلبل چو بوتیمار بنشینم

    رقیب انگشت می‌خاید که سعدی چشم بر هم نه

    مترس ای باغبان از گل که می‌بینم نمی‌چینم

    پاسخ
  27. Avatar محبوبه گفت:
    30 آذر 1394 در 11:10 ق.ظ

    بر سر آنم که گر ز دست برآید
    دست به کاری زنم که غصه سر آید
    خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
    دیو چو بیرون رود فرشته درآید
    صحبت حکام ظلمت شب یلداست
    نور ز خورشید جوی بو که برآید
    بر در ارباب بی‌مروت دنیا
    چند نشینی که خواجه کی به درآید
    ترک گدایی مکن که گنج بیابی
    از نظر ره روی که در گذر آید
    صالح و طالح متاع خویش نمودند
    تا که قبول افتد و که در نظر آید
    بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر
    باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید
    غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست
    هر که به میخانه رفت بی‌خبر آید

    شب یلدا مبارک ❤❤❤❤❤

    پاسخ
  28. Avatar shayan گفت:
    30 آذر 1394 در 11:09 ق.ظ

    خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت
    به قصد جان من زار ناتوان انداخت
    نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود
    زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت
    به یک کرشمه که نرگس به خودفروشی کرد
    فریب چشم تو صد فتنه در جهان انداخت
    شراب خورده و خوی کرده می‌روی به چمن
    که آب روی تو آتش در ارغوان انداخت
    به بزمگاه چمن دوش مست بگذشتم
    چو از دهان توام غنچه در گمان انداخت
    بنفشه طره مفتول خود گره می‌زد
    صبا حکایت زلف تو در میان انداخت
    ز شرم آن که به روی تو نسبتش کردم
    سمن به دست صبا خاک در دهان انداخت
    من از ورع می و مطرب ندیدمی زین پیش
    هوای مغبچگانم در این و آن انداخت
    کنون به آب می لعل خرقه می‌شویم
    نصیبه ازل از خود نمی‌توان انداخت
    مگر گشایش حافظ در این خرابی بود
    که بخشش ازلش در می مغان انداخت
    جهان به کام من اکنون شود که دور زمان
    مرا به بندگی خواجه جهان انداخت

    پاسخ
  29. Avatar بهاره بهادرام گفت:
    30 آذر 1394 در 11:08 ق.ظ

    ای که در کوی خرابات مقامی داری
    جم وقت خودی ار دست به جامی داری

    ای که با زلف و رخ یار گذاری شب و روز
    فرصتت باد که خوش صبحی و شامی داری
    .
    .
    نام نیک ار طلبد از تو غریبی چه شود
    تویی امروز درین شهر که نامی داری

    بس دعای سحرت مونس جان خواهد بود
    تو که چون حافظ شب خیز غلامی داری

    پاسخ
  30. Avatar زهرا گفت:
    30 آذر 1394 در 11:08 ق.ظ

    مــــرا عهدیست بـا جانـان کــــه تـا جــان در بــدن دارم
    هــواداران کـویش را چو جان خویشتن دارم
    صفــــای خلـــوت خـاطـــر از آن شمـــع چگــــل جویــم
    فـــروغ چشـــم و نور دل از آن مـاه ختن دارم
    بـــه کــــام و آرزوی دل چــــو دارم خلــــوتــی حــاصـــل
    چـــه فکــر از خبث بـدگویان میان انجمن دارم
    گـــرم صــد لشکــر از خوبان به قصد دل کـــمین سازند
    بحمد الله و المنـــه بتـــی لشکـــرشکـــن دارم
    الا ای پیـــــر فـــرزانــــه مکــــن عیبــــــم ز مـیخــــانـــه
    کـــه من در تـرک پیمانه دلی پیمان شکن دارم
    خـــدا را ای رقیب امشــب زمــانـــی دیــده بر هـــم نه
    که من با لعل خاموشش نهانی صد سخن دارم
    چــــو در گــــلزار اقبالــــش خـــرامـــــانــــم بحمـــــدالله
    نـــه میل لاله و نســـرین نه بــــرگ نسترن دارم
    بـــه رنـــدی شهــــره شد حافظ میان همدمان لیکـــن
    چه غم دارم که در عالم قوام الدین حسن دارم
    حافظ

