موضوعات داغ
  • نمایشگاه کامپیوتکس ۲۰۲۵
  • بازی GTA VI
  • هوش مصنوعی
  • استارلینک
  • چت‌بات‌ها
  • دینو
سخت افزار مگ
  • اخبار و مقالات
    • گوشی موبایل
      • لوازم جانبی موبایل
    • تبلت
    • لپ تاپ
    • دسکتاپ
      • مادربرد
      • پردازنده مرکزی
      • کارت گرافیک
      • تجهیزات ذخیره سازی
      • حافظه
      • صفحه نمایش
      • تجهیزات جانبی
    • تصویرگری دیجیتال
    • صوتی و تصویری
    • شبکه
    • نرم افزار و بازی
    • کالبدشکافی قطعات
    • مطالب گوناگون
  • لیست قیمت
    • گوشی موبایل
      • لیست قیمت روز گوشی‌های سامسونگ
      • لیست قیمت روز گوشی‌های شیائومی
      • لیست قیمت روز گوشی‌های هواوی
      • لیست قیمت روز گوشی های آنر
    • تبلت
    • لپ‌تاپ
    • قطعات کامپیوتر
      • لیست قیمت پردازنده
    • محصولات اپل
    • تجهیزات شبکه
    • لوازم خانگی
    • صوتی و تصویری
    • دوربین دیجیتال
    • تجهیزات بازی
    • خودرو
  • بررسی
    • بررسی گوشی موبایل
    • بررسی تبلت
    • بررسی لپ تاپ
    • دسکتاپ
      • بررسی کولر و فن
      • بررسی مادربرد
      • بررسی کارت گرافیک
      • بررسی تجهیزات ذخیره سازی
      • بررسی حافظه
      • بررسی منبع تغذیه و کیس
      • بررسی تجهیزات جانبی
      • بررسی صفحه نمایش
    • بررسی تصویرگری دیجیتال
    • بررسی صوتی و تصویری
    • بررسی شبکه
    • بررسی نرم افزار و بازی
    • بررسی گوناگون
  • راهنمای خرید
    • سیستم پیشنهادی
  • دانلود
  • ویژه
    • مسابقات
    • نمایشگاه
تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات

مسابقات

MRJelveh - deviantart.com

مسابقه شب یلدا با سخت افزار: حافظ بنویسید؛ مادربرد و کیس جایزه بگیرید (مسابقه به پایان رسید)

Avatarتوسط وب سایت سخت افزار ·28 آذر 139628 آذر 1396· 648

همان طور که وعده داده بودیم، امسال هم به رسم سال های گذشته به مناسب بلندترین شب سال با مسابقه ای اختصاصی مهمان شما خواهیم بود. 

اگر جزو خوانندگان قدیمی سخت افزار باشید حتما سال های گذشته و مسابقات ویژه شب یلدا را به یاد دارید. معمولا رسم بر این است که هر کدام از همراهان ما شعری از حافظ به یادگار مینویسند و به این وسیله علاوه بر همراهی دوباره با مجموعه سخت افزار، در مسابقه ویژه شب یلدا نیز شرکت می کنند تا شانس خود را برای برنده شدن جوایز هیجان انگیز این شب امتحان کنند. داستان امسال هم دقیقا به همین صورت است. ابتدا باید یک حساب کاربری در وب سایت ایجاد کنید، سپس با حساب کاربری خود وارد سایت شوید و به مناسبت شب یلدا، یک شعر از حافظ در بخش کامنت های این پست بنویسید. مسابقه از امروز آغاز شده و تا پایان سال 1396روز پنجشنبه 30 آذر ماه ادامه خواهد داشت. در پایان، بین همه افرادی که در مسابقه شرکت کرده اند قرعه کشی برگزار شده و برندگان مشخص خواهند شد.

نکات شرکت در مسابقه: به یاد داشته باشید حتما با حساب کاربری خود وارد سایت شوید. متاسفانه به دلیل عدم امکان رهگیری کاربران مهمان برای مشخص شدن حساب های تکراری و رعایت عدالت، نمی توان کامنت هایی که به صورت مهمان برای مسابقه نوشته می شوند را در قرعه کشی شرکت داد. همچنین هر کاربر یک شانس برای شرکت در مسابقه خواهد داشت و کامنت های تکراری تنها یک بار به حساب خواهند آمد. ضمن اینکه اگر چند اکانت در سخت افزارمگ دارید هم تنها با یکی از آنها در مسابقه شرکت کنید؛ در زمان جمع بندی و قرعه کشی، حساب های مشترک مشخص شده و تنها یکی از آنها در قرعه کشی شرکت داده می شود. برای نوشتن شعری از حافظ هم هیچ محدودیتی وجود ندارد و بنا به سلیقه می توانید هر یک از غزلیات دیوان حافظ را انتخاب کنید. 

جوایز: اما هیجان انگیزترین بخش هر مسابقه، جوایز آن است. برای یلدای 96، با همکاری شرکت های گرین و MSI ایران، سه جایزه برای شرکت کنندگان در نظر گرفته شده که عبارت اند از یک مادربرد Z370 Gaming Plus از MSI و دو عدد کیس مدل Acrylic از گرین. همان طور که اشاره شد همه شرکت کنندگان در مسابقه که قوانین آن را رعایت کرده باشند در قرعه کشی شرکت داده خواهند شد. 

پس فرصت را از دست ندهید و از همین حالا در مسابقه شرکت کنید. شاید این بار شما برنده جوایز ویژه شب یلدای سخت افزار باشید!

برچسب‌ها: جایزه, سخت افزار, مسابقه

امتیاز: 5.0 از 5 (1 رای)
کمی صبر کنید...
تبلیغات
تبلیغات
سرخط خبرها:
  1. تأخیر در انتشار ویندوز 12؛ تمرکز مایکروسافت بر به‌روزرسانی 25H2 ویندوز 11
  2. سلطه چین بر صنعت تولید تراشه تا سال 2030
  3. بررسی تأثیر فیلترشکن بر مصرف باتری گوشی و راهکارهای کاهش آن
  4. درایور جدید Adrenalin 25.6.3 برای کارت‌های گرافیک AMD منتشر شد
  5. کارت گرافیک ROG Astral RTX 5090 OC ایسوس رکورد جهانی Port Royal را شکست

مطالب مرتبط ...

  • 2

    بررسی گوشی موبایل NUU G3 Plus (ارزان اما مناسب)

    Avatarتوسط وب سایت سخت افزار · 28 خرداد 1398 · 22 اسفند 1398

  • 5

    در نهایت دلار 4200 تومانی به دنیای سخت افزار هم تعلق گرفت!

