موضوعات داغ
  • نمایشگاه کامپیوتکس ۲۰۲۵
  • بازی GTA VI
  • هوش مصنوعی
  • استارلینک
  • چت‌بات‌ها
  • دینو
سخت افزار مگ
  • اخبار و مقالات
    • گوشی موبایل
      • لوازم جانبی موبایل
    • تبلت
    • لپ تاپ
    • دسکتاپ
      • مادربرد
      • پردازنده مرکزی
      • کارت گرافیک
      • تجهیزات ذخیره سازی
      • حافظه
      • صفحه نمایش
      • تجهیزات جانبی
    • تصویرگری دیجیتال
    • صوتی و تصویری
    • شبکه
    • نرم افزار و بازی
    • کالبدشکافی قطعات
    • مطالب گوناگون
  • لیست قیمت
    • گوشی موبایل
      • لیست قیمت روز گوشی‌های سامسونگ
      • لیست قیمت روز گوشی‌های شیائومی
      • لیست قیمت روز گوشی‌های هواوی
      • لیست قیمت روز گوشی های آنر
    • تبلت
    • لپ‌تاپ
    • قطعات کامپیوتر
      • لیست قیمت پردازنده
    • محصولات اپل
    • تجهیزات شبکه
    • لوازم خانگی
    • صوتی و تصویری
    • دوربین دیجیتال
    • تجهیزات بازی
    • خودرو
  • بررسی
    • بررسی گوشی موبایل
    • بررسی تبلت
    • بررسی لپ تاپ
    • دسکتاپ
      • بررسی کولر و فن
      • بررسی مادربرد
      • بررسی کارت گرافیک
      • بررسی تجهیزات ذخیره سازی
      • بررسی حافظه
      • بررسی منبع تغذیه و کیس
      • بررسی تجهیزات جانبی
      • بررسی صفحه نمایش
    • بررسی تصویرگری دیجیتال
    • بررسی صوتی و تصویری
    • بررسی شبکه
    • بررسی نرم افزار و بازی
    • بررسی گوناگون
  • راهنمای خرید
    • سیستم پیشنهادی
  • دانلود
  • ویژه
    • مسابقات
    • نمایشگاه
تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات

مسابقات

ویژه شب یلدا: با نوشتن شعر حافظ در مسابقه شب یلدای سخت افزار شرکت کنید و برنده گوشی hTc One M8 شوید!(مسابقه به پایان رسید)

Avatarتوسط وب سایت سخت افزار ·29 آذر 13949 اسفند 1398· 446

یکی از ویژگی های وب سایت سخت افزار، مسابقاتی است که همیشه در آن برقرار هستند و همیشه جوایزی برای هدیه دادن به کاربران و همراهان عزیز وجود دارد. همان طور که می دانید در حال حاضر مسابقه مشترک سخت افزار و گیگابایت در حال برگزاری است و دو مسابقه iLife و چالش عبور از خیابان نیز به پایان رسیده اند. بسیار خوشحالیم که اعلام کنیم برندگان نهایی دو مسابقه iLife و عبور از خیابان امشب معرفی خواهند شد. اما اگر فکر می کنید دیگر از مسابقه خبری نیست اشتباه می کنید! از آنجایی که امروز ویژه نامه سخت افزار را مطالعه خواهید کرد، مسابقه جدیدی هم مختص همین روز برگزار می شود که همگی شما می توانید در آن شرکت کنید!

همان طور که گفتیم مدت این مسابقه ویژه تنها تا پایان امشب است و در نتیجه برای برنده شدن زمان زیادی ندارید! ویژه نامه شب یلدای سخت افزار باعث شده مسابقه جدید ما هم کاملا با رنگ و بوی این شب برگزار شود. این مسابقه بیش از آنکه رقابتی درباره مسائل تکنولوژی باشد، جمعی خودمانی و دوستانه برای خوش گذراندن و داشتن یک خاطره خوب از شبی به یاد ماندنی است. برای شرکت در مسابقه قرار نیست کار سختی انجام دهید. یکی از آیین های یلدا فال گرفتن و خواندن اشعار از روی دیوان حافظ است.

جایزه ویژه مسابقه شب یلدای سخت افزار یک دستگاه گوشی hTc One M8 قرمز رنگ خواهد بود

از آنجا که جمع ما هم قرار است دوستانه باشد کافی است چند بیت از دیوان حافظ به سلیقه خودتان انتخاب کنید و آن را در بخش کامنت های همین پست با سایرین به اشتراک بگذارید. در نهایت امشب بین همه افرادی که اشعار انتخابیشان را در قسمت کامنت ها منتشر کرده اند قرعه کشی برگزار شده هدیه ای از طرف وب سایت سخت افزار به این برنده خوش شانس اعطا می شود. پس معطل نکنید و در مسابقه یلدای سخت افزار شرکت کنید. شاید امشب نام شما به عنوان برنده مسابقه منتشر شود! چراغ اول را هم خودمان روشن میکنیم:

بس نکته غیر حسن بباید که تا کسی / مقبول طبع مردم صاحب نظر شود

این سرکشی که کنگره کاخ وصل راست / سرها بر آستانه او خاک در شود

حافظ چو نافه سر زلفش به دست توست / دم درکش ار نه باد صبا را خبر شود

برچسب‌ها: سخت افزار, مسابقه

امتیاز: 3.7 از 5 (3 رای)
کمی صبر کنید...
تبلیغات
تبلیغات
سرخط خبرها:
  1. متا قصد دارد یک نیروگاه هسته‌ ای قدیمی را احیا کند
  2. نتایج بنچمارک کارت گرافیک RX 9060 XT با حافظه 8 و 16 گیگابایت توسط AMD منتشر شد
  3. شایعه: بازی بعدی خدای جنگ 2.5 بُعدی خواهد بود
  4. پردازنده‌های AMD Ryzen مبتنی بر معماری Zen 6 در نرم‌افزار AIDA64 مشاهده شدند
  5. راهنمای خرید ساعت هوشمند سامسونگ

مطالب مرتبط ...

