موضوعات داغ
  • نمایشگاه کامپیوتکس ۲۰۲۵
  • بازی GTA VI
  • هوش مصنوعی
  • استارلینک
  • چت‌بات‌ها
  • دینو
سخت افزار مگ
  • اخبار و مقالات
    • گوشی موبایل
      • لوازم جانبی موبایل
    • تبلت
    • لپ تاپ
    • دسکتاپ
      • مادربرد
      • پردازنده مرکزی
      • کارت گرافیک
      • تجهیزات ذخیره سازی
      • حافظه
      • صفحه نمایش
      • تجهیزات جانبی
    • تصویرگری دیجیتال
    • صوتی و تصویری
    • شبکه
    • نرم افزار و بازی
    • کالبدشکافی قطعات
    • مطالب گوناگون
  • لیست قیمت
    • گوشی موبایل
      • لیست قیمت روز گوشی‌های سامسونگ
      • لیست قیمت روز گوشی‌های شیائومی
      • لیست قیمت روز گوشی‌های هواوی
      • لیست قیمت روز گوشی های آنر
    • تبلت
    • لپ‌تاپ
    • قطعات کامپیوتر
      • لیست قیمت پردازنده
    • محصولات اپل
    • تجهیزات شبکه
    • لوازم خانگی
    • صوتی و تصویری
    • دوربین دیجیتال
    • تجهیزات بازی
    • خودرو
  • بررسی
    • بررسی گوشی موبایل
    • بررسی تبلت
    • بررسی لپ تاپ
    • دسکتاپ
      • بررسی کولر و فن
      • بررسی مادربرد
      • بررسی کارت گرافیک
      • بررسی تجهیزات ذخیره سازی
      • بررسی حافظه
      • بررسی منبع تغذیه و کیس
      • بررسی تجهیزات جانبی
      • بررسی صفحه نمایش
    • بررسی تصویرگری دیجیتال
    • بررسی صوتی و تصویری
    • بررسی شبکه
    • بررسی نرم افزار و بازی
    • بررسی گوناگون
  • راهنمای خرید
    • سیستم پیشنهادی
  • دانلود
  • ویژه
    • مسابقات
    • نمایشگاه
تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات

مسابقات

در مسابقه ویژه شب یلدا در سخت افزار شرکت کنید و برنده گوشی X Cam ال جی شوید!

Avatarتوسط وب سایت سخت افزار ·28 آذر 139528 آذر 1395· 519

احتمالا شما هم با خواندن تیتر این خبر تعجب کرده اید. در حال حاضر 2 مسابقه به صورت همزمان در وب سایت سخت افزار در حال برگزاری است (مسابقه انتخاب بهترین گوشی سال 2016 از نگاه کاربران و مسابقه مشترک سخت افزار و Galax) اما ما قصد نداریم دست از شگفت زده کردن کاربران برداریم!

امروز بیست و هشتم آذر ماه است و حتما وقتی به وب سایت مراجعه کرده اید با مجموعه ای از تغییرات در رنگ بندی آن مواجه شده اید. در واقع از آنجا که سی ام آذر ماه جشن باستانی یلدا را در پیش داریم تصمیم گرفتیم با همکاری ال جی مسابقه ای برای شما ترتیب دهیم. اگر بتوانید سال گذشته را به یاد بیاورید، درست در روز سی ام آذر مسابقه ای در وب سایت سخت افزار برگزار شد که بر اساس آن همه می توانستند با یک ثبت نام ساده وارد آن شوند و بعد با کامنت کردن یک شعر از حافظ، در قرعه کشی یک تلفن هوشمند شرکت کنند. امسال هم دقیقا همین داستان برقرار است با این تفاوت که به جای یک روز، شما چیزی در حدود سه روز فرصت دارید تا با ارسال یک شعر از حافظ در مسابقه شرکت کنید و برنده گوشی X Cam ال جی شوید.

دقت داشته باشید که برای شرکت در مسابقه می بایست با حساب کاربریتان وارد وب سایت شوید و اگر به تازگی قصد ساختن یک اکانت دارید به یاد داشته باشید که همه درخواست ها برای ساخت حساب کاربری بدون در نظر گرفتن اینکه ایمیل فعال سازی به دست شما رسیده است یا خیر پس از بازبینی در مدت کوتاهی فعال خواهند شد. همچنین به این نکته نیز توجه کنید که از همین حالا تا ساعت 11.59 دقیقه شب سه شنبه 30 آذر فرصت حضور در مسابقه را خواهید داشت. همه افرادی که در مسابقه شرکت می کنند و یک شعر از حافظ را در بخش کامنت ها پست می کنند در نهایت در قرعه کشی یک دستگاه تلفن هوشمند LG X Cam شرکت داده خواهند شد و همه شرکت کنندگان نیز از شانس یکسانی برای برنده شدن این گوشی برخوردارند. پس فرصت را از دست ندهید. در مسابقه شب یلدا با سخت افزار شرکت کنید و دوستان و اعضای خانواده خودتان را هم به شرکت در این مسابقه تشویق کنید! هدف از جشن یلدا دور هم بودن است و برنده شدن دور همی در یک مسابقه شب یلدایی هم لذت خاص خود را دارد!

برچسب‌ها: ال جی, جایزه, سخت افزار, گوشی موبایل, مسابقه

امتیاز: 3.3 از 5 (3 رای)
کمی صبر کنید...
تبلیغات
تبلیغات
سرخط خبرها:
  1. بیانیه اسنپ: سفر منجر به قتل الهه حسین‌نژاد، خارج از سرویس اسنپ بوده است
  2. کوچک اما طوفانی؛ نگاهی به کارت گرافیک RTX 5070 Ti WINDFORCE OC SFF 16G گیگابایت
  3. منتظر بازی جدید SpongeBob در سال 2025 باشید!
  4. اینتل یا AMD؟ مایکروسافت در مورد ارتقاء کامپیوتر به ویندوز 11 توصیه مشخصی دارد
  5. انویدیا با 92 درصد سهم در سه ماهه اول 2025، بر بازار کارت گرافیک‌های AIB تسلط دارد

مطالب مرتبط ...

  • 7

    برندگان مسابقه اینستاگرامی سخت افزار مشخص شدند

    Avatarتوسط محمد یوسفی زاده · 25 اردیبهشت 1396 · 22 اسفند 1398

  • 4

    سامسونگ و ال جی علاقه ایی به موبایل 4K ندارند؟!