    Avatarتوسط امیرحسین آریایی · 1 تیر 1397 · 22 اسفند 1398

  • 1

    پاوربانکی برای طبیعت گردان (بررسی پاوربانک 10200 میلی آمپری FOSpower)

    Avatarتوسط وب سایت سخت افزار · 3 تیر 1397 · 22 اسفند 1398

مطالب گوناگون از دینو

6 ترند که در دکوراسیون خانه سال 2025 می‌ بینید

حقیقت هایی جالب در مورد بدن زنان و مردان که کمتر کسی از آن اطلاع دارد

رفتار های نادرست والدین منجر به مشکلات روانی فرزند در بزرگسالی می شود

648 دیدگاه

  • دیدگاه50
  1. Avatar محمد دریس زاده گفت:
    29 آذر 1396 در 12:52 ق.ظ

    شاهدان گر دلبری زین سان کنند
    زاهدان را رخنه در ایمان کنند
    هر کجا آن شاخ نرگس بشکفد
    گلرخانش دیده نرگسدان کنند

    ای جوان سروقد گویی ببر
    پیش از آن کز قامتت چوگان کنند

    عاشقان را بر سر خود حکم نیست
    هر چه فرمان تو باشد آن کنند

    پیش چشمم کمتر است از قطره‌ای
    این حکایت‌ها که از طوفان کنند

    یار ما چون گیرد آغاز سماع
    قدسیان بر عرش دست افشان کنند

    مردم چشمم به خون آغشته شد
    در کجا این ظلم بر انسان کنند

    خوش برآ با غصه ای دل کاهل راز
    عیش خوش در بوته هجران کنند

    سر مکش حافظ ز آه نیم شب
    تا چو صبحت آینه رخشان کنند

    “حافظ”

    پاسخ
  2. Avatar Milad گفت:
    29 آذر 1396 در 12:39 ق.ظ

    عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت

    که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت

    من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش

    هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت

    همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست

    همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت

    سر تسلیم من و خشت در میکده‌ها

    مدعی گر نکند فهم سخن گو سر و خشت

    ناامیدم مکن از سابقه لطف ازل

    تو پس پرده چه دانی که که خوب است و که زشت

    نه من از پرده تقوا به درافتادم و بس

    پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت

    حافظا روز اجل گر به کف آری جامی

    یک سر از کوی خرابات برندت به بهشت

    پاسخ
  3. Avatar محمد محمدزاده گفت:
    29 آذر 1396 در 12:32 ق.ظ

    شعر حافظ شب یلدا

    همچنین بخوانید: شام شب یلدا
    همچنین بخوانید: دعای مخصوص شب یلدا

    بر سر آنم که گر ز دست برآید

    دست به کاری زنم که غصه سر آید

    خلوت دل نیست جای صحبت اضداد

    دیو چو بیرون رود فرشته درآید

    صحبت حکام ظلمت شب یلداست

    نور ز خورشید جوی بو که برآید

    بر در ارباب بی‌مروت دنیا

    چند نشینی که خواجه کی به درآید

    ترک گدایی مکن که گنج بیابی

    از نظر ره روی که در گذر آید

    صالح و طالح متاع خویش نمودند

    تا که قبول افتد و که در نظر آید

    بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر

    باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید

    غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست

    هر که به میخانه رفت بی‌خبر آید

    پاسخ
  4. Avatar Rasool Hamilton گفت:
    29 آذر 1396 در 12:25 ق.ظ

    دست از طلب ندارم تا کام من برآید
    یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید

    بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر
    کز آتش درونم دود از کفن برآید

    بنمای رخ که خلقی واله شوند و حیران
    بگشای لب که فریاد از مرد و زن برآید

    جان بر لب است و حسرت در دل که از لبانش
    نگرفته هیچ کامی جان از بدن برآید

    از حسرت دهانش آمد به تنگ جانم
    خود کام تنگدستان کی زان دهن برآید

    گویند ذکر خیرش در خیل عشقبازان
    هر جا که نام حافظ در انجمن برآید

    —حضرت حافظ | غزل شماره 233

    پاسخ
  5. Avatar amir hossein malek rezaei گفت:
    29 آذر 1396 در 12:15 ق.ظ

    به می عمارت دل کن که این جهان خراب
    بر آن سرشت که از خاک ما بسازد خشت

    وفا مجوی ز دشمن که پرتوی ندهد
    چو شمع صومعه افروزی از چراغ کنشت

    مکن به نامه سیاهی ملامت من مست
    که؟ آگه است که تقدیر بر سرش چه نوشت ؟!

    عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
    که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت

    من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش
    هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت

    همه کس طالب یارند چه هشیار چه مست
    همه جا خانه ی عشق است چه مسجد چه کنشت

    ناامیدم مکن از سابقه ی لطف ازل
    تو پس پرده چه دانی که ، که خوب است و که زشت ؟!

    صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت
    ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت

    گل بخندید که از راست نرجیم ولی
    هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت !

    از پای فتادیم چو آمد غم هجران
    در درد بماندیم چو از دست دوا رفت

    دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت
    عمری است که عمرم همه در کار دعا رفت

    احرام چه بندیم چو آن قبله نه اینجاست
    در سعی چه کوشیم چو از مروه صفا رفت ؟!

    عشق بازی را تحمل باید ای دل پای دار
    گر ملالی بود ، بود و گر خطایی رفت ، رفت

    مزن ز چون و چرا دم که بنده ی مقبل
    قبول کرد به جان هر سخن که جانان گفت

    یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
    باز آید و برهاندم از بند ملامت

    امروز که در دست توأم مرحمتی کن
    فردا که شدم خاک چه سود اشک ندامت ؟

    پاسخ
  6. Avatar آیدین گفت:
    29 آذر 1396 در 12:12 ق.ظ

    ما ز یاران چشم یاری داشتیم

    خود غلط بود آنچه می پنداشتیم

    تا درخت دوستی کی بر دهد

    حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم

    گفت و گو آیین درویشی نبود

    ورنه با تو ماجراها داشتیم

    شیوه چشمت فریب جنگ داشت

    ما خطا کردیم و صلح انگاشتیم

    پاسخ
  7. Avatar Mahdi Moaieri گفت:
    29 آذر 1396 در 12:10 ق.ظ

    شاهدان گر دلبری زین سان کنند
    زاهدان را رخنه در ایمان کنند
    هر کجا آن شاخ نرگس بشکفد
    گلرخانش دیده نرگسدان کنند