  • مسابقه سخت‌افزار و گیگابایت 17

    جواب مسابقه نوروز سخت‌افزار و گیگابایت – چند محصول Aorus در تصویر وجود داشت؟

    Avatarتوسط سیمین نوربخش · 17 فروردین 1399 · 21 اردیبهشت 1399

  • 8

    اختصاصی: بررسی مادربرد MSI Z270 GAMING M5 (بازی بازی بازی)

    Avatarتوسط وب سایت سخت افزار · 15 دی 1395 · 22 اسفند 1398

  • 42

    خودت را برای بازی کردن آماده کن (اعلام برندگان مسابقه کارت گرافیک سخت افزار و گیگابایت)

    Avatarتوسط وب سایت سخت افزار · 13 دی 1394 · 22 اسفند 1398

مطالب گوناگون از دینو

6 ترند که در دکوراسیون خانه سال 2025 می‌ بینید

حقیقت هایی جالب در مورد بدن زنان و مردان که کمتر کسی از آن اطلاع دارد

رفتار های نادرست والدین منجر به مشکلات روانی فرزند در بزرگسالی می شود

446 دیدگاه

  • دیدگاه50
  1. Avatar حسین زادهوش گفت:
    30 آذر 1394 در 4:00 ب.ظ

    گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
    سلطان جهانم به چنین روز غلام است
    گو شمع میارید در این جمع که امشب
    در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است
    در مذهب ما باده حلال است ولیکن
    بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است
    گوشم همه بر قول نی و نغمه چنگ است
    چشمم همه بر لعل لب و گردش جام است
    در مجلس ما عطر میامیز که ما را
    هر لحظه ز گیسوی تو خوش بوی مشام است
    از چاشنی قند مگو هیچ و ز شکر
    زان رو که مرا از لب شیرین تو کام است
    تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است
    همواره مرا کوی خرابات مقام است
    از ننگ چه گویی که مرا نام ز ننگ است
    وز نام چه پرسی که مرا ننگ ز نام است
    میخواره و سرگشته و رندیم و نظرباز
    وان کس که چو ما نیست در این شهر کدام است
    با محتسبم عیب مگویید که او نیز
    پیوسته چو ما در طلب عیش مدام است
    حافظ منشین بی می و معشوق زمانی
    کایام گل و یاسمن و عید صیام است

    پاسخ
  2. Avatar hossain گفت:
    30 آذر 1394 در 3:54 ب.ظ

    زان یار دلنوازم شکریست با شکایت

    گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت

    بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم

    یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت

    رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس

    گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت

    در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا

    سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت

    چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی

    جانا روا نباشد خونریز را حمایت

    در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود

    از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت

    از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود

    زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت

    ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم

    یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت

    این راه را نهایت صورت کجا توان بست

    کش صد هزار منزل بیش است در بدایت

    هر چند بردی آبم روی از درت نتابم

    جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت

    عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ

    قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت

    پاسخ
  3. Avatar امید گفت:
    30 آذر 1394 در 3:53 ب.ظ

    با سلام قبلی تکراری بود دوباره فرستادم
    اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
    بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت کنار آب رکن آباد و گلگشت مصلا را
    فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهرآشوب چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را
    ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را
    من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را
    اگر دشنام فرمایی و گر نفرین دعا گویم جواب تلخ می‌زیبد لب لعل شکرخا را
    نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست‌تر دارند جوانان سعادتمند پند پیر دانا را
    حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را
    غزل گفتی و در سفتی بیا و خوش بخوان حافظ که بر نظم تو افشاند فلک عقد ثریا را

    پاسخ
  4. Avatar - گفت:
    30 آذر 1394 در 3:50 ب.ظ

    در عین تنگدستی در عیش کوش و مستی
    کین کیمیای هستی قارون کند گدا را

    (حافظ)

    پاسخ
  5. Avatar امید گفت:
    30 آذر 1394 در 3:50 ب.ظ

    با سلام , یلدا بر همه خوش بگذره

    صلاح کار کجا و من خراب کجا ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا
    دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا
    چه نسبت است به رندی صلاح و تقوا را سماع وعظ کجا نغمه رباب کجا
    ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا
    چو کحل بینش ما خاک آستان شماست کجا رویم بفرما از این جناب کجا
    مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است کجا همی‌روی ای دل بدین شتاب کجا
    بشد که یاد خوشش باد روزگار وصال خود آن کرشمه کجا رفت و آن عتاب کجا
    قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست قرار چیست صبوری کدام و خواب کجا

    پاسخ
  6. Avatar vnsajjad گفت:
    30 آذر 1394 در 3:48 ب.ظ

    ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
    منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست
    شب تـار است و ره وادی ایمـــن در پیش
    آتش طــور کـــجا موعــــد دیــدار کــــجاست
    هــر کــــه آمـــد به جهان نقش خرابـــــی دارد
    در خـــرابات بگــــویید کــــه هشیـــار کـــجاست
    آن کــــس است اهـــل بشارت کــــــه اشارت داند
    نکــــته‌ها هست بســـی محـــرم اســـرار کــجاست
    هـــــر ســــر مـــوی مــــرا بـا تـــو هـــزاران کــــار است
    مـــا کـــجاییـــم و مـــلامـــت گـــر بـــی‌کـــار کـــجاست…

    پاسخ
  7. Avatar kia گفت:
    30 آذر 1394 در 3:45 ب.ظ

    اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
    به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
    بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت
    کنار آب رکن آباد و گلگشت مصلا را
    فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهرآشوب
    چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را
    ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است
    به آب و رنگ و خال و خط جه حاحت روی زیبا را

    پاسخ
  8. Avatar Mohammad گفت:
    30 آذر 1394 در 3:43 ب.ظ

    سلام
    تقدیم به کاربران عزیز وب سایت سخت افزار

    زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب ومست پیرهن چاک و غزلخوان و صراحی دروست
    نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان نیم شب دوش ببالین من آمد بنشست
    سر فراگوش من آورد بآواز خرین گفت ایعاشق ویرینه من خوابت هست
    عاشقی را که چنین باده شبگیر دهند کافر عشق بود گر نشود باده پرست
    برو ای زاهد و بر در دکانش خرده مگیر که ندادند جز این تحفه بما روز الست
    آنچه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم اگر از خمر بهشبست دگر باده مست
    خنده جام می و زلف گره گیر نگار ای بسا توبه که چون توبه حافظ بشکست

    پاسخ
  9. Avatar فرشاد گفت:
    30 آذر 1394 در 3:42 ب.ظ

    الا يا ايها الساقي ادر كاسا و ناولها كه عشق آسان نمود اول ولي افتاد مشكل ها
    به بوي نافه اي كاخر صبا زان طره بگشايد ز تاب جعد مشكينش چه خون افتاد در دل ها
    مرا در منزل جانان چه امن عيش چون هر دم جرس فرياد مي دارد كه بربنديد محمل ها
    به مي سجاده رنگين كن گرت پير مغان گويد كه سالك بي خبر نبود ز راه و رسم منزل ها
    شب تاريك و بيم موج و گردابي چنين هايل كجا دانند حال ما سبكباران ساحل ها
    همه كارم ز خودكامي به بدنامي كشيد آخر نهان كي ماند آن رازي كزو سازند محفل ها
    حضوري گر همي خواهي از او غايب مشو حافظ متي ما تلق من تهوي دع الدنيا و اهملها