    Avatarتوسط امیرحسین آریایی · 29 آذر 1394 · 29 آذر 1394

  • 0

    جهرمی: واردات گوشی های مسافری قاچاق نیست

    Avatarتوسط سیمین نوربخش · 27 مرداد 1397 · 27 مرداد 1397

مطالب گوناگون از دینو

6 ترند که در دکوراسیون خانه سال 2025 می‌ بینید

حقیقت هایی جالب در مورد بدن زنان و مردان که کمتر کسی از آن اطلاع دارد

رفتار های نادرست والدین منجر به مشکلات روانی فرزند در بزرگسالی می شود

519 دیدگاه

  • دیدگاه50
  1. Avatar امیر گفت:
    29 آذر 1395 در 8:03 ب.ظ

    ساقیا خیزو در ده جام را
    خاک بر سر غم ایام را
    ساغر می برکنم نه تاز بر
    بر کشم این دلق ارزق فام را
    گرچه بدنامی است نزد عاقلان
    ما نمیخواهیم ننگ و نام را
    با ده در ده چند ازین باد غرور
    خاک بر سر نفس نافرجام را
    دود آه سینه نالان من
    سوخت این افسردگان خام را
    محرم راز دل شیدای خود
    کس نمی بینم زخاص دعام را
    با دلارامی مرا خاطره خوشت
    کز دلم یکباره برد آرام را
    ننگرد دیگر به سرو اندرچمن
    هر که دید آن سرو سیم اندام را
    صبر کن حافظ به سختی روز و شب
    عاقبت روزی بیابی کام را

    پاسخ
  2. Avatar علی سیاری گفت:
    29 آذر 1395 در 7:53 ب.ظ

    ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
    منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست

    پاسخ
  3. Avatar حسین گفت:
    29 آذر 1395 در 7:37 ب.ظ

    ما ز یاران چشم یاری داشتیم
    خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
    تا درخت دوستی کی بر دهد
    حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
    گفت و گو آیین درویشی نبود
    ورنه با تو ماجراها داشتیم
    شیوه چشمت فریب جنگ داشت
    ما خطا کردیم و صلح انگاشتیم

    پاسخ
  4. Avatar مهرزاد گفت:
    29 آذر 1395 در 7:29 ب.ظ

    الا يا ايها الساقی ادر کاسا و ناولها
    که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها

    پاسخ
  5. Avatar رضا برادران گفت:
    29 آذر 1395 در 7:15 ب.ظ

    روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست

    در غنچه‌ای هنوز و صدت عندلیب هست

    گر آمدم به کوی تو چندان غریب نیست

    چون من در آن دیار هزاران غریب هست

    در عشق خانقاه و خرابات فرق نیست

    هر جا که هست پرتو روی حبیب هست

    آن جا که کار صومعه را جلوه می‌دهند

    ناقوس دیر راهب و نام صلیب هست

    عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد

    ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست

    فریاد حافظ این همه آخر به هرزه نیست

    هم قصه‌ای غریب و حدیثی عجیب هست

    پاسخ
  6. Avatar I M A N گفت:
    29 آذر 1395 در 7:13 ب.ظ

    بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی
    خـــون خوری گـــر طلب روزی ننهــاده کـــنی
    آخــرالامـــر گــــل کــوزه گـــران خواهــی شــــد
    حالیـــا فکـــر سبــو کـــن کـــــه پـر از بـاده کنـــی
    گـــــر از آن آدمیــانی کـــــه بهشتت هوس است
    عیـــش با آدمـــی ای چنــــد پـری زاده کنــــی
    تکیــــه بر جای بزرگان نتوان زد به گــــــزاف
    مگر اسباب بزرگـی همه آماده کــنی…
    حافظ

    پاسخ
  7. Avatar Mojtaba گفت:
    29 آذر 1395 در 7:12 ب.ظ

    ما ز یاران چشم یاری داشتیم

    خود غلط بود آنچه می پنداشتیم

    تا درخت دوستی کی بر دهد

    حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم

    گفت و گو آیین درویشی نبود

    ورنه با تو ماجراها داشتیم

    شیوه چشمت فریب جنگ داشت

    ما خطا کردیم و صلح انگاشتیم

    پاسخ
  8. Avatar Eh3an گفت:
    29 آذر 1395 در 7:08 ب.ظ

    هواخواه توام جانا و می‌دانم که می‌دانی
    که هم نادیده می‌بینی و هم ننوشته می‌خوانی
    ملامتگو چه دریابد میان عاشق و معشوق
    نبیند چشم نابینا خصوص اسرار پنهانی
    بیفشان زلف و صوفی را به پابازی و رقص آور
    که از هر رقعه دلقش هزاران بت بیفشانی
    گشاد کار مشتاقان در آن ابروی دلبند است
    خدا را یک نفس بنشین گره بگشا ز پیشانی
    ملک در سجده آدم زمین بوس تو نیت کرد
    که در حسن تو لطفی دید بیش از حد انسانی
    چراغ افروز چشم ما نسیم زلف جانان است
    مباد این جمع را یا رب غم از باد پریشانی
    دریغا عیش شبگیری که در خواب سحر بگذشت
    ندانی قدر وقت ای دل مگر وقتی که درمانی
    ملول از همرهان بودن طریق کاردانی نیست
    بکش دشواری منزل به یاد عهد آسانی
    خیال چنبر زلفش فریبت می‌دهد حافظ
    نگر تا حلقه اقبال ناممکن نجنبانی

    پاسخ
  9. Avatar hatef گفت:
    29 آذر 1395 در 7:00 ب.ظ

    زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
    ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم
    می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر
    سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم
    زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم
    طره را تاب مده تا ندهی بر بادم
    یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم
    غم اغیار مخور تا نکنی ناشادم
    رخ برافروز که فارغ کنی از برگ گلم
    قد برافروز که از سرو کنی آزادم

    پاسخ
  10. Avatar علی گفت:
    29 آذر 1395 در 6:47 ب.ظ

    ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست

    منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست

    شب تار است و ره وادی ایمن در پیش

    آتش طور کجا موعد دیدار کجاست

    هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد

    در خرابات بگویید که هشیار کجاست

    آن کس است اهل بشارت که اشارت داند

    نکته‌ها هست بسی محرم اسرار کجاست

    هر سر موی مرا با تو هزاران کار است

    ما کجاییم و ملامت گر بی‌کار کجاست

    بازپرسید ز گیسوی شکن در شکنش

    کاین دل غمزده سرگشته گرفتار کجاست

    عقل دیوانه شد آن سلسله مشکین کو

    دل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست

    ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی

    عیش بی یار مهیا نشود یار کجاست

    حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج

    فکر معقول بفرما گل بی خار کجاست

    پاسخ
  11. Avatar علی گفت:
    29 آذر 1395 در 6:47 ب.ظ

    ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست

    منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست

    شب تار است و ره وادی ایمن در پیش

    آتش طور کجا موعد دیدار کجاست

    هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد

    در خرابات بگویید که هشیار کجاست

    آن کس است اهل بشارت که اشارت داند

    نکته‌ها هست بسی محرم اسرار کجاست

    هر سر موی مرا با تو هزاران کار است

    ما کجاییم و ملامت گر بی‌کار کجاست

    بازپرسید ز گیسوی شکن در شکنش

    کاین دل غمزده سرگشته گرفتار کجاست

    عقل دیوانه شد آن سلسله مشکین کو

    دل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست

    ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی

    عیش بی یار مهیا نشود یار کجاست

    حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج

    فکر معقول بفرما گل بی خار کجاست

    پاسخ
  12. Avatar saeedsg گفت:
    29 آذر 1395 در 6:43 ب.ظ

    ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
    منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست
    شب تـار است و ره وادی ایمـــن در پیش
    آتش طــور کـــجا موعــــد دیــدار کــــجاست
    هــر کــــه آمـــد به جهان نقش خرابـــــی دارد
    در خـــرابات بگــــویید کــــه هشیـــار کـــجاست
    آن کــــس است اهـــل بشارت کــــــه اشارت داند
    نکــــته‌ها هست بســـی محـــرم اســـرار کــجاست
    هـــــر ســــر مـــوی مــــرا بـا تـــو هـــزاران کــــار است
    مـــا کـــجاییـــم و مـــلامـــت گـــر بـــی‌کـــار کـــجاست