    ای جوان سروقد گویی ببر
    پیش از آن کز قامتت چوگان کنند

    عاشقان را بر سر خود حکم نیست
    هر چه فرمان تو باشد آن کنند

    پیش چشمم کمتر است از قطره‌ای
    این حکایت‌ها که از طوفان کنند

    یار ما چون گیرد آغاز سماع
    قدسیان بر عرش دست افشان کنند

    مردم چشمم به خون آغشته شد
    در کجا این ظلم بر انسان کنند

    خوش برآ با غصه ای دل کاهل راز
    عیش خوش در بوته هجران کنند

    سر مکش حافظ ز آه نیم شب
    تا چو صبحت آینه رخشان کنند

    پاسخ
  8. Avatar آیدین گفت:
    29 آذر 1396 در 12:08 ق.ظ

    گــذشـت پــائــیـز آمـــد فـصــل سرمـــا

    ســـر آغـــازش شـــب زیـبـــای یـلــــدا

    چــه شـبـهـای درازی دارد ایــن فصـل

    یــقیــن زلـــف سیـاه گـیســـوی یـلــــدا

    در ایـــن فـصــل زمستــان یـکدلـی بـه

    محـــبــت دوسـتــی سـیــمــای یـلـــدا

    شــب یـلـــــدا عـجــب نیــکــو فـتــــاده

    بـــه مــاه دی کـــه آیـــد بـــــوی یـلـــدا

    در ایــــام گــذشتــه کـــرسی عـــشـق

    بـپــــا بـــــود از شــــب والای یـلـــدا

    بـــه روی کــرسـی و سیـنـی فــراوان

    عـیـان بــود از صفــا صد خـوی یـلـــدا

    لـحــاف و مـنــقـل و آتــش بــه خـانــه

    نــشسـتـه دور هـــم هــمســوی یـلـــدا

    ز بــــرف و داسـتـــان راه مــــانــده

    سـخـنـها رفـتــــه از سرمــای یـلـــدا

    ز سنـجــد آش کـشـک و قـصه گـفـتـن

    بـسـی دریــــــای قــصـه پــــای یـلـــدا

    ز نـــو رسمـی بـپـــا از بـهــــر فــــردا

    صـفــــا و خـرمـــــی فـــردای یـلـــدا

    مبــارک بـــاد فـصـل بـــرف و بــاران

    بـــه یٌــمـن نــعـمـت دیـمــــــای یـلـــدا

    مقــدم شکـــر ایـــزد کــن بــه عــالــم

    ز حـــاصـل پـــر ثـمــــر دارای یـلـــدا

    سلام ای فـصل سرد و برف و بــاران

    خـــوش آمــد گـویـمـت فصل زمستان

    اگــــر چـــه زحــمـتـی را نــیـــز داری

    ولـکــن رحـمـت آری بــــاغ و بـستان

    پاسخ
  9. Avatar ali گفت:
    29 آذر 1396 در 11:53 ق.ظ

    ساقیا برخیز و درده جام را

    خاک بر سر کن غم ایام را

    ساغر می بر کفم نه تا ز بر||

    برکشم این دلق ازرق فام را

    گر چه بدنامیست نزد عاقلان

    ما نمی‌خواهیم ننگ و نام را

    باده درده چند از این باد غرور

    خاک بر سر نفس نافرجام را

    دود آه سینهٔ نالان من

    سوخت این افسردگان خام را

    محرم راز دل شیدای خود

    کس نمی‌بینم ز خاص و عام را

    با دلارامی مرا خاطر خوش است

    کز دلم یک باره برد آرام را

    ننگرد دیگر به سرو اندر چمن

    هر که دید آن سرو سیم اندام را

    صبر کن حافظ به سختی روز و شب

    عاقبت روزی بیابی کام را

    ;););)

    پاسخ
  10. Avatar حسین گفت:
    29 آذر 1396 در 11:51 ق.ظ

    دلم را مشکن و در پا مینداز
    که دارد در سر زلف تو مسکن
    چو دل در زلف تو بسته‌ست حافظ
    بدین سان کار او در پا میفکن

    پاسخ
  11. Avatar mahmoud1380 گفت:
    29 آذر 1396 در 11:51 ق.ظ

    صبا بلطف بگو آن غزال رعنا را که سر بکوه و بیابان تو داده‌ٔ ما را
    شکرفروش که عمرش دراز باد چرا تفقّدی نکند طوطی شکرخا را
    غرور حسنت اجازت مگر نداد ای گل که پرسشی نکنی عندلیب شیدا را
    بخلق و لطف توان کرد صید اهل نظر ببند و دام نگیرند مرغ دانا را
    ندانم از چه سبب رنگ آشنائی نیست سهی قدان سیه چشم ماه سیما را
    چو با حبیب نشینی و باده پیمائی بیاد دار محبّان بادپیما را
    جز این قدر نتوان گفت در جمال تو عیب که وضع مهر و وفا نیست روی زیبا را
    در آسمان نه عجب گر به گفتهٔ حافظ
    سرود زهره برقص آورد مسیحا را.

    پاسخ
  12. Avatar playstation4 گفت:
    29 آذر 1396 در 11:46 ق.ظ

    دیدار شد میسر و بوس و کنار هم از بخت شکر دارم و از روزگار هم
    زاهد برو که طالع اگر طالع من است جامم به دست باشد و زلف نگار هم
    ما عیب کس به مستی و رندی نمی‌کنیم لعل بتان خوش است و می خوشگوار هم
    ای دل بشارتی دهمت محتسب نماند و از می جهان پر است و بت میگسار هم
    خاطر به دست تفرقه دادن نه زیرکیست مجموعه‌ای بخواه و صراحی بیار هم
    بر خاکیان عشق فشان جرعه لبش تا خاک لعل گون شود و مشکبار هم
    آن شد که چشم بد نگران بودی از کمین خصم از میان برفت و سرشک از کنار هم
    چون کائنات جمله به بوی تو زنده‌اند ای آفتاب سایه ز ما برمدار هم
    چون آب روی لاله و گل فیض حسن توست ای ابر لطف بر من خاکی ببار هم
    حافظ اسیر زلف تو شد از خدا بترس و از انتصاف آصف جم اقتدار هم

    پاسخ
  13. Avatar amir ghanbarpour گفت:
    29 آذر 1396 در 11:46 ق.ظ

    بر سر آنم که گر ز دست برآید
    دست به کاری زنم که غصه سر آید
    خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
    دیو چو بیرون رود فرشته درآید
    صحبت حکام ظلمت شب یلداست
    نور ز خورشید جوی بو که برآید
    بر در ارباب بی‌مروت دنیا
    چند نشینی که خواجه کی به درآید
    ترک گدایی مکن که گنج بیابی
    از نظر ره روی که در گذر آید
    صالح و طالح متاع خویش نمودند
    تا که قبول افتد و که در نظر آید
    بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر
    باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید
    غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست
    هر که به میخانه رفت بی‌خبر آید

    پاسخ
  14. Avatar microsoftxboxone گفت:
    29 آذر 1396 در 11:42 ق.ظ

    فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش
    دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند خواجه آن است که باشد غم خدمت کارش
    جای آن است که خون موج زند در دل لعل زین تغابن که خزف می‌شکند بازارش
    بلبل از فیض گل آموخت سخن ور نه نبود این همه قول و غزل تعبیه در منقارش
    ای که در کوچه معشوقه ما می‌گذری بر حذر باش که سر می‌شکند دیوارش
    آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
    صحبت عافیتت گر چه خوش افتاد ای دل جانب عشق عزیز است فرومگذارش
    صوفی سرخوش از این دست که کج کرد کلاه به دو جام دگر آشفته شود دستارش
    دل حافظ که به دیدار تو خوگر شده بود نازپرورد وصال است مجو آزارش.