    پاسخ
  10. Avatar MATIN گفت:
    30 آذر 1394 در 3:36 ب.ظ

    رواق منتظرچشم من آشیانه تست§§§کرم نماوفروداکه خــانه خانه تست
    به لطفخال وخط ازعارفان ربودی دل§لطیفهای عجب زیردام ودانه تست
    دلت بوصلگل ای بلبل سحرخوش باد§که درچمن همه گلبانگعاشقانهتست
    چه جای من که بلغزدسپهرشعبده باز§ازین حیل که درانبانهءبهانهء تست
    سروُمجلست اکنون فلک برقص آرد§که شعرحافظ شیرین سخن ترانه تست=smileشعره امشبه خودمه

    پاسخ
  11. Avatar Hamed گفت:
    30 آذر 1394 در 3:35 ب.ظ

    خــــرم آن روز کـــــز ایـــن منـــزل ویــــران بـــــروم
    راحت جان طلبـــــم و از پــــی جـــانان بــــروم
    گـــر چــه دانم کــه بــه جایی نبـرد راه غریب
    مـن به بوی ســـر آن زلف پریشان بـــروم
    دلــم از وحشت زندان سکـندر بگـــرفت
    رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم
    چون صبا با تن بیمار و دل بـی‌طاقت
    بـــه هـــــواداری آن سرو خرامان بـــروم
    در ره او چــــو قلـم گـــر به سرم باید رفت
    بـا دل زخـــم کـــش و دیـــده گــــریان بــروم
    نـــذر کـــردم گــــر از این غـــم به درآیــم روزی
    تا در میکـــده شـــادان و غــــزل خــــوان بـــــروم

    پاسخ
  12. Avatar Bardia گفت:
    30 آذر 1394 در 3:34 ب.ظ

    درود به سخت افزاری های گرامی
    یلدایتان اهورایی

    “بر سر آنم که گر ز دست برآید

    دست به کاری زنم که غصه سر آید

    خلوت دل نیست جای صحبت اضداد

    دیو چو بیرون رود فرشته درآید

    صحبت حکام ظلمت شب یلداست

    نور ز خورشید جوی بو که برآید

    بر در ارباب بی‌مروت دنیا

    چند نشینی که خواجه کی به درآید

    ترک گدایی مکن که گنج بیابی

    از نظر ره روی که در گذر آید

    صالح و طالح متاع خویش نمودند

    تا که قبول افتد و که در نظر آید

    بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر

    باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید

    غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست

    هر که به میخانه رفت بی‌خبر آید”

    پاسخ
  13. Avatar Arman گفت:
    30 آذر 1394 در 3:28 ب.ظ

    گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
    سلطان جهانم به چنین روز غلام است

    گو شمع میارید در این جمع که امشب
    در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است

    در مذهب ما باده حلال است ولیکن
    بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است

    گوشم همه بر قول نی و نغمه چنگ است
    چشمم همه بر لعل لب و گردش جام است

    در مجلس ما عطر میامیز که ما را
    هر لحظه ز گیسوی تو خوش بوی مشام است

    از چاشنی قند مگو هیچ و ز شکر
    زان رو که مرا از لب شیرین تو کام است

    پاسخ
  14. Avatar Arman گفت:
    30 آذر 1394 در 3:27 ب.ظ

    گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
    سلطان جهانم به چنین روز غلام است

    گو شمع میارید در این جمع که امشب
    در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است

    در مذهب ما باده حلال است ولیکن
    بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است

    گوشم همه بر قول نی و نغمه چنگ است
    چشمم همه بر لعل لب و گردش جام است

    در مجلس ما عطر میامیز که ما را
    هر لحظه ز گیسوی تو خوش بوی مشام است

    از چاشنی قند مگو هیچ و ز شکر
    زان رو که مرا از لب شیرین تو کام است

    پاسخ
  15. Avatar عماد گفت:
    30 آذر 1394 در 3:26 ب.ظ

    دوش دیــــدم کــــه مـلایـــک در میـخــــانـــه زدنــد
    گـــــل آدم بســــرشتنـــد و بــه پیمـــانــه زدنـــد
    ســاکنـــان حـــــرم ستـــر و عفـــاف ملکـــوت
    بــا مـــن راه نشیـــن بــاده مـستانــه زدنــد
    آسمــــان بـار امـــانت نتـوانســت کــشید
    قــرعــــه کـــار به نام مـــن دیوانــه زدنــد
    جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
    چون نــدیدند حقیقت ره افسانه زدنــد
    شکـــر ایزد کــه میان من و او صلح افتاد
    صـــوفیان رقص کـــنان ساغر شکرانه زدند
    آتش آن نیسـت کــه از شعله او خندد شمع
    آتش آن است کـــــه در خــــرمن پـــــروانه زدند
    کـــــس چـــو حافظ نگشــاد از رخ اندیشه نقاب
    تـا ســــر زلـــف سخـــن را بــــه قلـــم شـــانه زدند

    پاسخ
  16. Avatar عماد گفت:
    30 آذر 1394 در 3:26 ب.ظ

    دوش دیــــدم کــــه مـلایـــک در میـخــــانـــه زدنــد
    گـــــل آدم بســــرشتنـــد و بــه پیمـــانــه زدنـــد
    ســاکنـــان حـــــرم ستـــر و عفـــاف ملکـــوت
    بــا مـــن راه نشیـــن بــاده مـستانــه زدنــد
    آسمــــان بـار امـــانت نتـوانســت کــشید
    قــرعــــه کـــار به نام مـــن دیوانــه زدنــد
    جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
    چون نــدیدند حقیقت ره افسانه زدنــد
    شکـــر ایزد کــه میان من و او صلح افتاد
    صـــوفیان رقص کـــنان ساغر شکرانه زدند
    آتش آن نیسـت کــه از شعله او خندد شمع
    آتش آن است کـــــه در خــــرمن پـــــروانه زدند
    کـــــس چـــو حافظ نگشــاد از رخ اندیشه نقاب
    تـا ســــر زلـــف سخـــن را بــــه قلـــم شـــانه زدند

    پاسخ
  17. Avatar محمد گفت:
    30 آذر 1394 در 3:23 ب.ظ

    دوش دیــــدم کــــه ملائک در میـخــــانـــه زدنــد
    گـــــل آدم بســــرشتنـــد و بــه پیمـــانــه زدنـــد
    ســاکنـــان حـــــرم ستـــر و عفـــاف ملکـــوت
    بــا مـــن راه نشیـــن بــاده مـستانــه زدنــد
    آسمــــان بـار امـــانت نتـوانســت کــشید
    قــرعــــه کـــار به نام مـــن دیوانــه زدنــد
    جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
    چون نــدیدند حقیقت ره افسانه زدنــد
    شکـــر ایزد کــه میان من و او صلح افتاد
    صـــوفیان رقص کـــنان ساغر شکرانه زدند
    آتش آن نیسـت کــه از شعله او خندد شمع
    آتش آن است کـــــه در خــــرمن پـــــروانه زدند
    کـــــس چـــو حافظ نگشــاد از رخ اندیشه نقاب
    تـا ســــر زلـــف سخـــن را بــــه قلـــم شـــانه زدند