    پاسخ
  13. Avatar محمد گفت:
    29 آذر 1395 در 6:32 ب.ظ

    گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب

    گفت در دنبال دل ره گم کند مسکین غریب

    گفتمش مگذر زمانی گفت معذورم بدار

    خانه پروردی چه تاب آرد غم چندین غریب

    خفته بر سنجاب شاهی نازنینی را چه غم

    گر ز خار و خاره سازد بستر و بالین غریب

    ای که در زنجیر زلفت جای چندین آشناست

    خوش فتاد آن خال مشکین بر رخ رنگین غریب

    می‌نماید عکس می در رنگ روی مه وشت

    همچو برگ ارغوان بر صفحه نسرین غریب

    بس غریب افتاده است آن مور خط گرد رخت

    گر چه نبود در نگارستان خط مشکین غریب

    گفتم ای شام غریبان طره شبرنگ تو

    در سحرگاهان حذر کن چون بنالد این غریب

    گفت حافظ آشنایان در مقام حیرتند

    دور نبود گر نشیند خسته و مسکین غریب

    پاسخ
  14. Avatar ali گفت:
    29 آذر 1395 در 6:31 ب.ظ

    شب وصل است و طي شد نامه هجر
    سلام فيه حتي مطلع الفجر

    دلا در عاشقي ثابت قدم باش
    كه در اين ره نباشد كار بي اجر

    من از رندي نخواهم كرد توبه
    ولو آذينتي بالهجر و الحجر

    برآي اي صبح روشن دل خدا را
    كه بس تاريك مي‌بينم شب هجر

    دلم رفت و نديدم روي دلدار
    فغان از اين تطاول آه از اين زجر

    وفا خواهي جفاكش باش حافظ
    فأن الربح و الخسران في التجر

    پاسخ
  15. Avatar علیرضا گفت:
    29 آذر 1395 در 6:28 ب.ظ

    ای دل! غلام شاه جهان باش و شاه باش‏
    پیوسته در حمایت لطف اله باش

    ای دل! غلام شاه جهان باش و شاه باش‏
    پیوسته در حمایت لطف اله باش

    ای دل! غلام شاه جهان باش و شاه باش‏
    پیوسته در حمایت لطف اله باش‏

    از خارجی، هزار به یک جو نمی‏خرند
    گو: کوه تا به کوه، منافق سپاه باش‏

    چون احمدم شفیع بود روز رستاخیز
    گو این تن بلاکش من، پر گناه باش‏

    آن را که دوستی علی نیست، کافر است‏
    گو زاهد زمانه و گو شیخ راه باش‏

    امروز زنده ‏ام، به ولای تو یا علی!
    فردا، به روح پاک امامان، گواه باش‏

    قبر امام هشتم، سلطان دین، رضا
    از جان ببوس و بر در آن بارگاه باش‏

    دستت نمی‏رسد، که بچینی گلی ز شاخ‏
    باری، به پای گلبن ایشان، گیاه باش‏

    مرد خدا شناس، که تقوی طلب کند
    خواهی سفید جامه و خواهی سیاه باش‏

    حافظ! طریق بندگی شاه پیشه کن‏
    و آنگاه در طریق، چو مردان راه باش‏

    پاسخ
  16. Avatar msn گفت:
    29 آذر 1395 در 6:19 ب.ظ

    مردم دیده ما جُز به رُخَت ناظر نیست دلِ سرگشته ما غیر تو را ذاکر نیست
    اشکم اِحرامِ طواف حَرَمَت می‌بندد گر چه از خونِ دلِ ریشْ دمی طاهر نیست
    بسته‌ی دام و قفس باد چُو مرغ وحشی طایر سدره اگر در طلبت، طایر نیست
    عاشقِ مُفلس اگر قلبِ دلش کرد نثار مَکُنش عیب، که بر نقدِ روانْ قادر نیست
    عاقبت دست بدان سروِ بلندش برسد هر که را در طلبت همّت او قاصر نیست
    از روان‌بخشی عیسی نزنم دَم هرگز زآن که در روح‌فَزایی چو لبت ماهر نیست
    من که در آتش سودای تو آهی نزنم کِی توان گفت که بر داغْ دلم صابر نیست؟
    روز اول که سر زلف تو دیدم گفتم که پریشانی این سلسله را آخِر نیست
    سرِ پیوندِ تو تنها نَه دل حافظ راست کیست آن کِش سرِ پیوندِ تو در خاطر نیست؟

    پاسخ
  17. Avatar رضا گفت:
    29 آذر 1395 در 6:14 ب.ظ

    حافظ وظیفه ی تو دعا گفتن است و بس

    در بند آن مباش که نشیند یا شنید

    بس تجربه کردیم در این دار مکافات

    با درد کشان هرکه در افتاد ور افتاد
    سیل سرشک ما زدلش کین بدر نبرد

    در سنگ خاره قطره ی باران اثر نکرد

    دلا بسوز که سوز تو کارها بکند

    دعای نیم شبی دفع صد بلا بکند

    همای گو مفکن سایه ی شرف هرگز

    در آن دیار که طوطی کم از زغن باشد

    نیکنامی خواهی ای دل با بدان صحبت مدار

    خودپسندی جان من برهان نادانی بود

    بر این رواق زبر جد نوشته اند به زر

    که جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند

    چون طهارت نبود کعبه و بتخانه یکی است

    نبود خیر در آن خانه که عصمت نبود

    عیب می جمله بگفتی هنرش نیز بگوی

    نفی حکمت مکن از بهر دل عامی چند

    فیض روح القدس ار باز مدد فرماید

    دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می کرد

    پاسخ
  18. Avatar عادل سلیم زاده گفت:
    29 آذر 1395 در 6:00 ب.ظ

    در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
    عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
    جلوه‌ای کرد رخت دید ملک عشق نداشت
    عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
    عقل می‌خواست کز آن شعله چراغ افروزد
    برق غیرت بدرخشید و جهان برهم زد
    مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
    دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
    دیگران قرعه قسمت همه بر عیش زدند
    دل غمدیده ما بود که هم بر غم زد
    جان علوی هوس چاه زنخدان تو داشت
    دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد
    حافظ آن روز طربنامه عشق تو نوشت
    که قلم بر سر اسباب دل خرم زد

    پاسخ
  19. Avatar smira گفت:
    29 آذر 1395 در 5:51 ب.ظ

    Where is sensible action, & my insanity whence?
    See the difference, it is from where to whence.
    From the church & hypocritical vestments, I take offence
    Where is the abode of the Magi, & sweet wine whence?
    For dervishes, piety and sensibility make no sense
    Where is sermon and hymn, & the violin’s music whence.
    Upon seeing our friend, our foes put up their defense
    Where is a dead lantern, & the candle of the sun whence?
    My eye-liner is the dust of your door and fence
    Where shall I go, tell me, you command me whence?
    Take your focus from your chin to the trap on the path hence,
    Where to O heart, in such hurry you go whence?
    May his memory of union be happy and intense
    Where are your amorous gestures, & your reproach whence?
    Make not restlessness & insomnia, Hafiz’s sentence
    What is rest, which is patience, and sleep whence?