    پاسخ
  31. Avatar رضا وارسته نيا گفت:
    30 آذر 1394 در 11:07 ق.ظ

    خواجه حافظ شیرازی

    بر سر آنم که گر ز دست برآید
    دست به کاری زنم که غصه سر آید

    خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
    دیو چو بیرون رود فرشته درآید

    صحبت حکام ظلمت شب :):):):)یلداست:):):):)
    نور ز خورشید جوی بو که برآید

    بر در ارباب بی‌مروت دنیا
    چند نشینی که خواجه کی به درآید

    ترک گدایی مکن که گنج بیابی
    از نظر ره روی که در گذر آید

    صالح و طالح متاع خویش نمودند
    تا که قبول افتد و که در نظر آید

    بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر
    باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید

    غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست
    هر که به میخانه رفت بی‌خبر آید

    پاسخ
  32. Avatar Sajad گفت:
    30 آذر 1394 در 11:06 ق.ظ

    صبح است ساقیا قدحی پر شراب کن/ دورِ فلک ندارد شتاب کن
    زان بیشتر که عالم فانی شود خراب/ ما را ز جام باده گلگون خراب کن

    پاسخ
  33. Avatar alireza Ghandali گفت:
    30 آذر 1394 در 11:06 ق.ظ

    اي نسيم سحر آرامگه يار كجاست
    منزل آن مه عاشق كش عيار كجاست
    شب تار است و ره وادي ايمن در پيش
    آتش طور كجا موعد ديدار كجاست
    هر كه آمد به جهان نقش خرابي دارد
    در خرابات بگوييد كه هشيار كجاست
    آن كس است اهل بشارت كه اشارت داند
    نكته ها هست بسي محرم اسرار كجاست
    هر سر موي مرا با تو هزاران كار است
    ما كجاييم و ملامت گر بي كار كجاست
    بازپرسيد ز گيسوي شكن در شكنش
    كاين دل غمزده سرگشته گرفتار كجاست
    عقل ديوانه شد آن سلسله مشكين كو
    دل ز ما گوشه گرفت ابروي دلدار كجاست
    ساقي و مطرب و مي جمله مهياست ولي
    عيش بي يار مهيا نشود يار كجاست
    حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج
    فكر معقول بفرما گل بي خار كجاست

    پاسخ
  34. Avatar رضا گفت:
    30 آذر 1394 در 11:05 ق.ظ

    ﺩﻭﺵ ﺩﯾــــﺪﻡ ﮐــــﻪ ﻣـﻼﯾـــﮏ ﺩﺭ ﻣﯿـﺨــــﺎﻧـــﻪ ﺯﺩﻧــﺪ
    ﮔـــــﻞ ﺁﺩﻡ ﺑﺴــــﺮﺷﺘﻨـــﺪ ﻭ ﺑــﻪ ﭘﯿﻤـــﺎﻧــﻪ ﺯﺩﻧـــﺪ
    ﺳــﺎﮐﻨـــﺎﻥ ﺣـــــﺮﻡ ﺳﺘـــﺮ ﻭ ﻋﻔـــﺎﻑ ﻣﻠﮑـــﻮﺕ
    ﺑــﺎ ﻣـــﻦ ﺭﺍﻩ ﻧﺸﯿـــﻦ ﺑــﺎﺩﻩ ﻣـﺴﺘﺎﻧــﻪ ﺯﺩﻧــﺪ
    ﺁﺳﻤــــﺎﻥ ﺑـﺎﺭ ﺍﻣـــﺎﻧﺖ ﻧﺘـﻮﺍﻧﺴــﺖ ﮐــﺸﯿﺪ
    ﻗــﺮﻋــــﻪ ﮐـــﺎﺭ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻣـــﻦ ﺩﯾﻮﺍﻧــﻪ ﺯﺩﻧــﺪ
    ﺟﻨﮓ ﻫﻔﺘﺎﺩ ﻭ ﺩﻭ ﻣﻠﺖ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﻋﺬﺭ ﺑﻨﻪ
    ﭼﻮﻥ ﻧــﺪﯾﺪﻧﺪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺭﻩ ﺍﻓﺴﺎﻧﻪ ﺯﺩﻧــﺪ
    ﺷﮑـــﺮ ﺍﯾﺰﺩ ﮐــﻪ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﻦ ﻭ ﺍﻭ ﺻﻠﺢ ﺍﻓﺘﺎﺩ
    ﺻـــﻮﻓﯿﺎﻥ ﺭﻗﺺ ﮐـــﻨﺎﻥ ﺳﺎﻏﺮ ﺷﮑﺮﺍﻧﻪ ﺯﺩﻧﺪ
    ﺁﺗﺶ ﺁﻥ ﻧﯿﺴـﺖ ﮐــﻪ ﺍﺯ ﺷﻌﻠﻪ ﺍﻭ ﺧﻨﺪﺩ ﺷﻤﻊ
    ﺁﺗﺶ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﮐـــــﻪ ﺩﺭ ﺧــــﺮﻣﻦ ﭘـــــﺮﻭﺍﻧﻪ ﺯﺩﻧﺪ
    ﮐـــــﺲ ﭼـــﻮ ﺣــﺎﻓﻆ ﻧﮕﺸــﺎﺩ ﺍﺯ ﺭﺥ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﻧﻘﺎﺏ
    ﺗـﺎ ﺳــــﺮ ﺯﻟـــﻒ ﺳﺨـــﻦ ﺭﺍ ﺑــــﻪ ﻗﻠـــﻢ ﺷـــﺎﻧﻪ ﺯﺩﻧﺪ