    پاسخ
  18. Avatar TheSongForX گفت:
    30 آذر 1394 در 3:19 ب.ظ

    سلام دوستان
    نقد صوفی نه همه صافی بی‌غش باشد

    ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد

    صوفی ما که ز ورد سحری مست شدی

    شامگاهش نگران باش که سرخوش باشد

    خوش بود گر محک تجربه آید به میان

    تا سیه روی شود هر که در او غش باشد

    خط ساقی گر از این گونه زند نقش بر آب

    ای بسا رخ که به خونابه منقش باشد

    ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست

    عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد

    غم دنیای دنی چند خوری باده بخور

    حیف باشد دل دانا که مشوش باشد

    دلق و سجاده حافظ ببرد باده فروش

    گر شرابش ز کف ساقی مه وش باشد

    پاسخ
  19. Avatar Sajjad گفت:
    30 آذر 1394 در 3:18 ب.ظ

    گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید
    گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید
    گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز
    گفتا ز خوبرویان این کار کمتر آید
    گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم
    گفتا که شب رو است او از راه دیگر آید
    گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد
    گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید
    گفتم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد
    گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آید
    گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت
    گفتا تو بندگی کن کو بنده پرور آید
    گفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد
    گفتا مگوی با کس تا وقت آن درآید
    گفتم زمان عشرت دیدی که چون سر آمد
    گفتا خموش حافظ کاین غصه هم سر آید

    پاسخ
  20. Avatar مهدی محمدی گفت:
    30 آذر 1394 در 3:15 ب.ظ

    کرشمه اي کن و بازار ساحري بشکن
    به غمزه رونق و ناموس سامري بشکن

    به باد ده سر و دستار عالمي يعني
    کلاه گوشه به آيين سروري بشکن

    به زلف گوي که آيين دلبري بگذار
    به غمزه گوي که قلب ستمگري بشکن

    برون خرام و ببر گوي خوبي از همه کس
    سزاي حور بده رونق پري بشکن

    به آهوان نظر شير آفتاب بگير
    به ابروان دوتا قوس مشتري بشکن

    چو عطرساي شود زلف سنبل از دم باد
    تو قيمتش به سر زلف عنبري بشکن

    چو عندليب فصاحت فروشد اي حافظ
    تو قدر او به سخن گفتن دري بشکن

    پاسخ
  21. Avatar Ali گفت:
    30 آذر 1394 در 3:15 ب.ظ

    بسم الله الرحمن الرحیم

    زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
    گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
    بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
    یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
    رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس
    گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
    در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
    سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
    چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی
    جانا روا نباشد خونریز را حمایت
    در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
    از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت
    از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
    زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت
    ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم
    یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت
    این راه را نهایت صورت کجا توان بست
    کش صد هزار منزل بیش است در بدایت
    هر چند بردی آبم روی از درت نتابم
    جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت
    عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ
    قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت

    پاسخ
  22. Avatar Sajjad گفت:
    30 آذر 1394 در 3:11 ب.ظ

    ای پادشه خــــوبان داد از غــم تنهایی
    دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
    دایـــم گل این بستان شاداب نمی‌ماند
    دریاب ضعیفان را در وقت تـوانـایـی

    پاسخ
  23. Avatar masih گفت:
    30 آذر 1394 در 3:10 ب.ظ

    طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف
    گر بکشم زهی طرب ور بکشد زهی شرف

    طرف کرم ز کس نبست این دل پر امید من
    گر چه سخن همی‌برد قصه من به هر طرف

    از خم ابروی توام هیچ گشایشی نشد
    وه که در این خیال کج عمر عزیز شد تلف

    ابروی دوست کی شود دستکش خیال من
    کس نزده‌ست از این کمان تیر مراد بر هدف

    چند به ناز پرورم مهر بتان سنگدل
    یاد پدر نمی‌کنند این پسران ناخلف

    من به خیال زاهدی گوشه‌نشین و طرفه آنک
    مغبچه‌ای ز هر طرف می‌زندم به چنگ و دف

    بی خبرند زاهدان نقش بخوان ولاتقل
    مست ریاست محتسب باده بده ولاتخف

    صوفی شهر بین که چون لقمه شبهه می‌خورد
    پاردمش دراز باد آن حیوان خوش علف

    حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق
    بدرقه رهت شود همت شحنه نجف

    پاسخ
  24. Avatar Sajjad گفت:
    30 آذر 1394 در 3:07 ب.ظ

    شب یلدا ز راه آمـد دوبـــــــاره
    بگیر ای دوست از غمهـــا کناره

    پاسخ
  25. Avatar فاطمه گفت:
    30 آذر 1394 در 3:06 ب.ظ

    :l:l:l

    پاسخ
  26. Avatar امید گفت:
    30 آذر 1394 در 3:05 ب.ظ

    رواق منظر چشم من آشیانه توست
    کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست
    به لطف خال و خط از عارفان ربودی دل
    لطیفه​های عجب زیر دام و دانه توست
    دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد
    که در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست
    علاج ضعف دل ما به لب حوالت کن
    که این مفرح یاقوت در خزانه توست
    به تن مقصرم از دولت ملازمتت
    ولی خلاصه جان خاک آستانه توست
    من آن نیم که دهم نقد دل به هر شوخی
    در خزانه به مهر تو و نشانه توست
    تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار
    که توسنی چو فلک رام تازیانه توست
    چه جای من که بلغزد سپهر شعبده باز
    از این حیل که در انبانه بهانه توست
    سرود مجلست اکنون فلک به رقص آرد
    که شعر حافظ شیرین سخن ترانه توست

    پاسخ
  27. Avatar امید گفت:
    30 آذر 1394 در 3:04 ب.ظ

    رواق منظر چشم من آشیانه توست
    کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست
    به لطف خال و خط از عارفان ربودی دل
    لطیفه​های عجب زیر دام و دانه توست
    دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد
    که در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست
    علاج ضعف دل ما به لب حوالت کن
    که این مفرح یاقوت در خزانه توست
    به تن مقصرم از دولت ملازمتت
    ولی خلاصه جان خاک آستانه توست
    من آن نیم که دهم نقد دل به هر شوخی
    در خزانه به مهر تو و نشانه توست
    تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار
    که توسنی چو فلک رام تازیانه توست
    چه جای من که بلغزد سپهر شعبده باز
    از این حیل که در انبانه بهانه توست
    سرود مجلست اکنون فلک به رقص آرد
    که شعر حافظ شیرین سخن ترانه توست