    صـلاح کار کـجا و مـن خراب کـجا
    بـبین تـفاوت ره کز کجاست تا به کجا
    دلـم ز صومعه بگرفت و خرقـه سالوس
    کـجاسـت دیر مغان و شراب ناب کجا
    چـه نسبت است به رندی صلاح و تقوا را
    سـماع وعـظ کـجا نغمـه رباب کجا
    ز روی دوست دل دشمـنان چـه دریابد
    چراغ مرده کـجا شمـع آفـتاب کـجا
    چو کحل بینش ما خاک آستان شماست
    کـجا رویم بـفرما از این جـناب کـجا
    مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است
    کـجا همی‌روی ای دل بدین شتاب کجا
    بـشد کـه یاد خوشش باد روزگار وصال
    خود آن کرشمه کجا رفت و آن عتاب کجا
    قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست
    قرار چیسـت صبوری کدام و خواب کـجا

    پاسخ
  20. Avatar امیر محمد گفت:
    29 آذر 1395 در 5:46 ب.ظ

    معاشران گره از زلف یار باز کنید
    شبی خوش است بدین وصله اش دراز کنید
    حضور خلوت انس است و دوستان جمعند
    وان یکاد بخوانید و در فراز کنید
    رباب و چنگ به بانگ بلند گویند
    که گوش هوش به پیغام اهل راز کنید
    به جان دوست که غم پرده بر شمارنده
    گر اعتماد بر الطاف کار ساز کنید
    میان عاشق و معشوق فرق بسیار است
    چو یار ناز نماید شما نیاز کنید
    نخست موعظهٔ پیر صحبت این حرف است
    که از مصاحبه نا جنس احتراز کنید
    هر آن کسی که در این نیست زنده به عشق
    بر او نمرده به فتوای من نماز کنید
    وگر طلب کند انعامی از شما حافظ
    حوالتش به لب یار دلنواز کنید

    پاسخ
  21. Avatar امیرحسین باقری گفت:
    29 آذر 1395 در 5:38 ب.ظ

    شب وصل است و طي شد نامه هجر
    سلام فيه حتي مطلع الفجر

    دلا در عاشقي ثابت قدم باش
    كه در اين ره نباشد كار بي اجر

    من از رندي نخواهم كرد توبه
    ولو آذينتي بالهجر و الحجر

    برآي اي صبح روشن دل خدا را
    كه بس تاريك مي‌بينم شب هجر

    دلم رفت و نديدم روي دلدار
    فغان از اين تطاول آه از اين زجر

    وفا خواهي جفاكش باش حافظ
    فأن الربح و الخسران في التجر

    پاسخ
  22. Avatar hadi گفت:
    29 آذر 1395 در 5:37 ب.ظ

    عید است و آخر گل و یاران در انتظار

    ساقی به روی شاه ببین ماه و می بیار

    دل برگرفته بودم از ایام گل ولی

    کاری بکرد همت پاکان روزه دار

    دل در جهان مبند و به مستی سؤال کن

    از فیض جام و قصه جمشید کامگار

    جز نقد جان به دست ندارم شراب کو

    کان نیز بر کرشمه ساقی کنم نثار

    خوش دولتیست خرم و خوش خسروی کریم

    یا رب ز چشم زخم زمانش نگاه دار

    می خور به شعر بنده که زیبی دگر دهد

    جام مرصع تو بدین در شاهوار

    گر فوت شد سحور چه نقصان صبوح هست

    از می کنند روزه گشا طالبان یار

    زانجا که پرده پوشی عفو کریم توست

    بر قلب ما ببخش که نقدیست کم عیار

    ترسم که روز حشر عنان بر عنان رود

    تسبیح شیخ و خرقه رند شرابخوار

    حافظ چو رفت روزه و گل نیز می‌رود

    ناچار باده نوش که از دست رفت کار

    پاسخ
  23. Avatar دیجی مستر گفت:
    29 آذر 1395 در 5:35 ب.ظ

    می‌دمد صبح و کله بست سحاب

    الصبوح الصبوح یا اصحاب

    می‌چکد ژاله بر رخ لاله

    المدام المدام یا احباب

    می‌وزد از چمن نسیم بهشت

    هان بنوشید دم به دم می ناب

    تخت زمرد زده است گل به چمن

    راح چون لعل آتشین دریاب

    در میخانه بسته‌اند دگر

    افتتح یا مفتح الابواب

    لب و دندانت را حقوق نمک

    هست بر جان و سینه‌های کباب

    این چنین موسمی عجب باشد

    که ببندند میکده به شتاب

    بر رخ ساقی پری پیکر

    همچو حافظ بنوش باده ناب

    پاسخ
  24. Avatar amir گفت:
    29 آذر 1395 در 5:35 ب.ظ

    الا یا ایها الصاقی ادرکسا و ناول ها
    که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشگل ها

    پاسخ
  25. Avatar حامد گفت:
    29 آذر 1395 در 5:32 ب.ظ

    دل می​رود ز دستم صاحب دلان خدا را
    دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
    کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز
    باشد که بازبینیم دیدار آشنا را… حافظ

    پاسخ
  26. Avatar مهدی پورنظر گفت:
    29 آذر 1395 در 5:32 ب.ظ

    قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود
    ور نه هیچ از دل بی‌رحم تو تقصیر نبود
    من دیوانه چو زلف تو رها می‌کردم
    هیچ لایق‌ترم از حلقه زنجیر نبود
    یا رب این آینه حسن چه جوهر دارد
    که در او آه مرا قوت تأثیر نبود
    سر ز حسرت به در میکده‌ها برکردم
    چون شناسای تو در صومعه یک پیر نبود
    نازنین‌تر ز قدت در چمن ناز نرست
    خوش‌تر از نقش تو در عالم تصویر نبود
    تا مگر همچو صبا باز به کوی تو رسم
    حاصلم دوش به جز ناله شبگیر نبود
    آن کشیدم ز تو ای آتش هجران که چو شمع
    جز فنای خودم از دست تو تدبیر نبود
    آیتی بود عذاب انده حافظ بی تو
    که بر هیچ کسش حاجت تفسیر نبود

    پاسخ
  27. Avatar محمدرضا گفت:
    29 آذر 1395 در 5:24 ب.ظ

    شراب تلخ می‌خواهم که مردافکن بود زورش
    که تا یک دم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش
    سماط دهر دون پرور ندارد شهد آسایش
    مذاق حرص و آز ای دل بشو از تلخ و از شورش
    بیاور می که نتوان شد ز مکر آسمان ایمن
    به لعب زهره چنگی و مریخ سلحشورش
    کمند صید بهرامی بیفکن جام جم بردار
    که من پیمودم این صحرا نه بهرام است و نه گورش
    بیا تا در می صافیت راز دهر بنمایم
    به شرط آن که ننمایی به کج طبعان دل کورش
    نظر کردن به درویشان منافی بزرگی نیست
    سلیمان با چنان حشمت نظرها بود با مورش
    کمان ابروی جانان نمی‌پیچد سر از حافظ
    ولیکن خنده می‌آید بدین بازوی بی زورش