    پاسخ
  35. Avatar Navid گفت:
    30 آذر 1394 در 11:05 ق.ظ

    بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی
    خـــون خوری گـــر طلب روزی ننهــاده کـــنی
    آخــرالامـــر گــــل کــوزه گـــران خواهــی شــــد
    حالیـــا فکـــر سبــو کـــن کـــــه پـر از بـاده کنـــی
    گـــــر از آن آدمیــانی کـــــه بهشتت هوس است
    عیـــش با آدمـــی ای چنــــد پـری زاده کنــــی
    تکیــــه بر جای بزرگان نتوان زد به گــــــزاف
    مگر اسباب بزرگـی همه آماده کــنی…

    پاسخ
  36. Avatar Navid گفت:
    30 آذر 1394 در 11:05 ق.ظ

    بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی
    خـــون خوری گـــر طلب روزی ننهــاده کـــنی
    آخــرالامـــر گــــل کــوزه گـــران خواهــی شــــد
    حالیـــا فکـــر سبــو کـــن کـــــه پـر از بـاده کنـــی
    گـــــر از آن آدمیــانی کـــــه بهشتت هوس است
    عیـــش با آدمـــی ای چنــــد پـری زاده کنــــی
    تکیــــه بر جای بزرگان نتوان زد به گــــــزاف
    مگر اسباب بزرگـی همه آماده کــنی…

    پاسخ
  37. Avatar alireza Ghandali گفت:
    30 آذر 1394 در 11:03 ق.ظ

    اي نسيم سحر آرامگه يار كجاست
    منزل آن مه عاشق كش عيار كجاست
    شب تار است و ره وادي ايمن در پيش
    آتش طور كجا موعد ديدار كجاست
    هر كه آمد به جهان نقش خرابي دارد
    در خرابات بگوييد كه هشيار كجاست
    آن كس است اهل بشارت كه اشارت داند
    نكته ها هست بسي محرم اسرار كجاست
    هر سر موي مرا با تو هزاران كار است
    ما كجاييم و ملامت گر بي كار كجاست
    بازپرسيد ز گيسوي شكن در شكنش
    كاين دل غمزده سرگشته گرفتار كجاست
    عقل ديوانه شد آن سلسله مشكين كو
    دل ز ما گوشه گرفت ابروي دلدار كجاست
    ساقي و مطرب و مي جمله مهياست ولي
    عيش بي يار مهيا نشود يار كجاست
    حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج
    فكر معقول بفرما گل بي خار كجاست