    پاسخ
  28. Avatar Armin گفت:
    30 آذر 1394 در 3:04 ب.ظ

    یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد

    به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد

    آن جوان بخت که می‌زد رقم خیر و قبول

    بنده پیر ندانم ز چه آزاد نکرد

    کاغذین جامه به خوناب بشویم که فلک

    رهنمونیم به پای علم داد نکرد

    دل به امید صدایی که مگر در تو رسد

    ناله‌ها کرد در این کوه که فرهاد نکرد

    سایه تا بازگرفتی ز چمن مرغ سحر

    آشیان در شکن طره شمشاد نکرد

    شاید ار پیک صبا از تو بیاموزد کار

    زان که چالاکتر از این حرکت باد نکرد

    کلک مشاطه صنعش نکشد نقش مراد

    هر که اقرار بدین حسن خداداد نکرد

    مطربا پرده بگردان و بزن راه عراق

    که بدین راه بشد یار و ز ما یاد نکرد

    غزلیات عراقیست سرود حافظ

    که شنید این ره دلسوز که فریاد نکرد

    پاسخ
  29. Avatar حسین عفیف نوری گفت:
    30 آذر 1394 در 3:03 ب.ظ

    گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب

    گفت در دنبال دل ره گم کند مسکین غریب

    گفتمش مگذر زمانی گفت معذورم بدار

    خانه پروردی چه تاب آرد غم چندین غریب

    خفته بر سنجاب شاهی نازنینی را چه غم

    گر ز خار و خاره سازد بستر و بالین غریب

    ای که در زنجیر زلفت جای چندین آشناست

    خوش فتاد آن خال مشکین بر رخ رنگین غریب

    می‌نماید عکس می در رنگ روی مه وشت

    همچو برگ ارغوان بر صفحه نسرین غریب

    بس غریب افتاده است آن مور خط گرد رخت

    گر چه نبود در نگارستان خط مشکین غریب

    گفتم ای شام غریبان طره شبرنگ تو

    در سحرگاهان حذر کن چون بنالد این غریب

    گفت حافظ آشنایان در مقام حیرتند

    دور نبود گر نشیند خسته و مسکین غریب

    خواجه حافظ شیرازی

    پاسخ
  30. Avatar فاضل مابینی گفت:
    30 آذر 1394 در 3:00 ب.ظ

    خَمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت به قصد جان من زار ناتوان انداخت
    نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت
    به یک کرشمه که نرگس به خودفروشی کرد فریب چشم تو صد فتنه در جهان انداخت
    شراب‌خورده و خوی‌کرده میروی به چمن که آب روی تو آتش در ارغوان انداخت

    پاسخ
  31. Avatar M.Hadi-JZ گفت:
    30 آذر 1394 در 2:59 ب.ظ

    ما زیاران چشم یاری داشتیم
    خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
    تا درخت دوستی کی بر دهد
    حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
    گفت و گو آیین درویشی نبود
    ورنه با تو ماجراها داشتیم
    شیوه چشمت فریب جنگ داشت
    ما خطا کردیم و صلح انگاشتیم

    پاسخ
  32. Avatar نسیبه گفت:
    30 آذر 1394 در 2:58 ب.ظ

    سلام به همه‌ی دوستان.

    سلامی چو بوی خوش آشنایی
    بدان مردم دیده روشنایی
    درودی چو نور دل پارسایان
    بدان شمع خلوتگه پارسایی
    نمی‌بینم از همدمان هیچ بر جای
    دلم خون شد از غصه ساقی کجایی
    ز کوی مغان رخ مگردان که آن جا
    فروشند مفتاح مشکل گشایی
    عروس جهان گر چه در حد حسن است
    ز حد می‌برد شیوه بی‌وفایی
    دل خسته من گرش همتی هست
    نخواهد ز سنگین دلان مومیایی
    می صوفی افکن کجا می‌فروشند
    که در تابم از دست زهد ریایی
    رفیقان چنان عهد صحبت شکستند
    که گویی نبوده‌ست خود آشنایی
    مرا گر تو بگذاری ای نفس طامع
    بسی پادشایی کنم در گدایی
    بیاموزمت کیمیای سعادت
    ز همصحبت بد جدایی جدایی
    مکن حافظ از جور دوران شکایت
    چه دانی تو ای بنده کار خدایی

    پاسخ
  33. Avatar ali گفت:
    30 آذر 1394 در 2:57 ب.ظ

    اگر چه عرض ادب پیش یار بی‌ادبی ست
    زبان خموش ولیکن دهان پر از عربی ست
    پری نهفته رخ و دیو در کرشمه حسن
    بسوخت عقل ز حیرت که این چه بوالعجبی ست
    در این چمن گل بی خار کس نچید آری
    چراغ مصطفوی با شرار بولهبی ست
    سبب مپرس که چرخ از چه سفله پرور شد
    که کام بخشی او را بهانه بی سببی ست
    به نیم جو نخرم طاق خانقاه و رباط
    مرا که مصطبه ایوان و پای خم طنبی ست
    جمال دختر رز نور چشم ماست مگر
    که در نقاب زجاجی و پرده عنبی ست
    دوای درد خود اکنون از آن مفرّه جوی
    که در صراحی چینی و شیشه ی حلبی ست
    هزار عقل و ادب داشتم من ای خواجه
    کنون که مست خرابم صلاح بی‌ادبی ست
    بیار می که چو حافظ مدامم استظهار
    به گریه ی سحری و نیاز نیم شبی ست

    پاسخ
  34. Avatar هادی محمدخانی گفت:
    30 آذر 1394 در 2:57 ب.ظ

    اگر به باده مشکين دلم کشد شايد
    که بوي خير ز زهد ريا نمي آيد
    جهانيان همه گر منع من کنند از عشق
    من آن کنم که خداوندگار فرمايد
    طمع ز فيض کرامت مبر که خلق کريم
    گنه ببخشد و بر عاشقان ببخشايد
    مقيم حلقه ذکر است دل بدان اميد
    که حلقه اي ز سر زلف يار بگشايد
    تو را که حسن خداداده هست و حجله بخت
    چه حاجت است که مشاطه ات بيارايد
    چمن خوش است و هوا دلکش است و مي بي غش
    کنون بجز دل خوش هيچ در نمي بايد
    جميله ايست عروس جهان ولي هش دار
    که اين مخدره در عقد کس نمي آيد
    به لابه گفتمش اي ماه رخ چه باشد اگر
    به يک شکر ز تو دلخسته اي بياسايد
    به خنده گفت که حافظ خداي را مپسند
    که بوسه تو رخ ماه را بيالايد