    پاسخ
  15. Avatar alpha3 گفت:
    29 آذر 1396 در 11:39 ق.ظ

    جهان بر ابروی عید از هلال وسمه کشید هلالِ عید در ابروی یار باید دید
    شکسته گشت، چو پشتِ هلال، قامتِ من کمانِ ابروی یارم چو وسمه بازکشید
    مگر نسیمِ خطَت صبح در چمن بگذشت که گل به‌بوی تو بر تن، چو صبح، جامه درید؟
    نبود چنگ و رباب و نبید و عود، که بود گلِ وجودِ من آغشته‌ی گلاب و نبید
    بیا که با تو بگویم غمِ ملالتِ دل چرا که بی‌تو ندارم مجالِ گفت‌و‌شنید
    بهای وصلِ تو گر جان بُوَد، خریدارم که جنسِ خوب مبصّر به هر‌چه دید، خرید
    چو ماهِ روی تو در شامِ زلف می‌دیدم شبم به‌روی تو روشن، چو روز، می‌گردید
    به‌لب رسید مرا جان و برنیامد کام به‌سر رسید امید و طلب به‌سر نرسید
    ز شوقِ روی تو حافظ نوشت حرفی‌چند بخوان ز نظمش و در گوش کن چو مروارید

    پاسخ
  16. Avatar ali mohammad گفت:
    29 آذر 1396 در 11:39 ق.ظ

    دمی با غم به سر بردن جهان یک سر نمی‌ارزد
    به می بفروش دلق ما کز این بهتر نمی‌ارزد
    به کوی می فروشانش به جامی بر نمی‌گیرند
    زهی سجاده تقوا که یک ساغر نمی‌ارزد
    رقیبم سرزنش‌ها کرد کز این باب رخ برتاب
    چه افتاد این سر ما را که خاک در نمی‌ارزد
    شکوه تاج سلطانی که بیم جان در او درج است
    کلاهی دلکش است اما به ترک سر نمی‌ارزد
    چه آسان می‌نمود اول غم دریا به بوی سود
    غلط کردم که این طوفان به صد گوهر نمی‌ارزد
    تو را آن به که روی خود ز مشتاقان بپوشانی
    که شادی جهان گیری غم لشکر نمی‌ارزد
    چو حافظ در قناعت کوش و از دنیای دون بگذر
    که یک جو منت دونان دو صد من زر نمی‌ارزد

    پاسخ
  17. Avatar محمد گفت:
    29 آذر 1396 در 11:36 ق.ظ

    از صداى سخن عشق، ندیدم خوشتر
    یادگارى که در این گنبد دوار بماند
    ای که از کوچه ی معشوقه ی ما می گذری
    برحذر باش که سر می شکند دیوارش.
    گفتم غم تو دارم گفتا غمت سرآید
    گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید
    می مخور با همه کس، تا نخورم خون جگر
    زلف بر باد مده، تا ندهی بر بادم
    شیوه و ناز تو شیرین خط و خال تو ملیح
    چشم و ابروی تو زیبا قد و بالای تو خوش
    گفته بودی که: شوم مست و دو بوست بدهم
    وعده از حد بشد و ما نه دو دیدیم و نه یک
    زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم
    طره را تاب مده تا ندهی بربادم
    در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن
    شرط اول قدم آنست که مجنون باشی
    گر برکنم دل از تو و بردارم از تو مهر
    آن مهر بر که افکنم آن دل کجا برم
    می خورد خون دلم مردمک دیده سزاست
    کـه چرا دل به جگرگوشـه مردم دادم
    بگفتمش: به لبم بوسه ای حوالت کن
    به خنده گفت : کی ات با من این معامله بود!؟
    فاش می گویم و از گفته خود دلشادم
    بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم.
    الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
    که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
    رخ برافروز، که فارغ کنی از برگ گُلم
    قد برافراز، که از سرو کنی آزادم
    یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
    کلبه‏ء احزان شود روزی گلستان غم مخور
    گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد،
    گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید.
    امشب زغمت میان خون خواهم خفت
    وزبستر عافیت برون خواهم خفت
    روز اول رفت دینم در سر زلفین تو
    تا چه خواهد شد درین سودا سرانجامم هنوز
    شمع هر جمع مشو ور نه بسوزی ما را
    یاد هر قوم مکن تا نروی از یادم
    تاب بنفشه میدهد طره مشک سای تو
    پرده غنچه میدرد خنده دلگشای تو
    خیال خال تو با خود به خاک خواهم برد
    که از خیال تو خاکم شود عبیر آمیز
    نسیم موی تو پیوند جان آگه ماست
    خیال روی تو در هر طریق همره ماست
    شهره ی شهر مشو، تا ننهم سر در کوه.
    شور شیرین، منما تا نکنی فرهادم
    گفتی که پس از سیاه رنگی نبود. .
    پس موی سیاه من چرا گشت سپید
    ما عاشق و رند و مست و عالم سوزیم.
    با ما منشین و گرنه بد نام شوی
    تا آسمان ز حلقه بگوشان ما شود.
    کو عشوه ای زابروی همچون هلال تو

    پاسخ
  18. Avatar charlie11 گفت:
    29 آذر 1396 در 11:36 ق.ظ

    عشق تو نهال حیرت آمد وصل تو کمال حیرت آمد
    بس غرقه حال وصل کاخر هم بر سر حال حیرت آمد
    یک دل بنما که در ره او بر چهره نه خال حیرت آمد
    نه وصل بماند و نه واصل آن جا که خیال حیرت آمد
    از هر طرفی که گوش کردم آواز سوال حیرت آمد
    شد منهزم از کمال عزت آن را که جلال حیرت آمد
    سر تا قدم وجود حافظ در عشق نهال حیرت آمد

    پاسخ
  19. Avatar Sina Assadinia گفت:
    29 آذر 1396 در 11:32 ق.ظ

    روزه یک سو شد و عید آمد و دل‌ها برخاست

    می ز خمخانه به جوش آمد و می باید خواست

    نوبه زهدفروشان گران جان بگذشت

    وقت رندی و طرب کردن رندان پیداست

    چه ملامت بود آن را که چنین باده خورد

    این چه عیب است بدین بی‌خردی وین چه خطاست

    باده نوشی که در او روی و ریایی نبود

    بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریاست

    ما نه رندان ریاییم و حریفان نفاق

    آن که او عالم سر است بدین حال گواست

    فرض ایزد بگزاریم و به کس بد نکنیم

    وان چه گویند روا نیست نگوییم رواست

    چه شود گر من و تو چند قدح باده خوریم

    باده از خون رزان است نه از خون شماست

    این چه عیب است کز آن عیب خلل خواهد بود

    ور بود نیز چه شد مردم بی‌عیب کجاست

    خواجه حافظ شیرازی

    پاسخ
  20. Avatar Reza BST گفت:
    29 آذر 1396 در 11:32 ق.ظ

    دیدی ای دل که غم یار دگر بار چه کرد
    چون بشد دلبر وبا یار وفادار چه کرد
    آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت
    وای از آن مست که با مردم هوشیار چه کرد
    اشک من رنگ شفق یافت ز بی مهری یار
    طالع بی شفقت بین که در این کار چه کرد
    ساقیا جام میم ده که نگارنده غیب
    نیست معلوم که در پرده اسرار چه کرد
    آنکه پُر نقش زد این دایره مینایی
    کس ندانست که در گردش پرگار چه کرد
    برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر
    وه که با خرمن مجنون دل ازار چه کرد
    برق عشق آتش غم در دل حافظ زد و سوخت
    یار دیرینه ببینید که با یار چه کرد