    پاسخ
  38. Avatar amin abolhasani گفت:
    30 آذر 1394 در 11:01 ق.ظ

    گفتم غم تو دارم گفتا غمت سرآید گفتم که ماه من شو گفتا اگر بزآید
    گقتم ز هرورزان رسم وفا بیاموز گفتا ز خوب رویان این کار کمتر آید
    گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم گفتا که شبروست او از راه دیگر آید
    گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید
    گفتم خوشا هوایی کز باد صبه خیزد گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آید
    گفتم که نوش لعلت مارا به آرزو کشت گفتا تو بندگی کن کاو بنده پرور آید
    گفتم دل رحیمت که عزم صلح دارد گفتا مگوی باکس تا وقت آن درآید
    گفتم زمان عشرت دیدی که چون سرآمد
    گفتا خموش حافظ کاین قصه هم سرآید

    پاسخ
  39. Avatar JALAL گفت:
    30 آذر 1394 در 11:00 ق.ظ

    ای بـــی‌خبــــر بکــــوش کــــه صاحب خبـــر شوی
    تــا راهــــرو نباشـــی کـــــی راهـبــــــر شــــوی
    در مکـــتب حقـــایق پیــــش ادیـــب عشـــق
    هــان ای پسر بکـــوش که روزی پدر شوی
    دست از مس وجود چو مردان ره بشوی
    تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی…

    پاسخ
  40. Avatar محمد کاظمی گفت:
    30 آذر 1394 در 11:00 ق.ظ

    بارها گفته ام و بار دگر می گویم
    که من دلشده این ره نه به خود می پویم
    .
    .
    خنده و گریه عشاق ز جایی دگر ست
    می سرایم به شب و وقت سحر می مویم

    حافظم گفت که خاک در میخانه مبوی
    گو مکن عیب که من مشک ختن می بویم

    پاسخ
  41. Avatar هادی محمدخانی گفت:
    30 آذر 1394 در 10:59 ق.ظ

    پیش از اینت بیش از این اندیشهٔ عشّاق بود مهرورزی تو با ما شهرهٔ آفاق بود

    یاد باد آن صحبت شب‌ها که با نوشین‌لبان بحث سرّ عشق و ذکر حلقهٔ عشّاق بود

    پیش از این کاین سقف سبز و طاق مینا برکشند منظر چشم مرا ابروی جانان طاق بود

    سایهٔ معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود

    حسن مهرویان مجلس گرچه دل می‌برد و دین بحث ما در لطف طبع و خوبی اخلاق بود

    شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد دفتر نسرین و گل را زینت اوراق بود

    پاسخ
  42. Avatar kazem گفت:
    30 آذر 1394 در 10:59 ق.ظ

    دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشيم … سخن پیر مغان است به جان بنيوشيم
    نيست در کس کرم و وقت طرب می گذرد … چاره آن است که سجاده به می بفروشيم
    خوش هواييست فرح بخــش خدايا بفرسـت … نازنينی که به رويش مي گلگون نوشيم
    ارغنون ساز فلک رهزن اهل هنر است … چون از اين غصه نناليم و چرا نخروشيم