    پاسخ
  28. Avatar لیلا علیجانی گفت:
    29 آذر 1395 در 5:20 ب.ظ

    گر ز دست زلف مشکینت خطایی رفت رفت
    ور ز هندوی شما بر ما جفایی رفت رفت
    برق عشق ار خرمن پشمینه پوشی سوخت سوخت
    جور شاه کامران گر بر گدایی رفت رفت
    در طریقت رنجش خاطر نباشد می بیار
    هر کدورت را که بینی چون صفایی رفت رفت
    عشقبازی را تحمل باید ای دل پای دار
    گر ملالی بود بود و گر خطایی رفت رفت
    گر دلی از غمزه دلدار باری برد برد
    ور میان جان و جانان ماجرایی رفت رفت
    از سخن چینان ملالت‌ها پدید آمد ولی
    گر میان همنشینان ناسزایی رفت رفت
    عیب حافظ گو مکن واعظ که رفت از خانقاه
    پای آزادی چه بندی گر به جایی رفت رفت

    پاسخ
  29. Avatar حامد گفت:
    29 آذر 1395 در 5:17 ب.ظ

    دل می​رود ز دستم صاحب دلان خدا را
    دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
    کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز
    باشد که بازبینیم دیدار آشنا را… حافظ

    پاسخ
  30. Avatar Mohammad گفت:
    29 آذر 1395 در 5:15 ب.ظ

    در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع/شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع
    روز و شب خوابم نمی‌آید به چشم غم پرست/بس که در بیماری هجر تو گریانم چو شمع
    رشته صبرم به مقراض غمت ببریده شد/همچنان در آتش مهر تو سوزانم چو شمع
    گر کمیت اشک گلگونم نبودی گرم رو/کی شدی روشن به گیتی راز پنهانم چو شمع
    در میان آب و آتش همچنان سرگرم توست/این دل زار نزار اشک بارانم چو شمع
    در شب هجران مرا پروانه وصلی فرست/ور نه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع
    بی جمال عالم آرای تو روزم چون شب است/با کمال عشق تو در عین نقصانم چو شمع
    کوه صبرم نرم شد چون موم در دست غمت/تا در آب و آتش عشقت گدازانم چو شمع
    همچو صبحم یک نفس باقیست با دیدار تو/چهره بنما دلبرا تا جان برافشانم چو شمع
    سرفرازم کن شبی از وصل خود ای نازنین/تا منور گردد از دیدارت ایوانم چو شمع
    آتش مهر تو را حافظ عجب در سر گرفت/آتش دل کی به آب دیده بنشانم چو شمع

    پاسخ
  31. Avatar Moslem گفت:
    29 آذر 1395 در 5:14 ب.ظ

    بر سر آنم که گر ز دست برآید

    دست به کاری زنم که غصه سر آید

    خلوت دل نیست جای صحبت اضداد

    دیو چو بیرون رود فرشته درآید

    صحبت حکام ظلمت شب یلداست

    نور ز خورشید جوی بو که برآید

    بر در ارباب بی‌مروت دنیا

    چند نشینی که خواجه کی به درآید

    ترک گدایی مکن که گنج بیابی

    از نظر ره روی که در گذر آید

    صالح و طالح متاع خویش نمودند

    تا که قبول افتد و که در نظر آید

    بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر

    باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید

    غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست

    هر که به میخانه رفت بی‌خبر آید

    شب یلدای تمام مردم مهربان ایران مبارک

    پاسخ
  32. Avatar مهران گفت:
    29 آذر 1395 در 5:09 ب.ظ

    گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید
    گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز گفتا ز خوب رویان این کار کمتر آید
    گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم گفتا که شب‌رو است او، از راه دیگر آید
    گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید
    گفتم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آید
    گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت گفتا تو بندگی کن کو بنده پرور آید
    گفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد گفتا مگوی با کس تا وقت آن درآید
    گفتم زمان عشرت دیدی که چون سر آمد گفتا خموش حافظ کاین غصه هم سر آید

    پاسخ
  33. Avatar shahrokh گفت:
    29 آذر 1395 در 5:08 ب.ظ

    مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم
    بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم

    الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد
    مرا روزی مباد آندم که بی یاد تو بنشینم

    جهان پیرست و بی بنیاد، ازین فرهادکش فریاد
    که کرد افسون و نیرنگ ملول از جان شیرینم

    زتاب آتش دوری شدم غرق عرق چون گل
    بیارای باد شبگیری، نسیمی زان عرق چینم

    جهان فانی و باقی، فدای شاهد و ساقی
    که سلطانی عالم را طفیل عشق می بینم

    اگر برجای من غیری گزیند دوست، حاکم اوست
    حرامم باد، اگر من جان بجای دوست بگزینم

    صباح الخیر زد بلبل، کجائی ساقیا، برخیز
    که غوغا می کند در سر خیال خواب دوشینم

    شب رحلت هم از بستر روم در قصر حورالعین
    اگر در وقت جان دادن تو باشی، شمع بالینم

    حدیث آرزومندی که در این نامه ثبت افتاد
    همانا بی غلط باشد که حافظ داد تلقینم

    حافظ

    پاسخ
  34. Avatar علی گفت:
    29 آذر 1395 در 4:59 ب.ظ

    ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی

    دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی

    دایم گل این بستان شاداب نمی ماند

    دریاب ضعیفان را در وقت توانایی

    دیشب گله زلفش با باد همی کردم

    گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی

    صد باد صبا این جا با سلسله می رقصند

    این است حریف ای دل تا باد نپیمایی

    مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد

    کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی

    یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم

    رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی

    ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست

    شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی

    ای درد توام درمان در بستر ناکامی

    و ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی

    در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم

    لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی

    فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست

    کفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی

    تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی

    زین دایره مینا خونین جگرم می ده

    حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل آمد

    شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی

    پاسخ
  35. Avatar مهدی گفت:
    29 آذر 1395 در 4:57 ب.ظ

    ای پادشه خــــوبان داد از غــم تنهایی
    دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
    دایـــم گـــل این بستان شـــاداب نمــــی‌مــاند
    دریـــــــاب ضعیـفـــان را در وقــــت تــــوانـایــــی…
    “اشعار حافظ“

    پاسخ
  36. Avatar ماهان گفت:
    29 آذر 1395 در 4:51 ب.ظ

    روزه یک سو شد و عید آمد و دل‌ها برخاست

    می ز خمخانه به جوش آمد و می باید خواست

    نوبه زهدفروشان گران جان بگذشت

    وقت رندی و طرب کردن رندان پیداست

    چه ملامت بود آن را که چنین باده خورد

    این چه عیب است بدین بی‌خردی وین چه خطاست

    باده نوشی که در او روی و ریایی نبود

    بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریاست

    ما نه رندان ریاییم و حریفان نفاق

    آن که او عالم سر است بدین حال گواست

    فرض ایزد بگزاریم و به کس بد نکنیم

    وان چه گویند روا نیست نگوییم رواست

    چه شود گر من و تو چند قدح باده خوریم

    باده از خون رزان است نه از خون شماست

    این چه عیب است کز آن عیب خلل خواهد بود

    ور بود نیز چه شد مردم بی‌عیب کجاست

    پاسخ
  37. Avatar محسن گفت:
    29 آذر 1395 در 4:43 ب.ظ

    تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود
    سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود

