موضوعات داغ
  • نمایشگاه کامپیوتکس ۲۰۲۵
  • بازی GTA VI
  • هوش مصنوعی
  • استارلینک
  • چت‌بات‌ها
  • دینو
سخت افزار مگ
  • اخبار و مقالات
    • گوشی موبایل
      • لوازم جانبی موبایل
    • تبلت
    • لپ تاپ
    • دسکتاپ
      • مادربرد
      • پردازنده مرکزی
      • کارت گرافیک
      • تجهیزات ذخیره سازی
      • حافظه
      • صفحه نمایش
      • تجهیزات جانبی
    • تصویرگری دیجیتال
    • صوتی و تصویری
    • شبکه
    • نرم افزار و بازی
    • کالبدشکافی قطعات
    • مطالب گوناگون
  • لیست قیمت
    • گوشی موبایل
      • لیست قیمت روز گوشی‌های سامسونگ
      • لیست قیمت روز گوشی‌های شیائومی
      • لیست قیمت روز گوشی‌های هواوی
      • لیست قیمت روز گوشی های آنر
    • تبلت
    • لپ‌تاپ
    • قطعات کامپیوتر
      • لیست قیمت پردازنده
    • محصولات اپل
    • تجهیزات شبکه
    • لوازم خانگی
    • صوتی و تصویری
    • دوربین دیجیتال
    • تجهیزات بازی
    • خودرو
  • بررسی
    • بررسی گوشی موبایل
    • بررسی تبلت
    • بررسی لپ تاپ
    • دسکتاپ
      • بررسی کولر و فن
      • بررسی مادربرد
      • بررسی کارت گرافیک
      • بررسی تجهیزات ذخیره سازی
      • بررسی حافظه
      • بررسی منبع تغذیه و کیس
      • بررسی تجهیزات جانبی
      • بررسی صفحه نمایش
    • بررسی تصویرگری دیجیتال
    • بررسی صوتی و تصویری
    • بررسی شبکه
    • بررسی نرم افزار و بازی
    • بررسی گوناگون
  • راهنمای خرید
    • سیستم پیشنهادی
  • دانلود
  • ویژه
    • مسابقات
    • نمایشگاه
تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات

مسابقات

MRJelveh - deviantart.com

مسابقه شب یلدا با سخت افزار: حافظ بنویسید؛ مادربرد و کیس جایزه بگیرید (مسابقه به پایان رسید)

Avatarتوسط وب سایت سخت افزار ·28 آذر 139628 آذر 1396· 648

همان طور که وعده داده بودیم، امسال هم به رسم سال های گذشته به مناسب بلندترین شب سال با مسابقه ای اختصاصی مهمان شما خواهیم بود. 

اگر جزو خوانندگان قدیمی سخت افزار باشید حتما سال های گذشته و مسابقات ویژه شب یلدا را به یاد دارید. معمولا رسم بر این است که هر کدام از همراهان ما شعری از حافظ به یادگار مینویسند و به این وسیله علاوه بر همراهی دوباره با مجموعه سخت افزار، در مسابقه ویژه شب یلدا نیز شرکت می کنند تا شانس خود را برای برنده شدن جوایز هیجان انگیز این شب امتحان کنند. داستان امسال هم دقیقا به همین صورت است. ابتدا باید یک حساب کاربری در وب سایت ایجاد کنید، سپس با حساب کاربری خود وارد سایت شوید و به مناسبت شب یلدا، یک شعر از حافظ در بخش کامنت های این پست بنویسید. مسابقه از امروز آغاز شده و تا پایان سال 1396روز پنجشنبه 30 آذر ماه ادامه خواهد داشت. در پایان، بین همه افرادی که در مسابقه شرکت کرده اند قرعه کشی برگزار شده و برندگان مشخص خواهند شد.

نکات شرکت در مسابقه: به یاد داشته باشید حتما با حساب کاربری خود وارد سایت شوید. متاسفانه به دلیل عدم امکان رهگیری کاربران مهمان برای مشخص شدن حساب های تکراری و رعایت عدالت، نمی توان کامنت هایی که به صورت مهمان برای مسابقه نوشته می شوند را در قرعه کشی شرکت داد. همچنین هر کاربر یک شانس برای شرکت در مسابقه خواهد داشت و کامنت های تکراری تنها یک بار به حساب خواهند آمد. ضمن اینکه اگر چند اکانت در سخت افزارمگ دارید هم تنها با یکی از آنها در مسابقه شرکت کنید؛ در زمان جمع بندی و قرعه کشی، حساب های مشترک مشخص شده و تنها یکی از آنها در قرعه کشی شرکت داده می شود. برای نوشتن شعری از حافظ هم هیچ محدودیتی وجود ندارد و بنا به سلیقه می توانید هر یک از غزلیات دیوان حافظ را انتخاب کنید. 

جوایز: اما هیجان انگیزترین بخش هر مسابقه، جوایز آن است. برای یلدای 96، با همکاری شرکت های گرین و MSI ایران، سه جایزه برای شرکت کنندگان در نظر گرفته شده که عبارت اند از یک مادربرد Z370 Gaming Plus از MSI و دو عدد کیس مدل Acrylic از گرین. همان طور که اشاره شد همه شرکت کنندگان در مسابقه که قوانین آن را رعایت کرده باشند در قرعه کشی شرکت داده خواهند شد. 

پس فرصت را از دست ندهید و از همین حالا در مسابقه شرکت کنید. شاید این بار شما برنده جوایز ویژه شب یلدای سخت افزار باشید!

برچسب‌ها: جایزه, سخت افزار, مسابقه

امتیاز: 5.0 از 5 (1 رای)
کمی صبر کنید...
تبلیغات
تبلیغات
سرخط خبرها:
  1. پردازنده گرافیکی GB207 برای سری RTX 5050 انویدیا در کتابخانه PCI ID مشاهده شد
  2. منابع آگاه از قطع سراسری اینترنت در کره شمالی خبر می‌دهند
  3. افشای جنجالی: جاسوسی فیسبوک از کاربران گوشی‌های گلکسی!
  4. بیلد بازی کنسل‌شده Duke Nukem: D-Day در اینترنت منتشر شد
  5. لیست قیمت پردازنده

مطالب مرتبط ...