    پاسخ
  43. Avatar galaxy گفت:
    30 آذر 1394 در 10:57 ق.ظ

    گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب

    گفت در دنبال دل ره گم کند مسکین غریب

    گفتمش مگذر زمانی گفت معذورم بدار

    خانه پروردی چه تاب آرد غم چندین غریب

    خفته بر سنجاب شاهی نازنینی را چه غم

    گر ز خار و خاره سازد بستر و بالین غریب

    ای که در زنجیر زلفت جای چندین آشناست

    خوش فتاد آن خال مشکین بر رخ رنگین غریب

    می‌نماید عکس می در رنگ روی مه وشت

    همچو برگ ارغوان بر صفحه نسرین غریب

    بس غریب افتاده است آن مور خط گرد رخت

    گر چه نبود در نگارستان خط مشکین غریب

    گفتم ای شام غریبان طره شبرنگ تو

    در سحرگاهان حذر کن چون بنالد این غریب

    گفت حافظ آشنایان در مقام حیرتند

    دور نبود گر نشیند خسته و مسکین غریب

    درود خواجه حافظ شیرازی
    صلوات برای روحش یادتون نره

    پاسخ
  44. Avatar Yahya hosseini گفت:
    30 آذر 1394 در 10:57 ق.ظ

    دوش دیــــدم کــــه مـلایـــک در میـخــــانـــه زدنــد
    گـــــل آدم بســــرشتنـــد و بــه پیمـــانــه زدنـــد
    ســاکنـــان حـــــرم ستـــر و عفـــاف ملکـــوت
    بــا مـــن راه نشیـــن بــاده مـستانــه زدنــد
    آسمــــان بـار امـــانت نتـوانســت کــشید
    قــرعــــه کـــار به نام مـــن دیوانــه زدنــد
    جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
    چون نــدیدند حقیقت ره افسانه زدنــد
    شکـــر ایزد کــه میان من و او صلح افتاد
    صـــوفیان رقص کـــنان ساغر شکرانه زدند
    آتش آن نیسـت کــه از شعله او خندد شمع
    آتش آن است کـــــه در خــــرمن پـــــروانه زدند
    کـــــس چـــو حــافظ نگشــاد از رخ اندیشه نقاب
    تـا ســــر زلـــف سخـــن را بــــه قلـــم شـــانه زدند

    هزار بارم که بخونم به طرز عجیبی برام تازگی داره .

    پاسخ
  45. Avatar He2isenberg گفت:
    30 آذر 1394 در 10:54 ق.ظ

    ما را ز خیال تو چه پروای شراب است خم گو سر خود گیر که خمخانه خراب است
    گر خمر بهشت است بریزید که بی دوست هر شربت عذبم که دهی عین عذاب است
    افسوس که شد دلبر و در دیده گریان تحریر خیال خط او نقش بر آب است
    بیدار شو ای دیده که ایمن نتوان بود زین سیل دمادم که در این منزل خواب است

    پاسخ
  46. Avatar mohamadmahdi گفت:
    30 آذر 1394 در 10:53 ق.ظ

    زهی رفیق که با چون تو سروبالاییست

    که از خدای بر او نعمتی و آلاییست

    هر آن که با تو دمی یافتست در همه عمر

    نیافتست اگرش بعد از آن تمناییست

    هر آن که رای تو معلوم کرد و دیگربار

    برای خود نفسی می‌زند نه بس راییست

    نه عاشقست که هر ساعتش نظر به کسی

    نه عارفست که هر روز خاطرش جاییست

    مرا و یاد تو بگذار و کنج تنهایی

    که هر که با تو به خلوت بود نه تنهاییست

    به اختیار شکیبایی از تو نتوان بود

    به اضطرار توان بود اگر شکیباییست

    نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست

    شب فراق تو هر شب که هست یلداییست

    خلاص بخش خدایا همه اسیران را

    مگر کسی که اسیر کمند زیباییست

    حکیم بین که برآورد سر به شیدایی

    حکیم را که دل از دست رفت شیداییست.:):)

    پاسخ
  47. Avatar Modtafa گفت:
    30 آذر 1394 در 10:50 ق.ظ

    دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را
    دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
    کشتی نشستگانیم ای باد شرطه برخیز
    باشد که باز بینیم دیدار آشنا را
    ای صاحب کرامت شکرانه سلامت
    روزی تفقدی کن درویش بی نوا را
    در کوی نیکنامان ما را گذر ندادند
    گر تو نمی پسندی تغییر کن قضا را
    هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی
    کین کیمیای هستی قارون کند گدا را