    حلقه پیر مغان از ازلم در گوش است
    بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود

    بر سر تربت ما چون گذری همت خواه
    که زیارتگه رندان جهان خواهد بود

    پاسخ
  38. Avatar keyvan گفت:
    29 آذر 1395 در 4:42 ب.ظ

    گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب

    گفت در دنبال دل ره گم کند مسکین غریب

    گفتمش مگذر زمانی گفت معذورم بدار

    خانه پروردی چه تاب آرد غم چندین غریب

    خفته بر سنجاب شاهی نازنینی را چه غم

    گر ز خار و خاره سازد بستر و بالین غریب

    ای که در زنجیر زلفت جای چندین آشناست

    خوش فتاد آن خال مشکین بر رخ رنگین غریب

    می‌نماید عکس می در رنگ روی مه وشت

    همچو برگ ارغوان بر صفحه نسرین غریب

    بس غریب افتاده است آن مور خط گرد رخت

    گر چه نبود در نگارستان خط مشکین غریب

    گفتم ای شام غریبان طره شبرنگ تو

    در سحرگاهان حذر کن چون بنالد این غریب

    گفت حافظ آشنایان در مقام حیرتند

    دور نبود گر نشیند خسته و مسکین غریب

    پاسخ
  39. Avatar H گفت:
    29 آذر 1395 در 4:38 ب.ظ

    صحن بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوش است
    وقت گل خوش باد کز وی وقت میخواران خوش است

    از صبا هر دم مشام جان ما خوش می‌شود
    آری آری طیب انفاس هواداران خوش است

    ناگشوده گل نقاب آهنگ رحلت ساز کرد
    ناله کن بلبل که گلبانگ دل افکاران خوش است

    مرغ خوشخوان را بشارت باد کاندر راه عشق
    دوست را با ناله شب‌های بیداران خوش است

    نیست در بازار عالم خوشدلی ور زان که هست
    شیوه رندی و خوش باشی عیاران خوش است

    از زبان سوسن آزاده‌ام آمد به گوش
    کاندر این دیر کهن کار سبکباران خوش است

    حافظا ترک جهان گفتن طریق خوشدلیست
    تا نپنداری که احوال جهان داران خوش است

    پاسخ
  40. Avatar kenway گفت:
    29 آذر 1395 در 4:34 ب.ظ

    چون شوم خاک رهش دامن بیفشاند ز من

    ور بگویم دل بگردان رو بگرداند ز من

    روی رنگین را به هر کس می‌نماید همچو گل

    ور بگویم بازپوشان بازپوشاند ز من

    چشم خود را گفتم آخر یک نظر سیرش ببین

    گفت می‌خواهی مگر تا جوی خون راند ز من

    او به خونم تشنه و من بر لبش تا چون شود

    کام بستانم از او یا داد بستاند ز من

    گر چو فرهادم به تلخی جان برآید باک نیست

    بس حکایت‌های شیرین باز می‌ماند ز من

    گر چو شمعش پیش میرم بر غمم خندان شود

    ور برنجم خاطر نازک برنجاند ز من

    دوستان جان داده‌ام بهر دهانش بنگرید

    کو به چیزی مختصر چون باز می‌ماند ز من

    صبر کن حافظ که گر زین دست باشد درس غم

    عشق در هر گوشه‌ای افسانه‌ای خواند ز من

    پاسخ
  41. Avatar keyvan گفت:
    29 آذر 1395 در 4:34 ب.ظ

    گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید
    گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز گفتا ز خوب رویان این کار کمتر آید
    گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم گفتا که شب‌رو است او، از راه دیگر آید
    گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید
    گفتم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آید
    گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت گفتا تو بندگی کن کو بنده پرور آید
    گفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد گفتا مگوی با کس تا وقت آن درآید
    گفتم زمان عشرت دیدی که چون سر آمد گفتا خموش حافظ کاین غصه هم سر آید

    پاسخ
  42. Avatar حجت جعفری گفت:
    29 آذر 1395 در 4:31 ب.ظ

    از صداى سخن عشق، ندیدم خوشتر

    یادگارى که در این گنبد دوار بماند

    ای که از کوچه ی معشوقه ی ما می گذری

    برحذر باش که سر می شکند دیوارش.

    گفتم غم تو دارم گفتا غمت سرآید

    گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید

    می مخور با همه کس، تا نخورم خون جگر

    زلف بر باد مده، تا ندهی بر بادم

    شیوه و ناز تو شیرین خط و خال تو ملیح

    چشم و ابروی تو زیبا قد و بالای تو خوش

    گفته بودی که: شوم مست و دو بوست بدهم

    وعده از حد بشد و ما نه دو دیدیم و نه یک

    زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم

    طره را تاب مده تا ندهی بربادم

    در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن

    شرط اول قدم آنست که مجنون باشی

    گر برکنم دل از تو و بردارم از تو مهر

    آن مهر بر که افکنم آن دل کجا برم

    می خورد خون دلم مردمک دیده سزاست

    کـه چرا دل به جگرگوشـه مردم دادم

    بگفتمش: به لبم بوسه ای حوالت کن

    به خنده گفت : کی ات با من این معامله بود!؟

    فاش می گویم و از گفته خود دلشادم

    بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم.

    الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها

    که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها

    رخ برافروز، که فارغ کنی از برگ گُلم

    قد برافراز، که از سرو کنی آزادم

    یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور

    کلبه‏ء احزان شود روزی گلستان غم مخور

    گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد،

    گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید.

    امشب زغمت میان خون خواهم خفت

    وزبستر عافیت برون خواهم خفت

    روز اول رفت دینم در سر زلفین تو

    تا چه خواهد شد درین سودا سرانجامم هنوز

    شمع هر جمع مشو ور نه بسوزی ما را

    یاد هر قوم مکن تا نروی از یادم

    تاب بنفشه میدهد طره مشک سای تو

    پرده غنچه میدرد خنده دلگشای تو

    خیال خال تو با خود به خاک خواهم برد

    که از خیال تو خاکم شود عبیر آمیز

    نسیم موی تو پیوند جان آگه ماست

    خیال روی تو در هر طریق همره ماست

    شهره ی شهر مشو، تا ننهم سر در کوه.

    شور شیرین، منما تا نکنی فرهادم

    گفتی که پس از سیاه رنگی نبود. .

    پس موی سیاه من چرا گشت سپید

    ما عاشق و رند و مست و عالم سوزیم.

    با ما منشین و گرنه بد نام شوی

    تا آسمان ز حلقه بگوشان ما شود.

    کو عشوه ای زابروی همچون هلال تو.