  • 707

    مسابقه: کی دوست داره یک GTX 960 یا GTX 750Ti برند EVGA ببره؟! (مسابقه پایان یافت)

    Avatarتوسط وب سایت سخت افزار · 20 شهریور 1394 · 20 شهریور 1394

  • 8

    مدار منطقی در سخت افزار چیست؟

    Avatarتوسط امیرحسین آریایی · 19 اسفند 1395 · 19 اسفند 1395

  • 5

    دانلود کنید: والپیپرهای 4K این هفته با موضوع ماشین

    Avatarتوسط وب سایت سخت افزار · 16 بهمن 1394 · 16 بهمن 1394

مطالب گوناگون از دینو

6 ترند که در دکوراسیون خانه سال 2025 می‌ بینید

حقیقت هایی جالب در مورد بدن زنان و مردان که کمتر کسی از آن اطلاع دارد

رفتار های نادرست والدین منجر به مشکلات روانی فرزند در بزرگسالی می شود

648 دیدگاه

  • دیدگاه50
  1. Avatar بهروز گفت:
    30 آذر 1396 در 9:33 ق.ظ

    اي خرم از فروغ رخت لاله زار عمر
    بازآ كه ريخت بي گل رويت بهار عمر

    از ديده گر سرشك چو باران چكد رواست
    كاندر غمت چو برق بشد روزگار عمر

    اين يك دو دم كه مهلت ديدار ممكن است
    درياب كار ما كه نه پيداست كار عمر

    تا كي مي صبوح و شكر خواب بامداد
    هشيار گرد هان كه گذشت اختيار عمر

    وي در گذار بود و نظر سوي ما نكرد
    بيچاره دل كه هيچ نديد از گذار عمر

    انديشه از محيط فنا نيست هر كه را
    بر نقطه دهان تو باشد مدار عمر

    در هر طرف ز خيل حوادث كمين گهيست
    زانرو عنان گسسته دواند سوار عمر

    بي عمر زنده‌ام من و اين بس عجب مدار
    روز فراق را كه نهد در شمار عمر

    حافظ سخن بگوي كه بر صفحه جهان
    اين نقش ماند از قلمت يادگار عمر

    پاسخ
  2. Avatar محمد گفت:
    30 آذر 1396 در 9:31 ق.ظ

    گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب

    گفت در دنبال دل ره گم کند مسکین غریب

    گفتمش مگذر زمانی گفت معذورم بدار

    خانه پروردی چه تاب آرد غم چندین غریب

    خفته بر سنجاب شاهی نازنینی را چه غم

    گر ز خار و خاره سازد بستر و بالین غریب

    ای که در زنجیر زلفت جای چندین آشناست

    خوش فتاد آن خال مشکین بر رخ رنگین غریب

    می‌نماید عکس می در رنگ روی مه وشت

    همچو برگ ارغوان بر صفحه نسرین غریب

    بس غریب افتاده است آن مور خط گرد رخت

    گر چه نبود در نگارستان خط مشکین غریب

    گفتم ای شام غریبان طره شبرنگ تو

    در سحرگاهان حذر کن چون بنالد این غریب

    گفت حافظ آشنایان در مقام حیرتند

    دور نبود گر نشیند خسته و مسکین غریب

    پاسخ
  3. Avatar محمد گفت:
    30 آذر 1396 در 9:29 ق.ظ

    نقد صوفی نه همه صافی بی‌غش باشد

    ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد

    صوفی ما که ز ورد سحری مست شدی

    شامگاهش نگران باش که سرخوش باشد

    خوش بود گر محک تجربه آید به میان

    تا سیه روی شود هر که در او غش باشد

    خط ساقی گر از این گونه زند نقش بر آب

    ای بسا رخ که به خونابه منقش باشد

    ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست

    عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد

    غم دنیای دنی چند خوری باده بخور

    حیف باشد دل دانا که مشوش باشد

    دلق و سجاده حافظ ببرد باده فروش

    گر شرابش ز کف ساقی مه وش باشد

    پاسخ
  4. Avatar سحر گفت:
    30 آذر 1396 در 9:27 ق.ظ

    ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت

    و ای مرغ بهشتی که دهد دانه و آبت

    خوابم بشد از دیده در این فکر جگرسوز

    کاغوش که شد منزل آسایش و خوابت

    درویش نمی‌پرسی و ترسم که نباشد

    اندیشه آمرزش و پروای ثوابت

    راه دل عشاق زد آن چشم خماری

    پیداست از این شیوه که مست است شرابت

    تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت

    تا باز چه اندیشه کند رای صوابت

    هر ناله و فریاد که کردم نشنیدی

    پیداست نگارا که بلند است جنابت

    دور است سر آب از این بادیه هش دار

    تا غول بیابان نفریبد به سرابت

    تا در ره پیری به چه آیین روی ای دل

    باری به غلط صرف شد ایام شبابت

    ای قصر دل افروز که منزلگه انسی

    یا رب مکناد آفت ایام خرابت

    حافظ نه غلامیست که از خواجه گریزد

    صلحی کن و بازآ که خرابم ز عتابت

    پاسخ
  5. Avatar کبری گفت:
    30 آذر 1396 در 9:25 ق.ظ

    عید است و آخر گل و یاران در انتظار

    ساقی به روی شاه ببین ماه و می بیار

    دل برگرفته بودم از ایام گل ولی

    کاری بکرد همت پاکان روزه دار

    دل در جهان مبند و به مستی سؤال کن

    از فیض جام و قصه جمشید کامگار

    جز نقد جان به دست ندارم شراب کو

    کان نیز بر کرشمه ساقی کنم نثار

    خوش دولتیست خرم و خوش خسروی کریم

    یا رب ز چشم زخم زمانش نگاه دار

    می خور به شعر بنده که زیبی دگر دهد

    جام مرصع تو بدین در شاهوار

    گر فوت شد سحور چه نقصان صبوح هست

    از می کنند روزه گشا طالبان یار

    زانجا که پرده پوشی عفو کریم توست

    بر قلب ما ببخش که نقدیست کم عیار

    ترسم که روز حشر عنان بر عنان رود

    تسبیح شیخ و خرقه رند شرابخوار

    حافظ چو رفت روزه و گل نیز می‌رود

    ناچار باده نوش که از دست رفت کار

    پاسخ
  6. Avatar راضیه گفت:
    30 آذر 1396 در 9:23 ق.ظ

    خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت

    به قصد جان من زار ناتوان انداخت

    نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود

    زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت

    به یک کرشمه که نرگس به خودفروشی کرد

    فریب چشم تو صد فتنه در جهان انداخت

    شراب خورده و خوی کرده می‌روی به چمن

    که آب روی تو آتش در ارغوان انداخت

    به بزمگاه چمن دوش مست بگذشتم

    چو از دهان توام غنچه در گمان انداخت

    بنفشه طره مفتول خود گره می‌زد

    صبا حکایت زلف تو در میان انداخت

    ز شرم آن که به روی تو نسبتش کردم

    سمن به دست صبا خاک در دهان انداخت

    من از ورع می و مطرب ندیدمی زین پیش

    هوای مغبچگانم در این و آن انداخت

    کنون به آب می لعل خرقه می‌شویم

    نصیبه ازل از خود نمی‌توان انداخت

    مگر گشایش حافظ در این خرابی بود

    که بخشش ازلش در می مغان انداخت