    پاسخ
  48. Avatar Captain Knuckle`s گفت:
    30 آذر 1394 در 10:50 ق.ظ

    بیا ساقی آن می که حال آورد
    کرامت فزاید کمال آورد

    به من ده که بس بی‌دل افتاده‌ام
    وز این هر دو بی‌حاصل افتاده‌ام

    بیا ساقی آن می که عکسش ز جام
    به کیخسرو و جم فرستد پیام

    بده تا بگویم به آواز نی
    که جمشید کی بود و کاووس کی

    بیا ساقی آن کیمیای فتوح
    که با گنج قارون دهد عمر نوح

    بده تا به رویت گشایند باز
    در کامرانی و عمر دراز

    بده ساقی آن می کز او جام جم
    زند لاف بینایی اندر عدم

    به من ده که گردم به تایید جام
    چو جم آگه از سر عالم تمام

    دم از سیر این دیر دیرینه زن
    صلایی به شاهان پیشینه زن

    همان منزل است این جهان خراب
    که دیده‌ست ایوان افراسیاب

    پاسخ
  49. Avatar منصور گفت:
    30 آذر 1394 در 10:47 ق.ظ

    درد عشقی کشیده‌ام که مپرس
    <زهر هجری چشیده‌ام که مپرس
    گشته‌ام در جهان و آخر کار
    <دلبری برگزیده‌ام که مپرس
    آن چنان در هوای خاک درش
    <می‌رود آب دیده‌ام که مپرس
    من به گوش خود از دهانش دوش
    <سخنانی شنیده‌ام که مپرس
    سوی من لب چه می‌گزی که مگوی
    <لب لعلی گزیده‌ام که مپرس
    بی تو در کلبه گدایی خویش
    <رنج‌هایی کشیده‌ام که مپرس
    همچو حافظ غریب در ره عشق
    <به مقامی رسیده‌ام که مپرس

    پاسخ
  50. Avatar Pouya گفت:
    30 آذر 1394 در 10:46 ق.ظ

    [i]ساقیا برخیز و درده جام را
    خاک بر سر کن غم ایام را

    ساغر می بر کفم نه تا ز بر
    برکشم این دلق ازرق فام را

    گر چه بدنامیست نزد عاقلان
    ما نمی‌خواهیم ننگ و نام را

    باده درده چند از این باد غرور
    خاک بر سر نفس نافرجام را[/i]

    پاسخ
« دیدگاه‌های قدیمی
دیدگاه‌های تازه‌تر »

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

در صورتی که نظر شما حاوی ناسزا، عبارات توهین‌آمیز و تهدید بوده و در تضاد با قوانین فعلی کشور باشد از انتشار آن بدون حذف موارد ذکر شده، معذوریم.
شکلک‌ها (اموجی‌ها) را می‌توانید با کیبرد گوشی یا کیبرد مجازی ویندوز قرار دهید.
تصاویر نویسندگان دیدگاه از Gravatar گرفته می‌شود.

پربحث‌ترین‌ها

  • 11

    فیلترشدن نماوا و سریال سووشون توسط ساترا کاملاً قانونی بود

  • بازدید از کارخانه گرین تولید کننده سخت افزار در ایران 5

    بازدید اختصاصی از کارخانه گرین: نگاهی نزدیک به قلب تولید سخت افزار در ایران

  • 3

    کارت گرافیک‌های RX 9060 XT فهرست شدند: قیمت پایه مدل 16 گیگابایتی 369 دلار است

  • 2

    سری RX 9070 شرکت AMD هنوز در نظرسنجی سخت‌افزار استیم جایی ندارد

آخرین بررسی‌ها

9.2

بررسی مادربرد گیگابایت Z890 AI TOP

9.3

بررسی کارت گرافیک گیگابایت RTX 5080 16GB GAMING OC

8.7

بررسی واترکولر سفید XPG LEVANTE X 240

8.9

بررسی پاور گرین GREEN 1000W GXD GOLD

9.5

بررسی کیت رم VENGEANCE 2x24GB CU-DIMM 8200MT/s CL40 کورسیر

آخرین مطالب دینو

نشستن ممکن است باعث کوچک‌شدن مغز شود

نشستن ممکن است روشی راحت و ساده برای گذراندن…

  • بهترین زمان برای دوش گرفتن: صبح یا شب؟

  • چرا موی انسان‌ به اندازه سایر پستانداران نیست؟

  • ارتباط نگران‌کننده بین روغن‌ های پخت‌وپز و سرطان

  • در خانه کفش نپوشید؛ عادتی کوچک با فواید بزرگ برای سلامت

  • مطلب بعدی سورپرایز بزرگ سخت افزار در طولانی ترین شب سال!
  • مطلب قبلی ویژه شب یلدا: اگر عزیز سفر کرده ای دارید چطور در شب یلدا با هم صحبت کنید؟
  • آخرین مطالب
  • محبوب‌ترین مطالب
  • پردازنده گرافیکی GB207 برای سری RTX 5050 انویدیا در کتابخانه PCI ID مشاهده شد

  • قطع سراسری اینترنت در کره شمالی

    منابع آگاه از قطع سراسری اینترنت در کره شمالی خبر می‌دهند

  • افشای جنجالی: جاسوسی فیسبوک از کاربران گوشی‌های گلکسی!

