سال گذشته رییس شرکت Rovio یعنی پیتر وسترباکا (Peter Vesterbacka) در اظهار نظری خبری اعلام کرده بود که آنها برای آینده ی سری Angry Birds قصد دارند از همان الگویی پیروی کنند که شرکت نینتندو برای سری سوپر ماریوی خود از آن پیروی کرده است. شاید این گفته به آن معنی باشد که ما باید از این پس حضور پرندگان رنگارنگ سری AB را در عناوین بیشتری به نظاره بنشینیم؛ عناوین مختلفی که هر کدامشان سبک های متفاوتی را دنبال می کنند و ما را به دنیایی تازه خواهند برد. از قرار معلوم استارت این قضیه مدتی است که زده شده و پس از حضور پرندگان خشمگین ما در مسابقات اتومبیل رانی کارتینگ (در قالب بازی Angry Birds Go!) اکنون نوبت به یک اثر نقش آفرینی رسیده تا پرندگان یکه بزن (!) شرکت رویو هنرنمایی خود را این بار در طول مراحل بازی Epic به نمایش عموم بگذارند. البته از تاریخ انتشار این بازی چیزی نزدیک به یک سال می گذرد. اما به توجه به این که اثر مذکور یک بازی آنلاین رایگان یا Free To Play به شمار می رود؛ در طی گذر زمان و با انجام آپدیت های مختلف صورت گرفته در محتوای این اثر، بازیبازان می توانند شاهد تغییراتی در ساختار بازی باشند و به همین دلیل پرداختن به زیر و بم Epic هنوز هم لطف خاص خود را داراست. چرا که بسیاری از علاقمندان بازی های موبایل، خصوصاً هواداران پرندگان بی اعصاب ما، ممکن است هنوز هیچ تصوری از گیم پلی این بازی نداشته باشند.
گیم پلی بازی Epic در بخش ظاهری خود شباهت های نسبتاً نزدیکی با گیم پلی بازی South Park: Stick of Truth دارد که البته بر اساس خصوصیات تبلت ها و تلفن های همراه ساده سازی شده است. شاید حتی بتوان ادعا کرد که موفقیت بازی یوبی سافت می تواند یکی از دلایل ساخته شدن این اثر باشد و اعضای رویو را بر آن داشته که پس از سبک اتومبیل رانی به سراغ سبک نقش آفرینی بروند. در Epic همان ساختار مرحله به مرحله و امتیاز محور نسخه های قبلی سری را شاهد هستیم؛ با این تفاوت که این بار به جای خراب کردن در و دیوار بر سر خوک ها باید به صورت رو در رو با آنها مواجه شده و مبارزه کنید. ساختار مبارزه ها به صورت نوبتی است و پس از انجام یک دور حمله از سوی شما نوبت به حریفانتان می رسد که برای حمله اقدام کنند. اعضای تیم شما را طبق معمول همان پرندگان آشنای سری AB تشکیل می دهند که به تدریج به گروهتان اضافه خواهند شد و هر کدامشان به نوعی نقش کلاس های مرسوم در عناوین نقش آفرینی را بازی می کنند. به عنوان مثال پرنده ی قرمز دایره ای شکل نقش شوالیه و پرنده ی زرد مثلثی شکل نقش جادوگر را بر عهده دارند.