    پاسخ
  21. Avatar Ba Yek گفت:
    29 آذر 1396 در 11:28 ق.ظ

    مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست
    واله و شیداست دایم همچو بلبل در قفس طوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوست
    زلف او دام است و خالش دانهٔ آن دام و من بر امید دانه‌ای افتاده‌ام در دام دوست
    سر ز مستی برنگیرد تا به صبحِ روزِ حَشر هر‌که چون من در ازل یک جرعه خورد از جام دوست
    بس نگویم شمه‌ای از شرح شوق خود از آنک دردسر باشد نمودن بیش از این اِبرام دوست
    گر دهد دستم، کشم در دیده همچون توتیا خاکِ راهی کآن مشرف گردد از اَقدام دوست
    میل من سوی وِصال و قصد او سوی فِراق ترک کام خود گرفتم تا برآید کام دوست
    حافظ اندر درد او می‌سوز و بی‌درمان بساز زآن که درمانی ندارد درد بی‌آرام دوست

    پاسخ
  22. Avatar sina گفت:
    29 آذر 1396 در 11:21 ق.ظ

    ر پیر مغان مرشد من شد چه تفاوت

    در هیچ سری نیست که سری ز خدا نیست

    عاشق چه کند گر نکشد بار ملامت

    با هیچ دلاور سپر تیر قضا نیست

    در صومعه زاهد و در خلوت صوفی

    جز گوشه ابروی تو محراب دعا نیست

    ای چنگ فروبرده به خون دل حافظ

    فکرت مگر از غیرت قرآن و خدا نیست

    پاسخ
  23. Avatar Armin gh گفت:
    29 آذر 1396 در 11:12 ق.ظ

    صلاح کار کجا و من خراب کجا

    ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا

    دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس

    کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا

    چه نسبت است به رندی صلاح و تقوا را

    سماع وعظ کجا نغمه رباب کجا

    ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد

    چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا

    چو کحل بینش ما خاک آستان شماست

    کجا رویم بفرما از این جناب کجا

    مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است

    کجا همی‌روی ای دل بدین شتاب کجا

    بشد که یاد خوشش باد روزگار وصال

    خود آن کرشمه کجا رفت و آن عتاب کجا

    قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست

    قرار چیست صبوری کدام و خواب کجا

    پاسخ
  24. Avatar Reza Rajabi گفت:
    29 آذر 1396 در 11:10 ق.ظ

    بر سر آنم که گر ز دست برآید

    دست به کاری زنم که غصه سر آید

    خلوت دل نیست جای صحبت اضداد

    دیو چو بیرون رود فرشته درآید

    صحبت حکام ظلمت شب یلداست

    نور ز خورشید جوی بو که برآید

    بر در ارباب بی‌مروت دنیا

    چند نشینی که خواجه کی به درآید

    ترک گدایی مکن که گنج بیابی

    از نظر ره روی که در گذر آید

    صالح و طالح متاع خویش نمودند

    تا که قبول افتد و که در نظر آید

    بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر

    باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید

    غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست

    هر که به میخانه رفت بی‌خبر آید

    پاسخ
  25. Avatar Mehran A گفت:
    29 آذر 1396 در 11:10 ق.ظ

    راهیست راه عشـــق کـــه هیچش کـــــناره نیست

    آن جـــا جــز آن کـــه جـان بسپارند چـاره نیست

    هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود

    در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست…

    پاسخ
  26. Avatar Maysam گفت:
    29 آذر 1396 در 11:07 ق.ظ

    رونق عهد شباب است دگربستان را
    می رسد مژده گل بلبل خوش الحان را
    ای صبا گر به جوانان چمن بازرسی
    خدمت ما برسان سرو وگل و ریحان را
    گر چنین جلوه کند مغبچه باده فروش
    خاکروب در میخانه کنم مژگان را
    ای که بر مه کشی از عنبر سارا چوگان
    مضطرب حال مگردان من سرگردان را
    ترسم این قوم که بر درد کشان می خندند
    در سر کار خرابات کنند ایمان را
    یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
    هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را
    برو از خانه گردون به در ونان طلب
    کان سیه کاسه در آخر بکشد مهمان را
    هرکه را خوابگه آخر مشتی خاک است
    گوچه حاجت که به افلاک کشی ایوان را
    ماه کنعانی من مسند مصر آن تو شد
    وقت آن است که بدرود کنی زندان را
    حافظا می خور ومستی کن و خوش باش ولی
    دام تزویر مکن چون دگران قرآن را

    پاسخ
  27. Avatar هادی گفت:
    29 آذر 1396 در 11:04 ق.ظ

    ای پادشه خــــوبان داد از غــم تنهایی

    دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی

    دایـــم گـــل این بستان شـــاداب نمــــی‌مــاند

    دریـــــــاب ضعیـفـــان را در وقــــت تــــوانـایــــی

    پاسخ
  28. Avatar saman hajitarkhani گفت:
    29 آذر 1396 در 11:02 ق.ظ

    ما ز یاران چشم یاری داشتیم
    خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
    تا درخت دوستی کی بر دهد
    حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
    گفت و گو آیین درویشی نبود
    ورنه با تو ماجراها داشتیم
    شیوه چشمت فریب جنگ داشت
    ما خطا کردیم و صلح انگاشتیم