    جهان به کام من اکنون شود که دور زمان

    مرا به بندگی خواجه جهان انداخت

    پاسخ
  7. Avatar جواد گفت:
    30 آذر 1396 در 9:22 ق.ظ

    سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت

    آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت

    تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت

    جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت

    سوز دل بین که ز بس آتش اشکم دل شمع

    دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت

    آشنایی نه غریب است که دلسوز من است

    چون من از خویش برفتم دل بیگانه بسوخت

    خرقه زهد مرا آب خرابات ببرد

    خانه عقل مرا آتش میخانه بسوخت

    چون پیاله دلم از توبه که کردم بشکست

    همچو لاله جگرم بی می و خمخانه بسوخت

    ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم

    خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت

    ترک افسانه بگو حافظ و می نوش دمی

    که نخفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت

    پاسخ
  8. Avatar اسدي گفت:
    30 آذر 1396 در 9:21 ق.ظ

    هـــر آن کــــه جانب اهـــل خدا نگــه دارد

    خـــداش در همـــه حـــال از بلا نگــــــه دارد

    حــدیث دوست نگــویم مگر به حضــرت دوست

    کــــــــه آشنــــا سـخـــــن آشنــــا نگـــــــه دارد…

    پاسخ
  9. Avatar طاها گفت:
    30 آذر 1396 در 9:19 ق.ظ

    روزه یک سو شد و عید آمد و دل‌ها برخاست

    می ز خمخانه به جوش آمد و می باید خواست

    نوبه زهدفروشان گران جان بگذشت

    وقت رندی و طرب کردن رندان پیداست

    چه ملامت بود آن را که چنین باده خورد

    این چه عیب است بدین بی‌خردی وین چه خطاست

    باده نوشی که در او روی و ریایی نبود

    بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریاست

    ما نه رندان ریاییم و حریفان نفاق

    آن که او عالم سر است بدین حال گواست

    فرض ایزد بگزاریم و به کس بد نکنیم

    وان چه گویند روا نیست نگوییم رواست

    چه شود گر من و تو چند قدح باده خوریم

    باده از خون رزان است نه از خون شماست

    این چه عیب است کز آن عیب خلل خواهد بود

    ور بود نیز چه شد مردم بی‌عیب کجاست

    پاسخ
  10. Avatar vnsajjad گفت:
    30 آذر 1396 در 9:18 ق.ظ

    چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست

    سخن شناس نه‌ای جان من خطا این جاست…

    در انـــدرون مــــن خستـــه دل نـــدانــــم کــیســت

    کــــه مـــن خموشـــم و او در فغــان و در غوغاست…

    پاسخ
  11. Avatar رضا گفت:
    30 آذر 1396 در 9:16 ق.ظ

    کوی یار میآید نسیم باد نوروزی از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
    به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی

    پاسخ
  12. Avatar سیاوش گفت:
    30 آذر 1396 در 9:14 ق.ظ

    بازآی و دل تنگ مرا مونس جان باش
    وین سوخته را محرم اسرار نهان باش

    زان باده که در میکده عشق فروشند

    ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش

    در خرقه چو آتش زدی ای عارف سالک

    جهدی کن و سرحلقه رندان جهان باش

    دلدار که گفتا به توام دل نگران است

    گو می‌رسم اینک به سلامت نگران باش

    خون شد دلم از حسرت آن لعل روان بخش

    ای درج محبت به همان مهر و نشان باش

    تا بر دلش از غصه غباری ننشیند

    ای سیل سرشک از عقب نامه روان باش

    حافظ که هوس می‌کندش جام جهان بین

    گو در نظر آصف جمشید مکان باش

    پاسخ
  13. Avatar مجید گفت:
    30 آذر 1396 در 9:12 ق.ظ

    شاهدان گر دلبری زین سان کنند
    زاهدان را رخنه در ایمان کنند
    هر کجا آن شاخ نرگس بشکفد
    گلرخانش دیده نرگسدان کنند

    ای جوان سروقد گویی ببر
    پیش از آن کز قامتت چوگان کنند

    عاشقان را بر سر خود حکم نیست
    هر چه فرمان تو باشد آن کنند

    پیش چشمم کمتر است از قطره‌ای
    این حکایت‌ها که از طوفان کنند

    یار ما چون گیرد آغاز سماع
    قدسیان بر عرش دست افشان کنند

    مردم چشمم به خون آغشته شد
    در کجا این ظلم بر انسان کنند

    خوش برآ با غصه ای دل کاهل راز
    عیش خوش در بوته هجران کنند

    سر مکش حافظ ز آه نیم شب
    تا چو صبحت آینه رخشان کنند

    پاسخ
  14. Avatar ferrarif50 گفت:
    30 آذر 1396 در 9:09 ق.ظ

    نظری خواست که بیند به جهان صورت خویش خیمه در آب و گِل مزرعه ی آدم زد
    عقل می‌خواست کز آن شعله چراغ افروزد برق غیرت بدرخشید و جهان برهم زد
    مدعی خواست که آید به تماشاگه راز دست غیب آمد و بر سینهٔ نامحرم زد
    جان عِلوی هوسِ چاهِ زَنَخدان تو داشت دست در حلقهٔ آن زلف خَم اندر خَم زد.

    پاسخ
  15. Avatar بهادر گفت:
    30 آذر 1396 در 9:07 ق.ظ

    گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید
    گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید
    گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز
    گفتا ز خوبرویان این کار کمتر آید
    گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم
    گفتا که شب رو است او از راه دیگر آید
    گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد
    گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید
    گفتم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد
    گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آید
    گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت
    گفتا تو بندگی کن کو بنده پرور آید
    گفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد
    گفتا مگوی با کس تا وقت آن درآید
    گفتم زمان عشرت دیدی که چون سر آمد
    گفتا خموش حافظ کاین غصه هم سر آید

    پاسخ
  16. Avatar benyamin2016 گفت:
    30 آذر 1396 در 9:05 ق.ظ

    در مذهب طریقت خامی نشان کفر است
    آری طریق دولت چالاکی است و چستی
    تا فضل و عقل بینی بی‌معرفت نشینی
    یک نکته‌ات بگویم خود را مبین که رستی
    در آستان جانان از آسمان میندیش
    کز اوج سربلندی افتی به خاک پستی
    خار ار چه جان بکاهد گل عذر آن بخواهد
    سهل است تلخی می در جنب ذوق مستی