    پاسخ
  35. Avatar محمد امین گفت:
    30 آذر 1394 در 2:56 ب.ظ

    ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت

    و ای مرغ بهشتی که دهد دانه و آبت

    خوابم بشد از دیده در این فکر جگرسوز

    کاغوش که شد منزل آسایش و خوابت

    درویش نمی‌پرسی و ترسم که نباشد

    اندیشه آمرزش و پروای ثوابت

    راه دل عشاق زد آن چشم خماری

    پیداست از این شیوه که مست است شرابت

    تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت

    تا باز چه اندیشه کند رای صوابت

    هر ناله و فریاد که کردم نشنیدی

    پیداست نگارا که بلند است جنابت

    دور است سر آب از این بادیه هش دار

    تا غول بیابان نفریبد به سرابت

    تا در ره پیری به چه آیین روی ای دل

    باری به غلط صرف شد ایام شبابت

    ای قصر دل افروز که منزلگه انسی

    یا رب مکناد آفت ایام خرابت

    حافظ نه غلامیست که از خواجه گریزد

    صلحی کن و بازآ که خرابم ز عتابت

    پاسخ
  36. Avatar وحید.ش گفت:
    30 آذر 1394 در 2:55 ب.ظ

    یا رب سببی ساز که یارم به سلامت بازآید و برهاندم از بند ملامت
    خاک ره آن یار سفرکرده بیارید تا چشم جهان بین کنمش جای اقامت
    فریاد که از شش جهتم راه ببستند آن خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت
    امروز که در دست توام مرحمتی کن فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت؟
    ای آن که به تقریر و بیان دم زنی از عشق ما با تو نداریم سخن، خیر و سلامت
    درویش! مکن ناله ز شمشیر اَحِبّا کاین طایفه از کشته ستانند غرامت!
    در خرقه زن آتش، که خمِ ابرویِ ساقی بر می‌شکند گوشه‌ی محرابِ امامت
    حاشا که من از جور و جفای تو بنالم! بیداد لطیفان همه لطف است و کرامت
    کوته نکند بحث سر زلف تو حافظ پیوسته شد این سلسله تا روز قیامت

    یلداتون مبارک

    پاسخ
  37. Avatar sina گفت:
    30 آذر 1394 در 2:53 ب.ظ

    بر سر آنم که گر ز دست برآید

    دست به کاری زنم که غصه سر آید

    خلوت دل نیست جای صحبت اضداد

    دیو چو بیرون رود فرشته درآید

    صحبت حکام ظلمت شب یلداست

    نور ز خورشید جوی بو که برآید

    بر در ارباب بی‌مروت دنیا

    چند نشینی که خواجه کی به درآید

    ترک گدایی مکن که گنج بیابی

    از نظر ره روی که در گذر آید

    صالح و طالح متاع خویش نمودند

    تا که قبول افتد و که در نظر آید

    بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر

    باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید

    غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست

    هر که به میخانه رفت بی‌خبر آید

    پاسخ
  38. Avatar Ali nour گفت:
    30 آذر 1394 در 2:52 ب.ظ

    در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع. شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع……………روز و شب خوابم نمی آید بچشم غم پرست، بس که در بیماری هجر تو گریانم چو شمع…… تقدیم به مسئولین سایت و طرفداران عزیز.

    پاسخ
  39. Avatar humanaga گفت:
    30 آذر 1394 در 2:48 ب.ظ

    صحبت حکام ظلمت شب یلداست

    نور ز خورشید جوی بو که برآید

    پاسخ
  40. Avatar humanaga گفت:
    30 آذر 1394 در 2:45 ب.ظ

    صحبت حکام ظلمت شب یلداست

    نور ز خورشید جوی بو که برآید

    پاسخ
  41. Avatar شقایق موسوی گفت:
    30 آذر 1394 در 2:44 ب.ظ

    عشق تو نهال حیرت آمد وصل تو کمال حیرت آمد
    بس غرقه حال وصل کاخر هم با سر حال حیرت آمد
    نه وصل بماند و نه واصل آنجا که خیال حیرت آمد

    پاسخ
  42. Avatar Morteza Brain گفت:
    30 آذر 1394 در 2:43 ب.ظ

    [b]درآ که در دل خسته توان درآيد باز
    بيا که در تن مرده روان درآيد باز
    بيا که فرقت تو چشم من چنان در بست
    که فتح باب وصالت مگر گشايد باز
    غمي که چون سپه زنگ ملک دل بگرفت
    ز خيل شادي روم رخت زدايد باز
    به پيش آينه دل هر آن چه مي دارم
    بجز خيال جمالت نمي نمايد باز
    بدان مثل که شب آبستن است روز از تو
    ستاره مي شمرم تا که شب چه زايد باز
    بيا که بلبل مطبوع خاطر حافظ
    به بوي گلبن وصل تو مي سرايد باز[b]

    پاسخ
  43. Avatar شهلا دوست قرین گفت:
    30 آذر 1394 در 2:41 ب.ظ

    خرم آن روز کزین منزل ویران بروم،،،،راحت جان طلبم و زپی جانان بروم
    گرچه دانم که به جایی نبرد راه غریب،،،،من به بوی سر آن زلف پریشان بروم
    چون صبا با دل بیمار و تن بی طاقت،،،،به هواداری آن سرو خرامان بروم
    دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت،،،،رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم
    در ره او چو قلم گر به سرم باید رفت،،،،با دل زخم کش و دیده گریان بروم
    نذر کردم گر از این غم به در آیم روزی،،،،تا در میکده شادان و غزل خوان بروم
    به هواداری او ذره صفت رقص کنان،،،،تا لب چشمه خورشید درخشان بروم
    تا زیان را غم احوال گرانباران نیست،،،،پارسایان مددی تا خوش و آسان بروم
    ورچو حافظ نبرم ره ز بیابان بیرون،،،،همره کوکبه آصف دوران بروم

    یلدای همه شما عزیزان مبارک

    پاسخ
  44. Avatar amirali گفت:
    30 آذر 1394 در 2:40 ب.ظ

    شب یلدا ز راه آمـــــــــــد دوبـــــــــاره بگیر ای دوست! از غمهـــــــا کناره
    شب شادی وشـــور و مهربانی است زمـــــــان همدلی و همزبانی است
    در آن دیدارهــــــــــــا تا تـــــــــازه گردد محبت نیـــــــــــــــز بی اندازه گـردد
    به هرجا محفلی گرم و صمیمی است که مهمانی درآن رسمی قدیمی است
    به دور هم تمـــــــــــام اهــــــل فامیل شده بر پا بســــاط میــــوه – آجیل
    ز خـــوردن خوردنِ این شـــــــــام چلّه شود مهمان حسابی چاق و چلّه!!
    همــــــــــه با انتظاری عاشقــــــــــانه نظـــــــر دارند ســـــــــوی هندوانه!
    نشسته با تفاخـــــــــر تــوی سینی کنارش چاقـــــــــــویی را هم ببینی
    چو گــــــــردد قــاچ قــــاچ آن هندوانه شود آب از لب و لوچـــــــــــه روانه!
    بســــــاط خنده و شادی فراهـــــــــم اس ام اس می رسد پشت سر هم
    جوانان آن طرف تـــر جـــــــوک بگویند دل از گرد و غبــــــار غـــــم بشویند
    کسی را گـــر صدایی نیم دانگ است در این محفل پی تولید بانگ است!!
    زند بــــــــا “ای دل ای دل” زیـــــر آواز ز بعد آن “هاهاها”یی کند ســـــاز!
    ببندد چشــــــــم و جنباند ســـرش را بخواند شعـــــــــــــرهای از برش را!
    چنین با شور و نغمه – شعر و دستان خرامان می رســــــد از ره زمستان
    شمردم مــــن ز چلّــــــــه تا به نـــوروز نمانده هیچ؛ جز هشتاد و نه روز !
    کنـــــون معکــــــــــوس بشمارید یاران که در راه است فصــــــــل نوبهاران….