    پاسخ
  29. Avatar Jig Saw گفت:
    29 آذر 1396 در 10:56 ق.ظ

    زبان خامه ندارد سر بیان فراق
    وگرنه شرح دهم با تو داستان فراق

    دریغ مدت عمرم که بر امید وصال
    به سر رسید و نیامد به سر زمان فراق

    سری که بر سر گردون به فخر می سودم
    به راستان که نهادم بر آستان فراق

    چگونه باز کنم بال در هوای وصال
    که ریخت مرغ دلم پر در آشیان فراق

    کنون چه چاره که در بحر غم به گردابی
    فتاد زورق صبرم ز بادبان فراق

    بسی نماند که کشتی عمر غرقه شود
    ز موج شوق تو در بحر بی کران فراق

    اگر به دست من افتد فراق را بکشم
    که روز هجر سیه باد خان و مان فراق

    رفیق خیل خیالم و همنشین شکیب
    قرین آتش هجران و هم قران فراق

    چگونه دعوی وصلت کنم به جان که شده ست
    تنم وکیل قضا و دلم ضمان فراق

    ز سوز شوق دلم شد کباب دور از یار
    مدام خون جگر می خورم ز خوان فراق

    فلک چو دید سرم را اسیر چنبر عشق
    بیست گردن صبرم به ریسمان فراق

    به پای شوق گر این ره به سر شدی حافظ
    به دست هجر ندادی کسی عنان فراق

    پاسخ
  30. Avatar محمد حسین طارمی گفت:
    29 آذر 1396 در 10:50 ق.ظ

    حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند

    محرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند

    ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید

    هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند

    چون می از خم به سبو رفت و گل افکند نقاب

    فرصت عیش نگه دار و بزن جامی چند

    قند آمیخته با گل نه علاج دل ماست

    بوسه‌ای چند برآمیز به دشنامی چند

    زاهد از کوچه رندان به سلامت بگذر

    تا خرابت نکند صحبت بدنامی چند

    عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو

    نفی حکمت مکن از بهر دل عامی چند

    ای گدایان خرابات خدا یار شماست

    چشم انعام مدارید ز انعامی چند

    پیر میخانه چه خوش گفت به دردی کش خویش

    که مگو حال دل سوخته با خامی چند

    حافظ از شوق رخ مهر فروغ تو بسوخت

    کامگارا نظری کن سوی ناکامی چند

    پاسخ
  31. Avatar Mostafa98 گفت:
    29 آذر 1396 در 10:46 ق.ظ

    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    به فتراک جفا دل‌ها چو بربندند بربندند
    ز زلف عنبرین جان‌ها چو بگشایند بفشانند
    به عمری یک نفس با ما چو بنشینند برخیزند
    نهال شوق در خاطر چو برخیزند بنشانند
    سرشک گوشه گیران را چو دریابند در یابند
    رخ مهر از سحرخیزان نگردانند اگر دانند
    ز چشمم لعل رمانی چو می‌خندند می‌بارند
    ز رویم راز پنهانی چو می‌بینند می‌خوانند
    دوای درد عاشق را کسی کو سهل پندارد
    ز فکر آنان که در تدبیر درمانند در مانند
    چو منصور از مراد آنان که بردارند بر دارند
    بدین درگاه حافظ را چو می‌خوانند می‌رانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند

    پاسخ
  32. Avatar mohammadwalkertwo گفت:
    29 آذر 1396 در 10:41 ق.ظ

    شاهدان گر دلبری زین سان کنند
    زاهدان را رخنه در ایمان کنند
    هر کجا آن شاخ نرگس بشکفد
    گلرخانش دیده نرگسدان کنند

    ای جوان سروقد گویی ببر
    پیش از آن کز قامتت چوگان کنند

    عاشقان را بر سر خود حکم نیست
    هر چه فرمان تو باشد آن کنند

    پیش چشمم کمتر است از قطره‌ای
    این حکایت‌ها که از طوفان کنند

    یار ما چون گیرد آغاز سماع
    قدسیان بر عرش دست افشان کنند

    مردم چشمم به خون آغشته شد
    در کجا این ظلم بر انسان کنند

    خوش برآ با غصه ای دل کاهل راز
    عیش خوش در بوته هجران کنند

    سر مکش حافظ ز آه نیم شب
    تا چو صبحت آینه رخشان کنند

    پاسخ
  33. Avatar mohamadebrahim گفت:
    29 آذر 1396 در 10:38 ق.ظ

    صلاح کار کجا و من خراب کجا

    ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا

    دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس

    کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا

    چه نسبت است به رندی صلاح و تقوا را

    سماع وعظ کجا نغمه رباب کجا

    ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد||

    چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا

    چو کحل بینش ما خاک آستان شماست

    کجا رویم بفرما از این جناب کجا

    مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است

    کجا همی‌روی ای دل بدین شتاب کجا

    بشد که یاد خوشش باد روزگار وصال

    خود آن کرشمه کجا رفت و آن عتاب کجا

    قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست

    قرار چیست صبوری کدام و خواب کجا

    پاسخ
  34. Avatar Yaser Kazemi21 گفت:
    29 آذر 1396 در 10:30 ق.ظ

    آن سیه چرده که شیرینی عالم با اوست
    چشم میگون لب خندان دل خرم با اوست
    گر چه شیرین دهنان پادشهانند ولی
    او سلیمان زمان است که خاتم با اوست
    روی خوب است و کمال هنر و دامن پاک
    لاجرم همت پاکان دو عالم با اوست
    خال مشکین که بدان عارض گندمگون است
    سر آن دانه که شد رهزن آدم با اوست

    پاسخ
  35. Avatar Mmd Jvd گفت:
    29 آذر 1396 در 10:15 ق.ظ

    دل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را
    دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
    کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز
    باشد که بازبینم دیدار آشنا را
    ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون
    نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا
    در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبل
    هات الصبوح هبوا یا ایها السکارا
    ای صاحب کرامت شکرانه سلامت
    روزی تفقدی کن درویش بی‌نوا را
    آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
    با دوستان مروت با دشمنان مدارا
    در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند
    گر تو نمی‌پسندی تغییر کن قضا را

    پاسخ
  36. Avatar مازیار گفت:
    29 آذر 1396 در 10:11 ق.ظ

    دوش دیــــدم کــــه مـلایـــک در میـخــــانـــه زدنــد
    گـــــل آدم بســــرشتنـــد و بــه پیمـــانــه زدنـــد
    ســاکنـــان حـــــرم ستـــر و عفـــاف ملکـــوت
    بــا مـــن راه نشیـــن بــاده مـستانــه زدنــد
    آسمــــان بـار امـــانت نتـوانســت کــشید
    قــرعــــه کـــار به نام مـــن دیوانــه زدنــد
    جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
    چون نــدیدند حقیقت ره افسانه زدنــد
    شکـــر ایزد کــه میان من و او صلح افتاد
    صـــوفیان رقص کـــنان ساغر شکرانه زدند
    آتش آن نیسـت کــه از شعله او خندد شمع
    آتش آن است کـــــه در خــــرمن پـــــروانه زدند
    کـــــس چـــو حــافظ نگشــاد از رخ اندیشه نقاب
    تـا ســــر زلـــف سخـــن را بــــه قلـــم شـــانه زدند

    پاسخ
  37. Avatar amoradi گفت:
    29 آذر 1396 در 10:08 ق.ظ

    گر پیر مغان مرشد من شد چه تفاوت

    در هیچ سری نیست که سری ز خدا نیست

    عاشق چه کند گر نکشد بار ملامت

    با هیچ دلاور سپر تیر قضا نیست

    در صومعه زاهد و در خلوت صوفی

    جز گوشه ابروی تو محراب دعا نیست

    ای چنگ فروبرده به خون دل حافظ

    فکرت مگر از غیرت قرآن و خدا نیست

    پاسخ
  38. Avatar mostafamaleki گفت:
    29 آذر 1396 در 10:02 ق.ظ

    خرم آن روز کز این منزل ویران بروم
    راحت جان طلبم و از پی جانان بروم
    گر چه دانم که به جایی نبرد راه غریب
    من به بوی سر آن زلف پریشان بروم
    دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت
    رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم
    چون صبا با تن بیمار و دل بی‌طاقت
    به هواداری آن سرو خرامان بروم
    در ره او چو قلم گر به سرم باید رفت
    با دل زخم کش و دیده گریان بروم
    نذر کردم گر از این غم به درآیم روزی
    تا در میکده شادان و غزل خوان بروم
    به هواداری او ذره صفت رقص کنان
    تا لب چشمه خورشید درخشان بروم
    تازیان را غم احوال گران باران نیست
    پارسایان مددی تا خوش و آسان بروم
    ور چو حافظ ز بیابان نبرم ره بیرون
    همره کوکبه آصف دوران بروم

    پاسخ
  39. Avatar Ali jangjoo گفت:
    29 آذر 1396 در 9:59 ق.ظ

    شراب خورده‌و‌خوی کرده می‌روی به چمن
    که آب روی توآتش در ارغوان انداخت
    به بزمگاه چمن دوش مست بگذشتم
    چو از دهان توام غنچه در گمان انداخت
    بنفشه طره‌مفتول خود گره می‌زد
    صبا حکایت زلف تو در میان انداخت