    پاسخ
  17. Avatar لیلا گفت:
    30 آذر 1396 در 9:02 ق.ظ

    فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش
    گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش
    دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
    خواجه آن است که باشد غم خدمتگارش

    پاسخ
  18. Avatar callofdutymw گفت:
    30 آذر 1396 در 9:02 ق.ظ

    سلامی چو بوی خوش آشنایی
    بدان مردم دیده روشنایی
    درودی چو نور دل پارسایان
    بدان شمع خلوتگه پارسایی
    نمی​بینم از همدمان هیچ بر جای
    دلم خون شد از غصه ساقی کجایی

    پاسخ
  19. Avatar شایسته گفت:
    30 آذر 1396 در 9:01 ق.ظ

    فاش می​گویم و از گفته خود دلشادم
    بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم
    طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق
    که در این دامگه حادثه چون افتادم
    من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
    آدم آورد در این دیر خراب آبادم…

    پاسخ
  20. Avatar سعیده گفت:
    30 آذر 1396 در 8:59 ق.ظ

    خرم آن روز کز این منزل ویران بروم
    راحت جان طلبم و از پی جانان بروم
    گر چه دانم که به جایی نبرد راه غریب
    من به بوی سر آن زلف پریشان بروم
    دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت
    رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم
    چون صبا با تن بیمار و دل بی​طاقت
    به هواداری آن سرو خرامان بروم
    در ره او چو قلم گر به سرم باید رفت
    با دل زخم کش و دیده گریان بروم
    نذر کردم گر از این غم به درآیم روزی
    تا در میکده شادان و غزل خوان بروم.

    پاسخ
  21. Avatar nahid1996 گفت:
    30 آذر 1396 در 8:58 ق.ظ

    در خرابات مغان نور خدا می‌بینم این عجب بین که چه نوری ز کجا می‌بینم
    جلوه بر من مفروش ای ملک الحاج که تو خانه می‌بینی و من خانه خدا می‌بینم
    خواهم از زلف بتان نافه گشایی کردن فکر دور است همانا که خطا می‌بینم
    سوز دل اشک روان آه سحر ناله شب این همه از نظر لطف شما می‌بینم
    هر دم از روی تو نقشی زندم راه خیال با که گویم که در این پرده چه‌ها می‌بینم
    کس ندیده‌ست ز مشک ختن و نافه چین آن چه من هر سحر از باد صبا می‌بینم
    دوستان عیب نظربازی حافظ مکنید که من او را ز محبان خدا می‌بینم

    پاسخ
  22. Avatar رضا وارسته نيا گفت:
    30 آذر 1396 در 8:58 ق.ظ

    بر سر آنم که گر ز دست برآید
    دست به کاری زنم که غصه سر آید
    خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
    دیو چو بیرون رود فرشته درآید
    صحبت حکام ظلمت شـب یلداست
    نور ز خورشید جوی بو که برآید
    بر در ارباب بی‌مروت دنیا
    چند نشینی که خواجه کی به درآید
    ترک گدایی مکن که گنج بیابی
    از نظر ره روی که در گذر آید
    صالح و طالح متاع خویش نمودند
    تا که قبول افتد و که در نظر آید
    بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر
    باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید
    غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست
    هر که به میخانه رفت بی‌خبر آید:):)

    پاسخ
  23. Avatar الیاس گفت:
    30 آذر 1396 در 8:57 ق.ظ

    بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
    فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم
    اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد
    من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم

    پاسخ
  24. Avatar الهه گفت:
    30 آذر 1396 در 8:55 ق.ظ

    چندان که گفتم غم با طبیبان
    درمان نکردند مسکین غریبان
    آن گل که هر دم در دست بادیست
    گو شرم بادش از عندلیبان
    یا رب امان ده تا بازبیند
    چشم محبان روی حبیبان
    درج محبت بر مهر خود نیست
    یا رب مبادا کام رقیبان
    ای منعم آخر بر خوان جودت
    تا چند باشیم از بی نصیبان
    حافظ نگشتی شیدای گیتی
    گر می​شنیدی پند ادیبان

    پاسخ
  25. Avatar msigaming گفت:
    30 آذر 1396 در 8:54 ق.ظ

    دیشب به سیل اشک ره خواب می‌زدم نقشی به یاد خط تو بر آب می‌زدم
    ابروی یار در نظر و خرقه سوخته جامی به یاد گوشه محراب می‌زدم
    هر مرغ فکر کز سر شاخ سخن بجست بازش ز طره تو به مضراب می‌زدم
    روی نگار در نظرم جلوه می‌نمود وز دور بوسه بر رخ مهتاب می‌زدم
    چشمم به روی ساقی و گوشم به قول چنگ فالی به چشم و گوش در این باب می‌زدم
    نقش خیال روی تو تا وقت صبحدم بر کارگاه دیده بی‌خواب می‌زدم
    ساقی به صوت این غزلم کاسه می‌گرفت می‌گفتم این سرود و می ناب می‌زدم
    خوش بود وقت حافظ و فال مراد و کام بر نام عمر و دولت احباب می‌زدم

    پاسخ
  26. Avatar اسماعیل گفت:
    30 آذر 1396 در 8:53 ق.ظ

    ناگهان پرده برانداخته​ای یعنی چه
    مست از خانه برون تاخته​ای یعنی چه
    زلف در دست صبا گوش به فرمان رقیب
    این چنین با همه درساخته​ای یعنی چه
    شاه خوبانی و منظور گدایان شده​ای
    قدر این مرتبه نشناخته​ای یعنی چه
    نه سر زلف خود اول تو به دستم دادی
    بازم از پای درانداخته​ای یعنی چه…
    حافظا در دل تنگت چو فرود آمد یار
    خانه از غیر نپرداخته​ای یعنی چه

    پاسخ
  27. Avatar mega nuke گفت:
    30 آذر 1396 در 8:49 ق.ظ

    آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند

    آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند

    دردم نهفته به ز طبیبان مدعی

    باشد که از خزانه غیبم دوا کنند

    معشوق چون نقاب ز رخ در نمی‌کشد

    هر کس حکایتی به تصور چرا کنند

    چون حسن عاقبت نه به رندی و زاهدیست

    آن به که کار خود به عنایت رها کنند

    پاسخ
  28. Avatar playstation2 گفت:
    30 آذر 1396 در 8:49 ق.ظ

    عاشق روی جوانی خوش نوخاسته‌ام و از خدا دولت این غم به دعا خواسته‌ام
    عاشق و رند و نظربازم و می‌گویم فاش تا بدانی که به چندین هنر آراسته‌ام
    شرمم از خرقه آلوده خود می‌آید که بر او وصله به صد شعبده پیراسته‌ام
    خوش بسوز از غمش ای شمع که اینک من نیز هم بدین کار کمربسته و برخاسته‌ام
    با چنین حیرتم از دست بشد صرفه کار در غم افزوده‌ام آنچ از دل و جان کاسته‌ام
    همچو حافظ به خرابات روم جامه قبا بو که در بر کشد آن دلبر نوخاسته‌ام