    پاسخ
  45. Avatar شهلا دوست قرین گفت:
    30 آذر 1394 در 2:40 ب.ظ

    خرم آن روز کزین منزل ویران بروم،،،،راحت جان طلبم و زپی جانان بروم
    گرچه دانم که به جایی نبرد راه غریب،،،،من به بوی سر آن زلف پریشان بروم
    چون صبا با دل بیمار و تن بی طاقت،،،،به هواداری آن سرو خرامان بروم
    دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت،،،،رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم
    در ره او چو قلم گر به سرم باید رفت،،،،با دل زخم کش و دیده گریان بروم
    نذر کردم گر از این غم به در آیم روزی،،،،تا در میکده شادان و غزل خوان بروم
    به هواداری او ذره صفت رقص کنان،،،،تا لب چشمه خورشید درخشان بروم
    تا زیان را غم احوال گرانباران نیست،،،،پارسایان مددی تا خوش و آسان بروم
    ورچو حافظ نبرم ره ز بیابان بیرون،،،،همره کوکبه آصف دوران بروم

    یلدای همه شما عزیزان مبارک8

    پاسخ
  46. Avatar محمدرضا احمدی گفت:
    30 آذر 1394 در 2:38 ب.ظ

    بر سر آنم که گر ز دست برآید

    دست به کاری زنم که غصه سر آید

    خلوت دل نیست جای صحبت اضداد

    دیو چو بیرون رود فرشته درآید

    صحبت حکام ظلمت شب یلداست

    نور ز خورشید جوی بو که برآید

    بر در ارباب بی‌مروت دنیا

    چند نشینی که خواجه کی به درآید

    ترک گدایی مکن که گنج بیابی

    از نظر ره روی که در گذر آید

    صالح و طالح متاع خویش نمودند

    تا که قبول افتد و که در نظر آید

    بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر

    باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید

    غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست

    هر که به میخانه رفت بی‌خبر آید
    =smile

    پاسخ
  47. Avatar Alireza گفت:
    30 آذر 1394 در 2:24 ب.ظ

    رواق منظر چشم من آشیانه توست
    کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست

    به لطف خال و خط از عارفان ربودی دل
    لطیفه​های عجب زیر دام و دانه توست

    دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد
    که در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست

    علاج ضعف دل ما به لب حوالت کن
    که این مفرح یاقوت در خزانه توست

    به تن مقصرم از دولت ملازمتت
    ولی خلاصه جان خاک آستانه توست

    من آن نیم که دهم نقد دل به هر شوخی
    در خزانه به مهر تو و نشانه توست

    تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار
    که توسنی چو فلک رام تازیانه توست

    چه جای من که بلغزد سپهر شعبده باز
    از این حیل که در انبانه بهانه توست

    سرود مجلست اکنون فلک به رقص آرد
    که شعر حافظ شیرین سخن ترانه توست

    پاسخ
  48. Avatar امیر طالب پور گفت:
    30 آذر 1394 در 2:22 ب.ظ

    من ترک عشق شاهد و ساغر نمی‌کنم

    صد بار توبه کردم و دیگر نمی‌کنم

    باغ بهشت و سایه طوبی و قصر و حور

    با خاک کوی دوست برابر نمی‌کنم

    تلقین و درس اهل نظر یک اشارت است

    گفتم کنایتی و مکرر نمی‌کنم

    هرگز نمی‌شود ز سر خود خبر مرا

    تا در میان میکده سر بر نمی‌کنم

    ناصح به طعن گفت که رو ترک عشق کن

    محتاج جنگ نیست برادر نمی‌کنم

    این تقویم تمام که با شاهدان شهر

    ناز و کرشمه بر سر منبر نمی‌کنم

    حافظ جناب پیر مغان جای دولت است

    من ترک خاک بوسی این در نمی‌کنم

    پاسخ
  49. Avatar reza2224 گفت:
    30 آذر 1394 در 2:21 ب.ظ

    شب یلدای همگی طولانی =smile

    اگر چه باده فرح بخش و باد گل‌بيز است
    به بانگ چنگ مخور می که محتسب تيز است

    صراحی ای و حريفی گرت به چنگ افتد
    به عقل نوش که ايام فتنه انگيز است

    در آستين مرقع پياله پنهان کن
    که همچو چشم صراحی زمانه خون‌ريز است

    به آب ديده بشوييم خرقه‌ها از می
    که موسم ورع و روزگار پرهيز است

    مجوی عيش خوش از دور باژگون سپهر
    که صاف اين سر خم جمله دردی آميز است

    سپهر برشده پرويزنيست خون افشان
    که ريزه‌اش سر کسری و تاج پرويز است

    عراق و فارس گرفتی به شعر خوش حافظ
    بيا که نوبت بغداد و وقت تبريز است

    پاسخ
  50. Avatar Mad Mehra گفت:
    30 آذر 1394 در 2:18 ب.ظ

    عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت

    که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت

    من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش

    هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت

    همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست

    همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت

    سر تسلیم من و خشت در میکده‌ها

    مدعی گر نکند فهم سخن گو سر و خشت

    ناامیدم مکن از سابقه لطف ازل

    تو پس پرده چه دانی که که خوب است و که زشت

    نه من از پرده تقوا به درافتادم و بس

    پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت

    حافظا روز اجل گر به کف آری جامی

    یک سر از کوی خرابات برندت به بهشت

    پاسخ
« دیدگاه‌های قدیمی
دیدگاه‌های تازه‌تر »

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

در صورتی که نظر شما حاوی ناسزا، عبارات توهین‌آمیز و تهدید بوده و در تضاد با قوانین فعلی کشور باشد از انتشار آن بدون حذف موارد ذکر شده، معذوریم.
شکلک‌ها (اموجی‌ها) را می‌توانید با کیبرد گوشی یا کیبرد مجازی ویندوز قرار دهید.
تصاویر نویسندگان دیدگاه از Gravatar گرفته می‌شود.