هر کدام از دوستان ما قابلیت های منحصر به خود را دارا هستند و نقش یکی از کلاس های معروف عناوین نقش آفرینی را بر عهده دارند
حریفان شما هم همان خوک های طماع و تخم مرغ دوست همیشگی هستند که در این بازی به جای جاخوش کردن در میان موانع محیطی٬ پا به کارزار مبارزه نهاده اند و از تنوع خوبی هم در ظاهر و خصوصیات تهاجمی یا تدافعی خود برخوردارند. در این میان هر کدام از پرندگان حاضر در گروه شما یک حرکت تهاجمی و یک حرکت تدافعی در چنته دارند که این حرکات بر اساس آیتم هایی که در طول بازی به دست می آورید قابل تغییر هستند. البته یک حرکت قدرتی بسیار تاثیرگذار هم در بازی وجود دارد که با پر شدن تدریجی نوار فلفل قرمزتان در اثر حمله و دفاع در اختیار شما قرار خواهد گرفت و در طول هر مبارزه شاید یک یا دوبار بتوانید از آن استفاده کنید. نحوه ی اجرای این حرکات نیز بسیار ساده است و با ضربه زدن به روی صفحه ی نمایش یا کشیدن انگشت دست بر روی دشمنان (درگ کردن) امکان پذیر خواهد بود. نکته ی مثبت این اثر در اینجاست که گیم پلی آن بسیار ساده و قابل دسترس است و تمامی افراد (از خوره های سبک نقش آفرینی گرفته تا افراد آماتور) به راحتی قادر به انجام دادن و ارتباط برقرار کردن با آن هستند. همچنین وجود آیتم های متنوع (که هر کدام حرکات دفاعی و تهاجمی مختص به خود را دارا هستند) و گستردگی قابل توجه قابلیت های دشمنان موجب شده تا گیم پلی بازی عمق قابل قبولی برای عنوانی در این سطح داشته باشد. با این حال مراحل بازی در Epic یک روند ثابت را دنبال می کنند و شما در هر مرحله باید همانند مرحله ی قبل یا بعد، به مصاف خوک های ریز و درشت رقیب بروید. این امر می تواند روند بازی را تا حدی به آفت تکرار مبتلا کند و بهتر بود مراحل جانبی متنوع تری برای این اثر طراحی می شد تا از یکنواختی ساختار گیم پلی آن جلوگیری شود.
در طول بازی باید به تمام نقاطی که در نقشه می بینید سرک بکشید که البته این امر مستلزم گریند کردن های فراوان است
متاسفانه داستان بازی هم بر این یکنواختی دامن می زند و تکراری بودن مراحل را بیشتر به چشم می آورد. در Epic هم همانند نسخه های قبلی سری با داستان همیشگی دزدیده شدن تخم پرندگان به دست خوک های طمع کار روبرو هستیم و این داستان هیچ چیز جدیدی را با خود به همراه ندارد. اگر سری AB واقعاً قصد دارد راه سری سوپر ماریو را در پیش بگیرد٬ بد نیست سازندگان آن نیم نگاهی هم به ریزه کاری های به کار رفته در آثار مختلف دنیای ماریو داشته باشند تا متوجه شوند چگونه می توان با اعمال تغییرات کوچکی در بافت داستانی یا نحوه ی گیم پلی (با توجه به سبک بازی)٬ از تکرار فاصله گرفته و بر جذابیت اثر تولیدی شان بیافزایند. البته عرضه ی رایگان بر روی پلتفرم های همراه همیشه امکاناتی را در اختیار سازندگان قرار می دهد که شاید سازندگان دیگر پلتفرم ها از آن بی بهره باشند. در Epic هم همانند آثار این چنینی آیتم هایی وجود دارد که بازیباز می تواند با هزینه کردن پول واقعی آنها را خریداری کند؛ اما نکته اینجاست که این بازی نتوانسته همانند آثاری نظیر Clash of Clans از این قابلیت ویژه و پر پتانسیل خود استفاده نماید. در Epic با گذر از هر مرحله (بسته به تعداد ستاره هایی که دریافت می کنید) مقداری ساز و برگ به شما تعلق می گیرد که می توانید آنها را صرف ارتقا دادن تجهیزات یا ساختن محلول های کسب سلامتی و قدرت کنید. مسلم است که ساز و برگ تعلق گرفته به شما به هیچ وجه کفاف نیازهایتان را نمی دهد و برای کسب ساز و برگ بیشتر مجبور