    پاسخ
  29. Avatar guitarist گفت:
    30 آذر 1396 در 8:44 ق.ظ

    ما آزموده‌ایم در این شهر بخت خویش بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
    از بس که دست می‌گزم و آه می‌کشم آتش زدم چو گل به تن لخت لخت خویش
    دوشم ز بلبلی چه خوش آمد که می‌سرود گل گوش پهن کرده ز شاخ درخت خویش
    کای دل تو شاد باش که آن یار تندخو بسیار تندروی نشیند ز بخت خویش
    خواهی که سخت و سست جهان بر تو بگذرد بگذر ز عهد سست و سخن‌های سخت خویش
    وقت است کز فراق تو وز سوز اندرون آتش درافکنم به همه رخت و پخت خویش
    ای حافظ ار مراد میسر شدی مدام جمشید نیز دور نماندی ز تخت خویش.

    پاسخ
  30. Avatar Aladar گفت:
    30 آذر 1396 در 8:40 ق.ظ

    صبا ز منزل جانان گذر دریغ مدار وز او به عاشق بی‌دل (مسکین) خبر دریغ مدار
    به شکر آن که شکفتی به کام بخت (دل) ای گل نسیم وصل ز مرغ سحر دریغ مدار
    حریف عشق تو بودم چو ماه نو بودی کنون که ماه تمامی نظر دریغ مدار
    جهان و هر چه در او هست سهل و مختصر است ز اهل معرفت این مختصر دریغ مدار
    کنون که چشمه قند است لعل نوشینت سخن بگوی و ز طوطی شکر دریغ مدار
    مکارم تو به آفاق می‌برد شاعر از او وظیفه و زاد سفر دریغ مدار
    چو ذکر خیر طلب می‌کنی سخن این است که در بهای سخن سیم و زر دریغ مدار
    غبار غم برود حال خوش شود حافظ تو آب دیده از این رهگذر دریغ مدار.

    پاسخ
  31. Avatar ghasemsaeedi گفت:
    30 آذر 1396 در 8:37 ق.ظ

    دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود تعبیر رفت و کار به دولت حواله بود
    چهل سال رنج و غصه کشیدیم و عاقبت تدبیر ما به دست شراب دوساله بود
    آن نافه مراد که می‌خواستم ز بخت در چین زلف آن بت مشکین کلاله بود
    از دست برده بود خمار غمم سحر دولت مساعد آمد و می در پیاله بود
    بر آستان میکده خون می‌خورم مدام روزی ما ز خوان قدر این نواله بود
    هر کو نکاشت مهر و ز خوبی گلی نچید در رهگذار باد نگهبان لاله بود
    بر طرف گلشنم گذر افتاد وقت صبح آن دم که کار مرغ سحر آه و ناله بود

    پاسخ
  32. Avatar birdsofprey گفت:
    30 آذر 1396 در 8:34 ق.ظ

    پیش از اینَت بیش از این اندیشهٔ عشاق بود مِهروَرزی تو با ما شُهرهٔ آفاق بود
    یاد باد آن صحبت شب‌ها که با نوشین لبان بحثِ سِرّ عشق و ذکر حلقهٔ عشاق بود
    پیش از این کاین سقفِ سبز و طاقِ مینا برکشند مَنظرِ چَشم مرا ابروی جانان طاق بود
    از دمِ صبحِ اَزَل تا آخِر شام اَبَد دوستی و مِهر بر یک عهد و یک میثاق بود
    سایهٔ معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود
    حُسن مَه‌رویان مجلس گرچه دل می‌بُرد و دین بحث ما در لطف طبع و خوبی اخلاق بود
    بر در شاهم گدایی نکته‌ای در کار کرد گفت بر هر خوان که بنشستم خدا رزّاق بود
    رشتهٔ تسبیح اگر بُگسست معذورم بدار دستم اندر ساعد ساقی سیمین‌ساق بود
    در شب قدر ار صَبوحی کرده‌ام عیبم مکن سرخوش آمد یار و جامی بر کنار طاق بود
    شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خُلد دفتر نسرین و گل را زینت اوراق بود

    پاسخ
  33. Avatar amir800 گفت:
    30 آذر 1396 در 8:30 ق.ظ

    خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود به هر درش که بخوانند بی‌خبر نرود
    طمع در آن لب شیرین نکردنم اولی ولی چگونه مگس از پی شکر نرود
    سواد دیده غمدیده‌ام به اشک مشوی که نقش خال توام هرگز از نظر نرود
    ز من چو باد صبا بوی خود دریغ مدار چرا که بی سر زلف توام به سر نرود
    دلا مباش چنین هرزه گرد و هرجایی که هیچ کار ز پیشت بدین هنر نرود
    مکن به چشم حقارت نگاه در من مست که آبروی شریعت بدین قدر نرود
    من گدا هوس سروقامتی دارم که دست در کمرش جز به سیم و زر نرود
    تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری وفای عهد من از خاطرت به درنرود
    سیاه نامه‌تر از خود کسی نمی‌بینم چگونه چون قلمم دود دل به سر نرود
    به تاج هدهدم از ره مبر که باز سفید چو باشه در پی هر صید مختصر نرود
    بیار باده و اول به دست حافظ ده به شرط آن که ز مجلس سخن به درنرود

    پاسخ
  34. Avatar محمد گفت:
    30 آذر 1396 در 8:26 ق.ظ

    وقت را غنیمت دان آن قدر که بتوانی
    حاصل از حیات ای جان این دم است تا دانی
    کام بخشی گردون عمر در عوض دارد
    جهد کن که از دولت داد عیش بستانی
    باغبان چو من زین جا بگذرم حرامت باد
    گر به جای من سروی غیر دوست بنشانی
    زاهد پشیمان را ذوق باده خواهد کشت
    عاقلا مکن کاری کآورد پشیمانی
    محتسب نمی‌داند این قدر که صوفی را
    جنس خانگی باشد همچو لعل رمانی
    با دعای شبخیزان ای شکردهان مستیز
    در پناه یک اسم است خاتم سلیمانی
    پند عاشقان بشنو و از در طرب بازآ
    کاین همه نمی‌ارزد شغل عالم فانی
    یوسف عزیزم رفت ای برادران رحمی
    کز غمش عجب بینم حال پیر کنعانی
    پیش زاهد از رندی دم مزن که نتوان گفت
    با طبیب نامحرم حال درد پنهانی
    می‌روی و مژگانت خون خلق می‌ریزد
    تیز می‌روی جانا ترسمت فرومانی
    دل ز ناوک چشمت گوش داشتم لیکن
    ابروی کماندارت می‌برد به پیشانی
    جمع کن به احسانی حافظ پریشان را
    ای شکنج گیسویت مجمع پریشانی
    گر تو فارغی از ما ای نگار سنگین دل
    حال خود بخواهم گفت پیش آصف ثانی