    پاسخ
  43. Avatar ali گفت:
    29 آذر 1395 در 4:09 ب.ظ

    کس نیست که افتاده آن زلف دوتا نیست

    در رهگذر کیست که دامی ز بلا نیست

    چون چشم تو دل می‌برد از گوشه نشینان

    همراه تو بودن گنه از جانب ما نیست

    روی تو مگر آینه لطف الهیست

    حقا که چنین است و در این روی و ریا نیست

    نرگس طلبد شیوه چشم تو زهی چشم

    مسکین خبرش از سر و در دیده حیا نیست

    از بهر خدا زلف مپیرای که ما را

    شب نیست که صد عربده با باد صبا نیست

    بازآی که بی روی تو ای شمع دل افروز

    در بزم حریفان اثر نور و صفا نیست

    تیمار غریبان اثر ذکر جمیل است

    جانا مگر این قاعده در شهر شما نیست

    دی می‌شد و گفتم صنما عهد به جای آر

    گفتا غلطی خواجه در این عهد وفا نیست

    گر پیر مغان مرشد من شد چه تفاوت

    در هیچ سری نیست که سری ز خدا نیست

    عاشق چه کند گر نکشد بار ملامت

    با هیچ دلاور سپر تیر قضا نیست

    در صومعه زاهد و در خلوت صوفی

    جز گوشه ابروی تو محراب دعا نیست

    ای چنگ فروبرده به خون دل حافظ

    فکرت مگر از غیرت قرآن و خدا نیست

    پاسخ
  44. Avatar محمد فارسی گفت:
    29 آذر 1395 در 3:57 ب.ظ

    [u]غزل شماره 79[/u]
    [quote]کنون که می‌دمد از بوستان نسیم بهشت

    من و شراب فرح بخش و یار حورسرشت

    گدا چرا نزند لاف سلطنت امروز

    که خیمه سایه ابر است و بزمگه لب کشت

    چمن حکایت اردیبهشت می‌گوید

    نه عاقل است که نسیه خرید و نقد بهشت

    به می عمارت دل کن که این جهان خراب

    بر آن سر است که از خاک ما بسازد خشت

    وفا مجوی ز دشمن که پرتوی ندهد

    چو شمع صومعه افروزی از چراغ کنشت

    مکن به نامه سیاهی ملامت من مست

    که آگه است که تقدیر بر سرش چه نوشت

    قدم دریغ مدار از جنازه حافظ

    که گر چه غرق گناه است می‌رود به بهشت[/quote]

    پاسخ
  45. Avatar جمشید گفت:
    29 آذر 1395 در 3:53 ب.ظ

    درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
    نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد

    شب صحبت غنیمت دان که بعد از روزگار ما
    بسی گردش کند گردون بسی لیل و نهار آرد

    بهار عمرخواه ای دل وگرنه این چمن هر سال
    چو نسرین صد گل آردبار و چون بلبل هزار آرد

    با تشکر از سایت خوبتون
    در شب یلدا شاد و سر زنده باشید
    🙂

    پاسخ
  46. Avatar Emm گفت:
    29 آذر 1395 در 3:52 ب.ظ

    دوش از مــســجــد ســوی مــیــخــانــه آمـد پـیـر مـا
    چــیــســت یـاران طـریـقـت بـعـد از ایـن تـدبـیـر مـا
    مــا مــریــدان روی ســوی قــبـلـه چـون آریـم چـون
    روی ســــوی خــــانــــه خــــمــــار دارد پـــیـــر مـــا
    در خــرابــات طــریــقــت مــا بـه هـم مـنـزل شـویـم
    کــایـن چـنـیـن رفـتـه‌سـت در عـهـد ازل تـقـدیـر مـا
    عقل اگر داند که دل دربند زلفش چون خوش است
    عـــاقــلــان دیــوانــه گــردنــد از پــی زنــجــیــر مــا
    روی خــوبــت آیــتــی از لــطــف بــر مـا کـشـف کـرد
    زان زمـان جـز لـطـف و خـوبـی نـیـسـت در تفسیر ما
    بــا دل ســنــگــیــنــت آیــا هــیــچ درگــیــرد شــبـی
    آه آتـــشـــنـــاک و ســـوز ســـیــنــه شــبــگــیــر مــا
    تــیــر آه مــا ز گــردون بــگــذرد حــافــظ خــمــوش
    رحــم کــن بــر جــان خــود پـرهـیـز کـن از تـیـر مـا

    پاسخ
  47. Avatar ramn_trader گفت:
    29 آذر 1395 در 3:44 ب.ظ

    الجی جان گوشیم سه ماه شکسته ، پول ندارم گوشی بخرم ، به من جایزه بدید ده سال تبلیغاتتون میکنم

    واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند
    مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می‌کنند
    گوییا باور نمی‌دارند روز داوری کاین همه قلب و دغل در کار داور می‌کنند
    یا رب این نودولتان را بر خر خودشان نشان کاین همه ناز از غلام ترک و استر می‌کنند
    ای گدای خانقه برجه که در دیر مغان می‌دهند آبی که دل‌ها را توانگر می‌کنند
    حسن بی‌پایان او چندان که عاشق می‌کشد زمره دیگر به عشق از غیب سر بر می‌کنند
    بر در میخانه عشق ای ملک تسبیح گوی کاندر آن جا طینت آدم مخمر می‌کنند
    صبحدم از عرش می‌آمد خروشی عقل گفت قدسیان گویی که شعر حافظ از بر می‌کنند

    پاسخ
  48. Avatar امید گفت:
    29 آذر 1395 در 3:43 ب.ظ

    الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
    که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها
    به بوی نافه‌ای کاخر صبا زان طره بگشاید
    ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها
    مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
    جرس فریاد می‌دارد که بربندید محمل‌ها
    به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
    که سالک بی‌خبر نبود ز راه و رسم منزل‌ها
    شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
    کجا دانند حال ما سبکباران ساحل‌ها
    همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر
    نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفل‌ها
    حضوری گر همی‌خواهی از او غایب مشو حافظ
    متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها  

    پاسخ
  49. Avatar rasoul rezaiynan گفت:
    29 آذر 1395 در 3:40 ب.ظ

    صلاح کار کجا و من خراب کجا
    ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا
    دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس
    کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا
    چه نسبت است به رندی صلاح و تقوا را
    سماع وعظ کجا نغمه رباب کجا

    پاسخ
  50. Avatar sajad.sadeghi گفت:
    29 آذر 1395 در 3:35 ب.ظ

    کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد

    یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد

    از لعل تو گر یابم انگشتری زنهار

    صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد

    غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل

    شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد

    هر کو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز

    نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد

    جام می و خون دل هر یک به کسی دادند

    در دایره قسمت اوضاع چنین باشد

    در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود

    کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد

    آن نیست که حافظ را رندی بشد از خاطر

    کاین سابقه پیشین تا روز پسین باشد

    پاسخ
« دیدگاه‌های قدیمی
دیدگاه‌های تازه‌تر »

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

در صورتی که نظر شما حاوی ناسزا، عبارات توهین‌آمیز و تهدید بوده و در تضاد با قوانین فعلی کشور باشد از انتشار آن بدون حذف موارد ذکر شده، معذوریم.
شکلک‌ها (اموجی‌ها) را می‌توانید با کیبرد گوشی یا کیبرد مجازی ویندوز قرار دهید.
تصاویر نویسندگان دیدگاه از Gravatar گرفته می‌شود.