به خریدن آن هستید. با این حال شاید بسیاری از بازیبازان (خصوصاً حرفه ای ها) نیاز چندانی به هزینه کردن و خرید ساز و برگ بیشتر در خود حس نکنند و ترجیح دهند بازی را به شکل معمول آن دنبال کنند. در صورت اتخاذ چنین تصمیمی بازی کمی چالش برانگیزتر می شود چون برای کسب ساز و برگ بیشتر اغلب اوقات مجبور به گریند کردن (تکرار عملی خاص در طول بازی) و تجربه کردن دوباره و چند باره ی مراحل قبل هستید؛ که این امر با توجه به تکراری بودن مراحل مذکور چندان جالب و ترغیب کننده به نظر نمی رسد. اینجاست که می توان گفت بازی نتوانسته میان عوامل مهمی نظیر گریند کردن (که یکی از ملزومات سبک نقش آفرینی به شمار می رود) و همچنین ترغیب به خرید تجهیزات بیشتر و ایجاد هیجان در مخاطب برای ادامه دادن بازی تعادل مناسبی برقرار کند و شاید از اواسط بازی به بعد بخشی از بازیبازان دیگر انگیزه ی چندانی برای ادامه دادن مراحل بازی Epic نداشته باشند. خصوصاً اینکه بازی به شکل بی منطقی نیاز مداوم به اتصال اینترنتی آنلاین را طلب می کند و مراحل آن به صورت آفلاین قابل بازی نیستند. این در حالی است که این بازی خصوصیات ویژه ی عناوینی نظیر CoC (نظیر لزوم حمله به سایر بازیبازان حاضر در دنیای بازی) را هم ندارد و تنها به صورت تک نفره قابل تجربه است. بنابراین نیاز مداوم به برقراری اتصال اینترنتی به هیچ وجه قابل توجیه نیست و علاوه بر آن، برخلاف عناوینی نظیر CoC (که زمان بسیار کوتاهی را برای بارگذاری طلب می کنند) این بازی برای بارگذاری نیاز به سرعت بیشتری در اتصال اینترنتی دارد و معمولاً بارگذاری ابتدایی آن بسیار طولانی و وقت گیر است. از آن گذشته این بارگذاری های طولانی در درون بازی و در هنگام جابجایی میان منوهای مختلف نیز وجود دارند و می توان گفت در آن جا هم وجودشان بسیار خسته کننده و حوصله سربر است.
همانند بسیاری از آثار نقش آفرینی، در بازی Epic نیز شما امکانات فراوانی برای ساخت معجون یا سلاح های گوناگون در اختیار دارید. البته برای به دست آوردن مواد اولیه ی ساز و برگ های مذکور یا باید مراحل بازی را مدام تکرار کنید و یا سر کیسه را شل نمایید!
با این حال بازی توانسته همان جو رنگارنگ و در عین حال ساده ی سری انگری بردز را از طریق گرافیک و صدا به مخاطب خود عرضه کند؛ با این تفاوت که این بار پرندگان و خوک ها از جزییات بیشتری در ظاهر و صدای خود برخوردارند که این امر موجب تمایز بیشتر شخصیت پردازیشان نسبت به آثار قبلی سری شده است.
تصویری از میدان دوئل پرندگان خانواده دوست و خوک های تخم مرغ دوست!
در پایان می توان گفت که دنیای جدید پرندگان خشمگین ما نتوانسته نسبت به تجربه های قبلی شان٬ آن شور و نشاط و جذابیت لازم را داشته باشد و پرندگان ما برای موفقیت بیشتر در دل آثار آینده ی خود نیاز به تغییرات حساب شده تری دارند. به این امید که این تغییرات بتوانند در آثار بعدی رویو جایی داشته باشند تا به موجب آنها، این شرکت قادر باشد عناوین قدرتمندتری را به مخاطبان خود عرضه کند.
علیه اما فقط انگری برد اصلی اونم ورژن فصل هاش
بازی انگری برد جزء خاطره انگیز ترین و پزطرفدارترین بازیها بوده و هست.ممنون از مطلبتون
خیر دوست عزیز فقط برای پلتفرم های موبایل iOS ، اندروید و ویندوز فون عرضه شده.
اکثر بازیهای انگری برد از نظر گرافیکی و گیم پلی جذاب بوده اند واین بازی هم با داشتن مراخل متنوع میتواند موفقیت آمیز باشد….
واس پی سی نیودش؟
این چه قدره حجمش؟؟؟:o:o:o
ولی در کل یرس بازیهای پرندگان خشگمین خیلی باحال و پرطرفداره.