    پاسخ
  35. Avatar H.j گفت:
    30 آذر 1396 در 8:22 ق.ظ

    در نظربازیِ ما بی‌خبران حیران‌اند من چُنین‌ام که نمودم؛ دگر ایشان دانند
    عاقلان نقطه‌ی پرگارِ وجودند؛ ولی عشق دانَد که در این دایره سرگردان‌اند
    جلوه‌گاهِ رُخِ او دیده‌ی من تنها نیست ماه و خورشید هم این آینه می‌گردانند
    عهدِ ما با لبِ شیرین‌دهنان بست خدا ما همه بنده و این قوم خداوندان‌اند

    پاسخ
  36. Avatar justcause4 گفت:
    30 آذر 1396 در 8:10 ق.ظ

    دمی با غم به سر بردن جهان یک سر نمی‌ارزد به می بفروش دلق ما کز این بهتر نمی‌ارزد
    به کوی می فروشانش به جامی بر نمی‌گیرند زهی سجاده تقوا که یک ساغر نمی‌ارزد
    رقیبم سرزنش‌ها کرد کز این باب رخ برتاب چه افتاد این سر ما را که خاک در نمی‌ارزد
    شکوه تاج سلطانی که بیم جان در او درج است کلاهی دلکش است اما به ترک سر نمی‌ارزد
    چه آسان می‌نمود اول غم دریا به بوی سود غلط کردم که این طوفان به صد گوهر نمی‌ارزد
    تو را آن به که روی خود ز مشتاقان بپوشانی که شادی جهان گیری غم لشکر نمی‌ارزد
    چو حافظ در قناعت کوش و از دنیای دون بگذر که یک جو منت دونان دو صد من زر نمی‌ارزد.

    پاسخ
  37. Avatar ahmad2002 گفت:
    30 آذر 1396 در 8:06 ق.ظ

    جان بی جمال جانان میل جهان ندارد هر کس که این ندارد حقا که آن ندارد
    با هیچ‌کس نشانی زان دلستان ندیدم یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد
    هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است دردا که این معما شرح و بیان ندارد
    سرمنزل فراغت نتوان ز دست دادن ای ساربان فروکش کاین ره کران ندارد
    چنگ خمیده قامت می‌خواندت به عشرت بشنو که پند پیران هیچت زیان ندارد
    ای دل طریق رندی از محتسب بیاموز مست است و در حق او کس این گمان ندارد
    احوال گنج قارون کایام داد بر باد در گوش دل فروخوان تا زر نهان ندارد

    پاسخ
  38. Avatar destiny2 گفت:
    30 آذر 1396 در 8:03 ق.ظ

    حاصل کارگهِ کُون و مَکان این همه نیست باده پیش آر، که اسباب جهان این همه نیست
    از دل و جان شرفِ صحبت جانان غرض است غرض این است وگرنه دل و جان این همه نیست
    منت سِدره و طوبیٰ ز پی سایه مکش که چو خوش بنگری، ای سروِ روان، این همه نیست
    دولت آن است که بی خون دل آید به کنار ور نه با سعی و عمل، باغِ جَنان این همه نیست
    پنج روزی که در این مرحله مهلت داری خوش بیآسای زمانی، که زمان این همه نیست
    بر لبِ بحرِ فَنا منتظریم ای ساقی! فرصتی دان، که ز لب تا به دهان این همه نیست
    زاهد ایمن مشو از بازیِ غیرت، زنهار! که ره از صومعه تا دیرِ مُغان این همه نیست
    دردمندیِ من سوخته‌ی زار و نَزار ظاهراً حاجت تقریر و بیان این همه نیست
    نام حافظ رقمِ نیک پذیرفت، ولی پیش رندان رقم سود و زیان این همه نیست.

    پاسخ
  39. Avatar hamidhirad گفت:
    30 آذر 1396 در 7:59 ق.ظ

    زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست در حق ما هر چه گوید جای هیچ اِکراه نیست
    در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست
    تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند عرصهٔ شطرنج رندان را مجال شاه نیست
    چیست این سقف بلند ساده بسیارنقش؟ زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست
    این چه استغناست یا رب؛ وین چه قادر حکمت است؟ کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست!
    صاحب دیوان ما گویی نمی‌داند حساب کاندر این طُغرا نشان حَسبه لله نیست
    هر که خواهد گو بیا و هر که خواهد گو برو گیر و دار و حاجب و دربان درین درگاه نیست
    بر در میخانه رفتن کار یک‌رنگان بُوَد خودفروشان را به کویِ مِی فروشان راه نیست
    هر چه هست از قامت ناساز بی‌اندام ماست ور نه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست
    بنده پیر خراباتم که لطفش دایم است ور نه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست
    حافظ ار بر صدر ننشیند ز عالی مَشربیست عاشق دُردی‌کِش اندر بند مال و جاه نیست