پربحث‌ترین‌ها

  • 11

    فیلترشدن نماوا و سریال سووشون توسط ساترا کاملاً قانونی بود

  • بازدید از کارخانه گرین تولید کننده سخت افزار در ایران 5

    بازدید اختصاصی از کارخانه گرین: نگاهی نزدیک به قلب تولید سخت افزار در ایران

  • 3

    کارت گرافیک‌های RX 9060 XT فهرست شدند: قیمت پایه مدل 16 گیگابایتی 369 دلار است

  • 2

    سری RX 9070 شرکت AMD هنوز در نظرسنجی سخت‌افزار استیم جایی ندارد

آخرین بررسی‌ها

9.3

بررسی کارت گرافیک گیگابایت RTX 5080 16GB GAMING OC

8.7

بررسی واترکولر سفید XPG LEVANTE X 240

8.9

بررسی پاور گرین GREEN 1000W GXD GOLD

9.5

بررسی کیت رم VENGEANCE 2x24GB CU-DIMM 8200MT/s CL40 کورسیر

9.1

تماشا کنید: بررسی گلکسی S25 و S25+: دوست‌داشتنی و نادیده گرفته‌شده

آخرین مطالب دینو

نشستن ممکن است باعث کوچک‌شدن مغز شود

نشستن ممکن است روشی راحت و ساده برای گذراندن…

  • بهترین زمان برای دوش گرفتن: صبح یا شب؟

  • چرا موی انسان‌ به اندازه سایر پستانداران نیست؟

  • ارتباط نگران‌کننده بین روغن‌ های پخت‌وپز و سرطان

  • در خانه کفش نپوشید؛ عادتی کوچک با فواید بزرگ برای سلامت

  • مطلب بعدی جریمه 500000 یورویی فیسبوک به ازای انتشار هر خبر نادرست
  • مطلب قبلی سوپر ماریو رکوردهای پوکمون را شکست
  • آخرین مطالب
  • محبوب‌ترین مطالب
  • بیانیه اسنپ درباره قتل «حسین‌نژاد»

    بیانیه اسنپ: سفر منجر به قتل الهه حسین‌نژاد، خارج از سرویس اسنپ بوده است

  • کارت گرافیک RTX 5070 Ti WINDFORCE OC SFF 16G گیگابایت

    کوچک اما طوفانی؛ نگاهی به کارت گرافیک RTX 5070 Ti WINDFORCE OC SFF 16G گیگابایت

  • بازی جدید Spongebob

    منتظر بازی جدید SpongeBob در سال 2025 باشید!

  • اینتل یا AMD؟ به نظر می‌رسد مایکروسافت در مورد ارتقاء کامپیوتر به ویندوز 11 توصیه مشخصی دارد

    اینتل یا AMD؟ مایکروسافت در مورد ارتقاء کامپیوتر به ویندوز 11 توصیه مشخصی دارد

  • انویدیا با 92 درصد سهم در سه ماهه اول 2025، بر بازار کارت گرافیک‌های AIB تسلط دارد

  • 11

    فیلترشدن نماوا و سریال سووشون توسط ساترا کاملاً قانونی بود

  • بازدید از کارخانه گرین تولید کننده سخت افزار در ایران 5

    بازدید اختصاصی از کارخانه گرین: نگاهی نزدیک به قلب تولید سخت افزار در ایران

  • 3

    کارت گرافیک‌های RX 9060 XT فهرست شدند: قیمت پایه مدل 16 گیگابایتی 369 دلار است

  • قطع سراسری اینترنت در تابستان 1404 2

    منتظر قطع اینترنت در سراسر کشور در تابستان امسال باشید!

  • 2

    سری RX 9070 شرکت AMD هنوز در نظرسنجی سخت‌افزار استیم جایی ندارد

آخرین دیدگاه‌ها

  • Avatar
    بهرام گفته است:
    سلام به نویسنده گرامی و همه نویسندگان این وبسایت دوستان عزیز...
  • Avatar
    . گفته است:
    او .
  • Avatar
    رونیکا گفته است:
    ثنا عیدت مبارک بچه دیگه همتون بگین عید مبارک
  • Avatar
    ناز گل گفته است:
    عادل تو چقدر با نمکی دختر عیدتون مبارک🫂🫂🫂🫂🫂
  • Avatar
    Marrjhann M گفته است:
    شما بیخود می‌کنی این کار می‌کنین
  • Avatar
    Amin7r گفته است:
    من یک اسپیکر ازشون دارم که خراب شده، بردش هم گیر...
  • Avatar
    afsani shekzadeh گفته است:
    والا با این قیمت ها میشه یک موتور خرید
  • Avatar
    Farzam گفته است:
    این چی بود من اول صبی دیدم 🤦‍♂️
  • Avatar
    حسن گفته است:
    اگه اینطور بشه حتما استارلینک میخرم بدون اینترنت زیاد دووم نمیارم...
  • Avatar
    حسن گفته است:
    نمیگم باید بالای ۴۰۰ دلار باشه دنیا درگیر جنگ های نظامی...
راهنمای خرید و مشاوره سیستم کامپیوتر با بودجه های مختلف (خرداد 1404) 7,756
راهنمای خرید و مشاوره سیستم پیشنهادی هایلایت
راهنمای خرید و مشاوره سیستم کامپیوتر با بودجه های مختلف (خرداد 1404)
5 خرداد 1404
راهنمای خرید تبلت 7
تبلت راهنمای خرید و مشاوره هایلایت
راهنمای خرید تبلت بر اساس بودجه‌های مختلف (بهار 1404)
31 اردیبهشت 1404
راهنمای خرید ساعت هوشمند 4
راهنمای خرید و مشاوره
راهنمای خرید ساعت هوشمند و مچ بند با بودجه‌های مختلف (بهار 1404)
30 اردیبهشت 1404
راهنمای خرید پاور بانک با بودجه‌های مختلف 1
راهنمای خرید و مشاوره هایلایت
راهنمای خرید پاور بانک با بودجه‌های مختلف (بهار 1404)
28 اردیبهشت 1404
راهنمای خرید ماوس و کیبورد 2
راهنمای خرید و مشاوره
راهنمای خرید موس و کیبورد با بودجه‌های مختلف (اردیبهشت 1404)
27 اردیبهشت 1404
راهنمای خرید لپ تاپ گیمینگ 469
راهنمای خرید و مشاوره
راهنمای خرید لپ تاپ گیمینگ با بودجه های مختلف (اردیبهشت 1404)
23 اردیبهشت 1404
  • سخت‌افزارمگ
  • درباره ما
  • تبلیغات
  • استخدام
سخت‌افزارمگ

© 2025 Sakhtafzarmag.Com. All Rights Reserved.

صفحه نخست » ویژه » مسابقات » در مسابقه ویژه شب یلدا در سخت افزار شرکت کنید و برنده گوشی X Cam ال جی شوید!

ورود

عضویت

رمزتان را گم کرده‌اید؟

عضویت | رمزتان را گم کرده‌اید؟
| بازگشت به ورود