    پاسخ
  40. Avatar Ali jangjoo گفت:
    29 آذر 1396 در 9:54 ق.ظ

    شراب خورده‌و‌خوی کرده می‌روی به چمن که آب روی توآتش در ارغوان انداخت به بزمگاه چمن دوش مست بگذشتم چو از دهان توام غنچه در گمان انداخت بنفشه طره‌مفتول خود گره می‌زد صبا حکایت زلف تو در میان انداخت

    پاسخ
  41. Avatar احمد زنگنه گفت:
    29 آذر 1396 در 9:53 ق.ظ

    دوبیتی کوتاه از حافظ

    مرو به خانه ارباب بی‌مروت دهر

    که گنج عافیتت در سرای خویشتن است

    بسوخت حافظ و در شرط عشقبازی او

    هنوز بر سر عهد و وفای خویشتن است

    پاسخ
  42. Avatar Ali Norouzi گفت:
    29 آذر 1396 در 9:52 ق.ظ

    روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
    زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد
    آن همه ناز و تنعم که خزان می‌فرمود
    عاقبت در قدم باد بهار آخر شد
    شکر ایزد که به اقبال کله گوشه گل
    نخوت باد دی و شوکت خار آخر شد
    صبح امید که بد معتکف پرده غیب
    گو برون آی که کار شب تار آخر شد
    آن پریشانی شب‌های دراز و غم دل
    همه در سایه گیسوی نگار آخر شد
    باورم نیست ز بدعهدی ایام هنوز
    قصه غصه که در دولت یار آخر شد
    ساقیا لطف نمودی قدحت پرمی باد
    که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد
    در شمار ار چه نیاورد کسی حافظ را
    شکر کان محنت بی‌حد و شمار آخر شد

    پاسخ
  43. Avatar ali گفت:
    29 آذر 1396 در 9:49 ق.ظ

    در خلوص منت ارهست شکی تجربه کن
    کس عیار زر خالص نشناسد چو محک

    پاسخ
  44. Avatar Sajjad Javid گفت:
    29 آذر 1396 در 9:39 ق.ظ

    طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف
    گر بکشم زهی طرب ور بکشد زهی شرف
    طرف کرم ز کس نبست این دل پر امید من
    گر چه سخن همی‌برد قصه من به هر طرف
    از خم ابروی توام هیچ گشایشی نشد
    وه که در این خیال کج عمر عزیز شد تلف
    ابروی دوست کی شود دستکش خیال من
    کس نزده‌ست از این کمان تیر مراد بر هدف
    چند به ناز پرورم مهر بتان سنگدل
    یاد پدر نمی‌کنند این پسران ناخلف
    من به خیال زاهدی گوشه‌نشین و طرفه آنک
    مغبچه‌ای ز هر طرف می‌زندم به چنگ و دف
    بی خبرند زاهدان نقش بخوان ولاتقل
    مست ریاست محتسب باده بده ولاتخف
    صوفی شهر بین که چون لقمه شبهه می‌خورد
    پاردمش دراز باد آن حیوان خوش علف
    حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق
    بدرقه رهت شود همت شحنه نجف

    پاسخ
  45. Avatar mohammad گفت:
    29 آذر 1396 در 9:39 ق.ظ

    ما ز یاران چشم یاری داشتیم
    خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
    تا درخت دوستی کی بر دهد
    حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
    گفت و گو آیین درویشی نبود
    ورنه با تو ماجراها داشتیم
    شیوه چشمت فریب جنگ داشت
    ما خطا کردیم و صلح انگاشتیم

    پاسخ
  46. Avatar هابیل گفت:
    29 آذر 1396 در 9:36 ق.ظ

    عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
    که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
    من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
    هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
    همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست
    همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت
    سر تسلیم من و خشت در میکده‌ها
    مدعی گر نکند فهم سخن گو سر و خشت
    ناامیدم مکن از سابقه لطف ازل
    تو پس پرده چه دانی که که خوب است و که زشت
    نه من از پرده تقوا به درافتادم و بس
    پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت
    حافظا روز اجل گر به کف آری جامی
    یک سر از کوی خرابات برندت به بهشت

    پاسخ
  47. Avatar Amirhossein گفت:
    29 آذر 1396 در 9:30 ق.ظ

    شاه شمشادقدان خسرو شیرین دهنان
    که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان

    مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت
    گفت ای چشم و چراغ همه شیرین سخنان

    تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود
    بنده من شو و برخور ز همه سیمتنان

    کمتر از ذره نه‌ای پست مشو مهر بورز
    تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ زنان

    بر جهان تکیه مکن ور قدحی می داری
    شادی زهره جبینان خور و نازک بدنان

    پیر پیمانه کش من که روانش خوش باد
    گفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان

    دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل
    مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان

    با صبا در چمن لاله سحر می‌گفتم
    که شهیدان که‌اند این همه خونین کفنان

    پاسخ
  48. Avatar hosein گفت:
    29 آذر 1396 در 9:20 ق.ظ

    به نام خدا
    حال دل با تو گفتنم هوس است خبر دل با تو گتفتنم هوس است
    طمع خام بین که قصه فاش از رقیبان نهفتنم هوس است
    شب قدری چنین عزیز و شریف با تو تا روز خفتنم هوس است
    ده که درنانه ای چنین نازک در شب تار سفتنم هوس است
    ای صبا امشب مدد فرمایی که سحر شگفتنم هوس است
    از برای شرف به نوک مژه خاک راه تو رفتنم هوس است
    همچو حافط به زعم مدعیان شعر رندانه گفتنم هوس است

    پاسخ
  49. Avatar مهرداد گفت:
    29 آذر 1396 در 9:16 ق.ظ

    [*]یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور[/*]

    یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور

    کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

    ای دل غمدیده حالت بِهْ شود دل بد مکن

    وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور

    گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن

    چتر گل در سر کشی ای مرغ خوشخوان غم مخور

    دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت

    دایما یکسان نباشد حال دوران غم مخور

    هان مشو نومید چون واقف نه ای از سرّ غیب

    باشد اندر پرده بازی های پنهان غم مخور

    ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی بر کند

    چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور

    در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم

    سرزنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور

    گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید

    هیچ راهی نیست کآن را نیست پایان غم مخور

    حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب

    جمله می داند خدای حالگردان غم مخور

    حافظا در کنج فقر و خلوت شبهای تار

    تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور

    پاسخ
  50. Avatar mohammad گفت:
    29 آذر 1396 در 9:12 ق.ظ

    سر ارادت ما و آستان حضرت دوست
    که هر چه بر سر ما می‌رود ارادت اوست

    نظیر دوست ندیدم اگر چه از مه و مهر
    نهادم آینه‌ها در مقابل رخ دوست
    ;););)

    پاسخ
« دیدگاه‌های قدیمی
دیدگاه‌های تازه‌تر »

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

در صورتی که نظر شما حاوی ناسزا، عبارات توهین‌آمیز و تهدید بوده و در تضاد با قوانین فعلی کشور باشد از انتشار آن بدون حذف موارد ذکر شده، معذوریم.
شکلک‌ها (اموجی‌ها) را می‌توانید با کیبرد گوشی یا کیبرد مجازی ویندوز قرار دهید.
تصاویر نویسندگان دیدگاه از Gravatar گرفته می‌شود.