    پاسخ
  40. Avatar saleh bagheri گفت:
    30 آذر 1396 در 7:55 ق.ظ

    خــــرم آن روز کـــــز ایـــن منـــزل ویــــران بـــــروم

    راحت جان طلبـــــم و از پــــی جـــانان بــــروم

    گـــر چــه دانم کــه بــه جایی نبـرد راه غریب

    مـن به بوی ســـر آن زلف پریشان بـــروم

    دلــم از وحشت زندان سکـندر بگـــرفت

    رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم

    چون صبا با تن بیمار و دل بـی‌طاقت

    بـــه هـــــواداری آن سرو خرامان بـــروم

    در ره او چــــو قلـم گـــر به سرم باید رفت

    بـا دل زخـــم کـــش و دیـــده گــــریان بــروم

    نـــذر کـــردم گــــر از این غـــم به درآیــم روزی

    تا در میکـــده شـــادان و غــــزل خــــوان بـــــروم

    پاسخ
  41. Avatar Reza گفت:
    30 آذر 1396 در 7:53 ق.ظ

    ساقیا برخیز و درده جام را

    خاک بر سر کن غم ایام را

    ساغر می بر کفم نه تا ز بر

    برکشم این دلق ازرق فام را

    گر چه بدنامیست نزد عاقلان

    ما نمی‌خواهیم ننگ و نام را

    باده درده چند از این باد غرور

    خاک بر سر نفس نافرجام را

    دود آه سینهٔ نالان من

    سوخت این افسردگان خام را

    محرم راز دل شیدای خود

    کس نمی‌بینم ز خاص و عام را

    با دلارامی مرا خاطر خوش است

    کز دلم یک باره برد آرام را

    ننگرد دیگر به سرو اندر چمن

    هر که دید آن سرو سیم اندام را

    صبر کن حافظ به سختی روز و شب

    عاقبت روزی بیابی کام را

    پاسخ
  42. Avatar ehsanps3 گفت:
    30 آذر 1396 در 7:53 ق.ظ

    اگر چه باده فرح‌بخش و باد گل‌بیزست ببانگ چنگ مخور می که محتسب تیزست
    صراحیٔ و حریفی گرت بچنگ افتد بعقل نوش که ایّام فتنه انگیزست
    در آستین مرقّع پیاله پنهان کن که همچو چشم صراحی زمانه خونریزست
    بآب دیده بشوئیم خرقها از می که موسم ورع و روزگار پرهیزست
    مجوی عیش خوش از دور باژگون سپهر که صاف این سر خم جمله دردی آمیزست
    سپهرِ برشده پرویزَنیست خون افشان که ریزه‌اش سر کسری و تاج پرویزست
    عراق و فارس گرفتی بشعر خوش حافظ
    بیا که نوبت بغداد و وقت تبریزست

    پاسخ
  43. Avatar rodriguez گفت:
    30 آذر 1396 در 7:40 ق.ظ

    بکوی میکده هر سالکی که ره دانست دری دگر زدن اندیشهٔ تبه دانست
    زمانه افسر رندی نداد جُز بکسی که سرفرازی عالم در این کله دانست
    بر آستانهٔ میخانه هر که یافت رهی ز فیض جام می اسرار خانقه دانست
    هر آنکه راز دو عالم ز خطّ ساغر خواند رموز جام جم از نقش خاک ره دانست

    پاسخ
  44. Avatar amir گفت:
    30 آذر 1396 در 7:36 ق.ظ

    خــــرم آن روز کـــــز ایـــن منـــزل ویــــران بـــــروم
    راحت جان طلبـــــم و از پــــی جـــانان بــــروم
    گـــر چــه دانم کــه بــه جایی نبـرد راه غریب
    مـن به بوی ســـر آن زلف پریشان بـــروم
    دلــم از وحشت زندان سکـندر بگـــرفت
    رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم
    چون صبا با تن بیمار و دل بـی‌طاقت
    بـــه هـــــواداری آن سرو خرامان بـــروم
    در ره او چــــو قلـم گـــر به سرم باید رفت
    بـا دل زخـــم کـــش و دیـــده گــــریان بــروم
    نـــذر کـــردم گــــر از این غـــم به درآیــم روزی
    تا در میکـــده شـــادان و غــــزل خــــوان بـــــروم

    پاسخ
  45. Avatar اسماعیل گفت:
    30 آذر 1396 در 7:18 ق.ظ

    ناگهان پرده برانداخته​ای یعنی چه
    مست از خانه برون تاخته​ای یعنی چه
    زلف در دست صبا گوش به فرمان رقیب
    این چنین با همه درساخته​ای یعنی چه
    شاه خوبانی و منظور گدایان شده​ای
    قدر این مرتبه نشناخته​ای یعنی چه
    نه سر زلف خود اول تو به دستم دادی
    بازم از پای درانداخته​ای یعنی چه…
    حافظا در دل تنگت چو فرود آمد یار
    خانه از غیر نپرداخته​ای یعنی چه

    پاسخ
  46. Avatar bayek15 گفت:
    30 آذر 1396 در 6:58 ق.ظ

    دانی که چنگ و عود چه تقریر می‌کنند پنهان خورید باده که تعزیر می‌کنند
    ناموس عشق و رونق عشاق می‌برند عیب جوان و سرزنش پیر می‌کنند
    جز قلب تیره هیچ نشد حاصل و هنوز باطل در این خیال که اکسیر می‌کنند
    گویند رمز عشق مگویید و مشنوید مشکل حکایتیست که تقریر می‌کنند

    پاسخ
  47. Avatar xboxx گفت:
    30 آذر 1396 در 6:54 ق.ظ

    هر که شد مَحرَمِ دل، در حرم یار بماند وآن که این کار ندانست، در انکار بماند
    اگر از پرده برون شد دلِ من، عیب مکن! شُکرِ ایزد که نه در پرده‌ی پندار بماند
    صوفیان واسِتُدند از گروِ مِی همه‌رَخْت دَلقِ ما بود که در خانه‌ی خَمّار بماند
    محتسب شیخ شد و فِسقِ خود از یاد ببُرد! قصه‌ی ماست که در هر سرِ بازار بماند

    پاسخ
  48. Avatar نادر گفت:
    30 آذر 1396 در 6:50 ق.ظ

    ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
    دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
    دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
    دایم گل این بستان شاداب نمی​ماند

    پاسخ
  49. Avatar david2000 گفت:
    30 آذر 1396 در 6:50 ق.ظ

    در اَزَل پرتو حُسنت ز تجلّی دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
    جلوه‌ای کرد رُخَش دید مَلَک عشق نداشت عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
    نظری خواست که بیند به جهان صورت خویش خیمه در آب و گِل مزرعه ی آدم زد
    عقل می‌خواست کز آن شعله چراغ افروزد برق غیرت بدرخشید و جهان برهم زد
    مدعی خواست که آید به تماشاگه راز دست غیب آمد و بر سینهٔ نامحرم زد
    جان عِلوی هوسِ چاهِ زَنَخدان تو داشت دست در حلقهٔ آن زلف خَم اندر خَم زد
    دیگران، قرعهٔ قسمت همه بر عیش زدند دل غمدیده ما بود که هم بر غم زد
    حافظ آن روز طربنامه عشق تو نوشت که قلم بر سر اسباب دل خرم زد

    پاسخ
  50. Avatar علی گفت:
    30 آذر 1396 در 6:48 ق.ظ

    بیا که قصر امل سخت سست بنیادست
    بیار باده که بنیاد عمر بر بادست
    غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
    ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزادست…

    پاسخ
« دیدگاه‌های قدیمی
دیدگاه‌های تازه‌تر »

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

در صورتی که نظر شما حاوی ناسزا، عبارات توهین‌آمیز و تهدید بوده و در تضاد با قوانین فعلی کشور باشد از انتشار آن بدون حذف موارد ذکر شده، معذوریم.
شکلک‌ها (اموجی‌ها) را می‌توانید با کیبرد گوشی یا کیبرد مجازی ویندوز قرار دهید.
تصاویر نویسندگان دیدگاه از Gravatar گرفته می‌شود.