  • بیلد بازی Duke Nukem

    بیلد بازی کنسل‌شده Duke Nukem: D-Day در اینترنت منتشر شد

  • لیست قیمت پردازنده

    لیست قیمت پردازنده

  • 11

    فیلترشدن نماوا و سریال سووشون توسط ساترا کاملاً قانونی بود

  • بازدید از کارخانه گرین تولید کننده سخت افزار در ایران 5

    بازدید اختصاصی از کارخانه گرین: نگاهی نزدیک به قلب تولید سخت افزار در ایران

  • 3

    کارت گرافیک‌های RX 9060 XT فهرست شدند: قیمت پایه مدل 16 گیگابایتی 369 دلار است

  • 2

    سری RX 9070 شرکت AMD هنوز در نظرسنجی سخت‌افزار استیم جایی ندارد

  • قطع سراسری اینترنت در تابستان 1404 2

    منتظر قطع اینترنت در سراسر کشور در تابستان امسال باشید!

آخرین دیدگاه‌ها

  • Avatar
    سعید گفته است:
    پلاک 91 در اسلامشهر تهران چی کار میکرده؟ خوب جلوی همینو...
  • Avatar
    محمد صالح گفته است:
    سلام چون با اندروید10 سازگاری ندارند رباط نمی تواند بازی رو...
  • Avatar
    شاهین گفته است:
    اقا برای کیس هایی که مانیتور دارن این 4 پین LED...
  • Avatar
    حسن گفته است:
    گویا موجودی بازار ش هم خوبه نسخه ۸ گیگ 9060xt هم...
  • Avatar
    حسن گفته است:
    متاسفانه بخاطر ضعف سیستم قضایی و امنیتی خلافکاران بسیار گستاخ شده...
  • Avatar
    سعید گفته است:
    من دیدگاهی ندارم :)
  • Avatar
    بهرام گفته است:
    سلام به نویسنده گرامی و همه نویسندگان این وبسایت دوستان عزیز...
  • Avatar
    حسن گفته است:
    کسی مجبورمون نکرده بود که همدیگر وبکشیم وخانه ابادخودمان راویران کنیم...
  • Avatar
    . گفته است:
    او .
  • Avatar
    رونیکا گفته است:
    ثنا عیدت مبارک بچه دیگه همتون بگین عید مبارک
راهنمای خرید و مشاوره سیستم کامپیوتر با بودجه های مختلف (خرداد 1404) 7,756
راهنمای خرید و مشاوره سیستم پیشنهادی هایلایت
راهنمای خرید و مشاوره سیستم کامپیوتر با بودجه های مختلف (خرداد 1404)
5 خرداد 1404
راهنمای خرید تبلت 7
تبلت راهنمای خرید و مشاوره هایلایت
راهنمای خرید تبلت بر اساس بودجه‌های مختلف (بهار 1404)
31 اردیبهشت 1404
راهنمای خرید ساعت هوشمند 4
راهنمای خرید و مشاوره
راهنمای خرید ساعت هوشمند و مچ بند با بودجه‌های مختلف (بهار 1404)
30 اردیبهشت 1404
راهنمای خرید پاور بانک با بودجه‌های مختلف 1
راهنمای خرید و مشاوره هایلایت
راهنمای خرید پاور بانک با بودجه‌های مختلف (بهار 1404)
28 اردیبهشت 1404
راهنمای خرید ماوس و کیبورد 2
راهنمای خرید و مشاوره
راهنمای خرید موس و کیبورد با بودجه‌های مختلف (اردیبهشت 1404)
27 اردیبهشت 1404
راهنمای خرید لپ تاپ گیمینگ 469
راهنمای خرید و مشاوره
راهنمای خرید لپ تاپ گیمینگ با بودجه های مختلف (اردیبهشت 1404)
23 اردیبهشت 1404
  • سخت‌افزارمگ
  • درباره ما
  • تبلیغات
  • استخدام
سخت‌افزارمگ

© 2025 Sakhtafzarmag.Com. All Rights Reserved.

صفحه نخست » ویژه » مسابقات » ویژه شب یلدا: با نوشتن شعر حافظ در مسابقه شب یلدای سخت افزار شرکت کنید و برنده گوشی hTc One M8 شوید!(مسابقه به پایان رسید)

ورود

عضویت

رمزتان را گم کرده‌اید؟

عضویت | رمزتان را گم کرده‌اید؟
| بازگشت به ورود