پربحث‌ترین‌ها

  • ممنوعیت بازی‌های کامپیوتری در افغانستان 10

    بازی‌های کامپیوتری در افغانستان ممنوع شد

  • 8

    فیلترشدن نماوا و سریال سووشون توسط ساترا کاملاً قانونی بود

  • 2

    ازراک ادعا می‌کند که سوختن پردازنده‌های AMD Ryzen 9000 به PBO مرتبط است

  • بهترین پردازنده های 2025؛ رتبه‌بندی و بنچمارک پردازنده‌ های اینتل و AMD 1

    بهترین پردازنده های 2025؛ رتبه‌بندی و بنچمارک پردازنده‌ های اینتل و AMD

آخرین بررسی‌ها

9.3

بررسی کارت گرافیک گیگابایت RTX 5080 16GB GAMING OC

8.7

بررسی واترکولر سفید XPG LEVANTE X 240

8.9

بررسی پاور گرین GREEN 1000W GXD GOLD

9.5

بررسی کیت رم VENGEANCE 2x24GB CU-DIMM 8200MT/s CL40 کورسیر

9.1

تماشا کنید: بررسی گلکسی S25 و S25+: دوست‌داشتنی و نادیده گرفته‌شده

آخرین مطالب دینو

بهترین زمان برای دوش گرفتن: صبح یا شب؟

این یک سوال قدیمی و محل بحث است: دوش…

  • چرا موی انسان‌ به اندازه سایر پستانداران نیست؟

  • ارتباط نگران‌کننده بین روغن‌ های پخت‌وپز و سرطان

  • در خانه کفش نپوشید؛ عادتی کوچک با فواید بزرگ برای سلامت

  • استفاده از فناوری در سنین بالا خطر زوال عقل را کاهش می‌دهد

  • مطلب بعدی سورپرایز بزرگ سخت افزار در طولانی ترین شب سال!
  • مطلب قبلی ویژه شب یلدا: اگر عزیز سفر کرده ای دارید چطور در شب یلدا با هم صحبت کنید؟
  • آخرین مطالب
  • محبوب‌ترین مطالب
  • متا قصد دارد یک نیروگاه هسته‌ ای قدیمی را احیا کند

  • نتایج بنچمارک کارت گرافیک RX 9060 XT با حافظه 8 و 16 گیگابایت توسط AMD منتشر شد

    نتایج بنچمارک کارت گرافیک RX 9060 XT با حافظه 8 و 16 گیگابایت توسط AMD منتشر شد

  • بازی بعدی خدای جنگ

    شایعه: بازی بعدی خدای جنگ 2.5 بُعدی خواهد بود

  • پردازنده‌های AMD Ryzen مبتنی بر معماری Zen 6 در نرم‌افزار AIDA64 مشاهده شدند

  • راهنمای خرید ساعت هوشمند سامسونگ

  • ممنوعیت بازی‌های کامپیوتری در افغانستان 10

    بازی‌های کامپیوتری در افغانستان ممنوع شد

  • 8

    فیلترشدن نماوا و سریال سووشون توسط ساترا کاملاً قانونی بود

  • 2

    ازراک ادعا می‌کند که سوختن پردازنده‌های AMD Ryzen 9000 به PBO مرتبط است

  • بازدید از کارخانه گرین تولید کننده سخت افزار در ایران 1

    بازدید اختصاصی از کارخانه گرین: نگاهی نزدیک به قلب تولید سخت افزار در ایران

  • بهترین پردازنده های 2025؛ رتبه‌بندی و بنچمارک پردازنده‌ های اینتل و AMD 1

    بهترین پردازنده های 2025؛ رتبه‌بندی و بنچمارک پردازنده‌ های اینتل و AMD

آخرین دیدگاه‌ها

  • Avatar
    حسن گفته است:
    با توجه به بنچمارک هایی از 9060xt منتشر شده کارایی در...
  • Avatar
    فرزاد گفته است:
    سریال مشکل داشت چرا کل پلتفرم فیلتر شده هر دلیل مسخره...
  • Avatar
    یک نفر بگه گفته است:
    ​​⁠سلام میشه ۱۰ بار پشت سرم بسته شبانه ایرنسل بزنم بشه...
  • Avatar
    حمیرا گفته است:
    جانم فدای لبنان مخصوصا اون بورهاشون
  • Avatar
    قلی گفته است:
    خخخ لندکروز سوارها رو‌ببین خخخخخ
  • Avatar
    علی.م گفته است:
    پس چرا آمریکا حریف حتی یمن هم نشد و باهاش آتشبس...
  • Avatar
    دختر شونم 😃😁 گفته است:
    😃😀😀😀😀
  • Avatar
    مهدی پرهیزکار گفته است:
    نسل جدید داره عشق ابدی نگاه میکنه، ساترا میگه سووشون مخالف...
  • Avatar
    Abdulah Zarei گفته است:
    عالی
  • Avatar
    مهناز گفته است:
    عالی
راهنمای خرید و مشاوره سیستم کامپیوتر با بودجه های مختلف (خرداد 1404) 7,756
راهنمای خرید و مشاوره سیستم پیشنهادی هایلایت
راهنمای خرید و مشاوره سیستم کامپیوتر با بودجه های مختلف (خرداد 1404)
5 خرداد 1404
راهنمای خرید تبلت 7
تبلت راهنمای خرید و مشاوره هایلایت
راهنمای خرید تبلت بر اساس بودجه‌های مختلف (بهار 1404)
31 اردیبهشت 1404
راهنمای خرید ساعت هوشمند 4
راهنمای خرید و مشاوره
راهنمای خرید ساعت هوشمند و مچ بند با بودجه‌های مختلف (بهار 1404)
30 اردیبهشت 1404
راهنمای خرید پاور بانک با بودجه‌های مختلف 1
راهنمای خرید و مشاوره هایلایت
راهنمای خرید پاور بانک با بودجه‌های مختلف (بهار 1404)
28 اردیبهشت 1404
راهنمای خرید ماوس و کیبورد 2
راهنمای خرید و مشاوره
راهنمای خرید موس و کیبورد با بودجه‌های مختلف (اردیبهشت 1404)
27 اردیبهشت 1404
راهنمای خرید لپ تاپ گیمینگ 468
راهنمای خرید و مشاوره
راهنمای خرید لپ تاپ گیمینگ با بودجه های مختلف (اردیبهشت 1404)
23 اردیبهشت 1404
  • سخت‌افزارمگ
  • درباره ما
  • تبلیغات
  • استخدام
سخت‌افزارمگ

© 2025 Sakhtafzarmag.Com. All Rights Reserved.

صفحه نخست » ویژه » مسابقات » ویژه شب یلدا: با نوشتن شعر حافظ در مسابقه شب یلدای سخت افزار شرکت کنید و برنده گوشی hTc One M8 شوید!(مسابقه به پایان رسید)

ورود

عضویت

رمزتان را گم کرده‌اید؟

عضویت | رمزتان را گم کرده‌اید؟
| بازگشت به ورود