پربحث‌ترین‌ها

  • 11

    فیلترشدن نماوا و سریال سووشون توسط ساترا کاملاً قانونی بود

  • بازدید از کارخانه گرین تولید کننده سخت افزار در ایران 5

    بازدید اختصاصی از کارخانه گرین: نگاهی نزدیک به قلب تولید سخت افزار در ایران

  • 3

    کارت گرافیک‌های RX 9060 XT فهرست شدند: قیمت پایه مدل 16 گیگابایتی 369 دلار است

  • 2

    سری RX 9070 شرکت AMD هنوز در نظرسنجی سخت‌افزار استیم جایی ندارد

آخرین بررسی‌ها

9.2

بررسی مادربرد گیگابایت Z890 AI TOP

9.3

بررسی کارت گرافیک گیگابایت RTX 5080 16GB GAMING OC

8.7

بررسی واترکولر سفید XPG LEVANTE X 240

8.9

بررسی پاور گرین GREEN 1000W GXD GOLD

9.5

بررسی کیت رم VENGEANCE 2x24GB CU-DIMM 8200MT/s CL40 کورسیر

آخرین مطالب دینو

نشستن ممکن است باعث کوچک‌شدن مغز شود

نشستن ممکن است روشی راحت و ساده برای گذراندن…

  • بهترین زمان برای دوش گرفتن: صبح یا شب؟

  • چرا موی انسان‌ به اندازه سایر پستانداران نیست؟

  • ارتباط نگران‌کننده بین روغن‌ های پخت‌وپز و سرطان

  • در خانه کفش نپوشید؛ عادتی کوچک با فواید بزرگ برای سلامت

  • مطلب بعدی کامل و خوش قیمت؛ MSI Radeon RX Vega 56 Air Boost
  • مطلب قبلی کره شمالی، عامل توسعه و انتشار باج افزار Wannacry شناخته شد!
  • آخرین مطالب
  • محبوب‌ترین مطالب
  • پردازنده گرافیکی GB207 برای سری RTX 5050 انویدیا در کتابخانه PCI ID مشاهده شد

  • قطع سراسری اینترنت در کره شمالی

    منابع آگاه از قطع سراسری اینترنت در کره شمالی خبر می‌دهند

  • افشای جنجالی: جاسوسی فیسبوک از کاربران گوشی‌های گلکسی!

  • بیلد بازی Duke Nukem

    بیلد بازی کنسل‌شده Duke Nukem: D-Day در اینترنت منتشر شد

  • لیست قیمت پردازنده

    لیست قیمت پردازنده

  • 11

    فیلترشدن نماوا و سریال سووشون توسط ساترا کاملاً قانونی بود

  • بازدید از کارخانه گرین تولید کننده سخت افزار در ایران 5

    بازدید اختصاصی از کارخانه گرین: نگاهی نزدیک به قلب تولید سخت افزار در ایران

  • 3

    کارت گرافیک‌های RX 9060 XT فهرست شدند: قیمت پایه مدل 16 گیگابایتی 369 دلار است

  • 2

    سری RX 9070 شرکت AMD هنوز در نظرسنجی سخت‌افزار استیم جایی ندارد

  • قطع سراسری اینترنت در تابستان 1404 2

    منتظر قطع اینترنت در سراسر کشور در تابستان امسال باشید!

آخرین دیدگاه‌ها

  • Avatar
    سعید گفته است:
    پلاک 91 در اسلامشهر تهران چی کار میکرده؟ خوب جلوی همینو...
  • Avatar
    محمد صالح گفته است:
    سلام چون با اندروید10 سازگاری ندارند رباط نمی تواند بازی رو...
  • Avatar
    شاهین گفته است:
    اقا برای کیس هایی که مانیتور دارن این 4 پین LED...
  • Avatar
    حسن گفته است:
    گویا موجودی بازار ش هم خوبه نسخه ۸ گیگ 9060xt هم...
  • Avatar
    حسن گفته است:
    متاسفانه بخاطر ضعف سیستم قضایی و امنیتی خلافکاران بسیار گستاخ شده...
  • Avatar
    سعید گفته است:
    من دیدگاهی ندارم :)
  • Avatar
    بهرام گفته است:
    سلام به نویسنده گرامی و همه نویسندگان این وبسایت دوستان عزیز...
  • Avatar
    حسن گفته است:
    کسی مجبورمون نکرده بود که همدیگر وبکشیم وخانه ابادخودمان راویران کنیم...
  • Avatar
    . گفته است:
    او .
  • Avatar
    رونیکا گفته است:
    ثنا عیدت مبارک بچه دیگه همتون بگین عید مبارک
راهنمای خرید و مشاوره سیستم کامپیوتر با بودجه های مختلف (خرداد 1404) 7,756
راهنمای خرید و مشاوره سیستم پیشنهادی هایلایت
راهنمای خرید و مشاوره سیستم کامپیوتر با بودجه های مختلف (خرداد 1404)
5 خرداد 1404
راهنمای خرید تبلت 7
تبلت راهنمای خرید و مشاوره هایلایت
راهنمای خرید تبلت بر اساس بودجه‌های مختلف (بهار 1404)
31 اردیبهشت 1404
راهنمای خرید ساعت هوشمند 4
راهنمای خرید و مشاوره
راهنمای خرید ساعت هوشمند و مچ بند با بودجه‌های مختلف (بهار 1404)
30 اردیبهشت 1404
راهنمای خرید پاور بانک با بودجه‌های مختلف 1
راهنمای خرید و مشاوره هایلایت
راهنمای خرید پاور بانک با بودجه‌های مختلف (بهار 1404)
28 اردیبهشت 1404
راهنمای خرید ماوس و کیبورد 2
راهنمای خرید و مشاوره
راهنمای خرید موس و کیبورد با بودجه‌های مختلف (اردیبهشت 1404)
27 اردیبهشت 1404
راهنمای خرید لپ تاپ گیمینگ 469
راهنمای خرید و مشاوره
راهنمای خرید لپ تاپ گیمینگ با بودجه های مختلف (اردیبهشت 1404)
23 اردیبهشت 1404
  • سخت‌افزارمگ
  • درباره ما
  • تبلیغات
  • استخدام
سخت‌افزارمگ

© 2025 Sakhtafzarmag.Com. All Rights Reserved.

صفحه نخست » ویژه » مسابقات » مسابقه شب یلدا با سخت افزار: حافظ بنویسید؛ مادربرد و کیس جایزه بگیرید (مسابقه به پایان رسید)

ورود

عضویت

رمزتان را گم کرده‌اید؟

عضویت | رمزتان را گم کرده‌اید؟
| بازگشت به ورود