پربحث‌ترین‌ها

  • راهنمای خرید لپ تاپ با بودجه های مختلف 1,300

    راهنمای خرید لپ تاپ با بودجه های مختلف (تیر 1404)

  • راهنمای خرید گوشی موبایل 491

    راهنمای خرید گوشی موبایل بر اساس بودجه‌های مختلف (تیر 1404)

  • بررسی کیس آراد گرین 145

    بررسی کیس آراد گرین – گیمینگ خوش قیمت و خوش ساخت (+ جایزه)

  • راهنمای خرید مانیتور 68

    راهنمای خرید مانیتور با بهترین قیمت در بودجه‌های مختلف (تیر 1404)

آخرین بررسی‌ها

8.5

بررسی کیس آراد گرین - گیمینگ خوش قیمت و خوش ساخت (+ جایزه)

9.4

بررسی سلطان ایرکولینگ دنیا  ASSASSIN IV VC VISION دیپ کول

8.3

بررسی کیس ای دیتا ایکس پی جی INVADER X MINI WHITE

9.2

بررسی مادربرد گیگابایت Z890 AI TOP

9.3

بررسی کارت گرافیک گیگابایت RTX 5080 16GB GAMING OC

آخرین مطالب دینو

4 عادت که به شما کمک می‌کند تا 100 سالگی زندگی کنید

معمولاً توصیه نمی‌شود که برای افزایش طول عمر از…

  • صدای افراد: کلید تشخیص زودهنگام پارکینسون

  • نشستن ممکن است باعث کوچک‌شدن مغز شود

  • بهترین زمان برای دوش گرفتن: صبح یا شب؟

  • چرا موی انسان‌ به اندازه سایر پستانداران نیست؟

  • مطلب بعدی کامل و خوش قیمت؛ MSI Radeon RX Vega 56 Air Boost
  • مطلب قبلی کره شمالی، عامل توسعه و انتشار باج افزار Wannacry شناخته شد!
  • آخرین مطالب
  • محبوب‌ترین مطالب
  • تأخیر در انتشار ویندوز 12؛ تمرکز مایکروسافت بر به‌روزرسانی 25H2 ویندوز 11

    تأخیر در انتشار ویندوز 12؛ تمرکز مایکروسافت بر به‌روزرسانی 25H2 ویندوز 11

  • سلطه چین بر صنعت تولید تراشه تا سال 2030

    سلطه چین بر صنعت تولید تراشه تا سال 2030

  • تأثیر فیلترشکن بر مصرف باتری گوشی

    بررسی تأثیر فیلترشکن بر مصرف باتری گوشی و راهکارهای کاهش آن

  • درایور جدید Adrenalin 25.6.3 برای کارت‌های گرافیک AMD منتشر شد

    درایور جدید Adrenalin 25.6.3 برای کارت‌های گرافیک AMD منتشر شد

  • کارت گرافیک ROG Astral RTX 5090 OC ایسوس رکورد جهانی Port Royal را شکست

  • راهنمای خرید لپ تاپ با بودجه های مختلف 1,300

    راهنمای خرید لپ تاپ با بودجه های مختلف (تیر 1404)

  • راهنمای خرید گوشی موبایل 491

    راهنمای خرید گوشی موبایل بر اساس بودجه‌های مختلف (تیر 1404)

  • بررسی کیس آراد گرین 145

    بررسی کیس آراد گرین – گیمینگ خوش قیمت و خوش ساخت (+ جایزه)

  • راهنمای خرید مانیتور 68

    راهنمای خرید مانیتور با بهترین قیمت در بودجه‌های مختلف (تیر 1404)

  • 15

    بررسی سلطان ایرکولینگ دنیا  ASSASSIN IV VC VISION دیپ کول

آخرین دیدگاه‌ها

  • Avatar
    آرمین ابیشی گفته است:
    خیر
  • Avatar
    حسن گفته است:
    آیا سری GXD جایگزین سری خاصی از پاورهای گرین شده ؟
  • Avatar
    Karen گفته است:
    خیلی خوش قیمت و خوش ساخته
  • Avatar
    علیرضا صالحی گفته است:
    من این کیسو برای پسر خاله ام انتخاب کردم ، نکته...
  • Avatar
    دانیال گفته است:
    گردش هوای بسیار مناسب و تاور مناسب اکثر نیازها ، ظاهر...
  • Avatar
    Arshia گفته است:
    گرین کلا از قبلا هم خوب بود
  • Avatar
    مهمان گفته است:
    لامصب انویدیا دیگه حتی برا سری سوپر هم تغییر در تعداد...
  • Avatar
    علی طاهری گفته است:
    کیس جمع و جور و خوبیه ظاهرشم مناسبه با توجه به...
  • Avatar
    آرمین ابیشی گفته است:
    مدل EDGE رو اینجا برررسی کردیم: https://sakhtafzarmag.com/?p=405005 معایب و مزایای این...
  • Avatar
    آرمین ابیشی گفته است:
    رو چه حسابی میفرمایید کارایی شبیه به هم؟
راهنمای خرید مانیتور 68
راهنمای خرید و مشاوره
راهنمای خرید مانیتور با بهترین قیمت در بودجه‌های مختلف (تیر 1404)
9 تیر 1404
راهنمای خرید لپ تاپ با بودجه های مختلف 1,300
راهنمای خرید و مشاوره
راهنمای خرید لپ تاپ با بودجه های مختلف (تیر 1404)
7 تیر 1404
راهنمای خرید گوشی موبایل 491
راهنمای خرید و مشاوره هایلایت
راهنمای خرید گوشی موبایل بر اساس بودجه‌های مختلف (تیر 1404)
5 تیر 1404
راهنمای خرید و مشاوره سیستم کامپیوتر با بودجه های مختلف (خرداد 1404) 7,760
راهنمای خرید و مشاوره سیستم پیشنهادی هایلایت
راهنمای خرید و مشاوره سیستم کامپیوتر با بودجه های مختلف (خرداد 1404)
5 خرداد 1404
راهنمای خرید تبلت 7
تبلت راهنمای خرید و مشاوره هایلایت
راهنمای خرید تبلت بر اساس بودجه‌های مختلف (بهار 1404)
31 اردیبهشت 1404
راهنمای خرید ساعت هوشمند 4
راهنمای خرید و مشاوره
راهنمای خرید ساعت هوشمند و مچ بند با بودجه‌های مختلف (بهار 1404)
30 اردیبهشت 1404
  • سخت‌افزارمگ
  • درباره ما
  • تبلیغات
  • استخدام
سخت‌افزارمگ

© 2025 Sakhtafzarmag.Com. All Rights Reserved.

صفحه نخست » ویژه » مسابقات » مسابقه شب یلدا با سخت افزار: حافظ بنویسید؛ مادربرد و کیس جایزه بگیرید (مسابقه به پایان رسید)

ورود

عضویت

رمزتان را گم کرده‌اید؟

عضویت | رمزتان را گم کرده‌اید؟
| بازگشت به ورود