با توجه به تاریخ سینما، وقتی در مورد فیلم های علمی تخیلی حرفی زده میشود ذهنمان به سمت فیلمی پر از جلوه های ویژه و کارهای خارق العاده میرود. همینطور اگر متوجه شویم که فیلمی در مورد موجودات فضایی ساخته شده است ذهنمان به سمت جنگ بین کهکشانی و نابودی زمین و سفینه های عجیب و غریب فضایی میرود. خوشبختانه اخیرا چندین فیلم سینمایی با ژانر علمی تخیلی ساخته شده است که این ساختار کلیشه ای فیلم های علمی تخیلی را بر هم زده و به موضوعاتی قابل درک تر و انسانی تر پرداخته است. فیلم هایی چون جاذبه، میان ستاره ای، مریخی و فیلم ورود. فیلم هایی که نظر بیشتر مردمی را که علاقه چندانی به فیلم های علمی تخیلی نداشتند را به خوبی به خود جلب کرده است.
* خطر لو رفتن داستان *
فیلم ورود به کارگردانی DENIS VILLENEUVE و بازی فوق العاده تاثیر گذار AMY ADAMS یک فیلم با ژانری علمی تخیلی است که مقدار زیادی احساسات به آن تزریق شده است. بازی بسیار زیبای ایمی آدامز و ترکیب چهره او در نشان دادن حالت های مختلف احساسات انسانی مانند ترس، نگرانی، واماندگی و غیره، و پیش از آن انتخاب چنین بازیگری برای این فیلم شاید یکی از دلایل اصلی موفقیت این فیلم باشد طوری که میشود موفقیت فیلم ورود را مدیون چهره ی ایمی آدامز دانست. البته فیلم ورود پارامتر های مثبت زیادی دارد ، از کارگردانی دنیس در ایجاد تعلیق های مختلف در سرتاسر فیلم و تصویر برداری هوشمندانه تا فیلمنامه نویسی Eric Heisserer که بر اساس یک داستان کوتاه به نام زندگی تو اثر تد چیانگ نوشته شده است.
داستان فیلم با یک مقدمه هوشمندانه و کوتاه و به سرعت شروع میشود که این شروع سریع را میتوان یکی دیگر از پارامترهای مثبت فیلم تلقی کرد که از همان ابتدای فیلم مخاطب را درگیر خود میکند. فرود آمدن 12 سفینه فضایی که کاملا با سفینه های فضایی که تصویرشان ازپیش در ذهنمان وجود دارد متفاوت هستند. کارگردان قبل از اینکه تماشاگر سفینه های فضایی را در فیلم ببیند گونه ای تعلیق را در مخاطب به وجود می آورد. نشان دادن مردمی که با تعجب و وحشت به شیئی عجیب و غریب مینگرند که از فضا آمده است در حالی که دوربین پشت به آن شیء فضایی قرار دارد مخاطب را تشنه ی دیدن میکند و باعث میشود که او سر جایش میخکوب شود.
بعد از فرود این سفینه های فضایی، کشور های مختلف بر آن میشوند که به راز این سفینه های فضایی پی ببرند و بفهمند که آنها چرا به زمین آمده اند و هدفشان چیست.ماجرای فیلم ورود در خاک ایالات متحده امریکا روایت میشود. دکتر لویس بنکس( ایمی آدامز) زبان شناسی است که قبلا همکاری هایی با دولت ایالات متحده برای ترجمه کردن زبان فارسی داشته است و در کار خود یک حرفه ای است، به همین خاطر یکی از فرماندهان ارتش امریکا دوباره به سراغ او میرود و از او میخواهد صداهایی که از درون سفینه موجودات فضایی ضبط شده است را برای آنها ترجمه کند، دکتر بنکس موفق به این کار نمیشود و میخواهد که این موجودات را ببینید و به صورت رو در رو با آنها صحبت کند. تیمی شامل دکتر لویس بنکس و یک فیزیکدان به نام ایان دانلی( جرمی رنر) به سراغ سفینه مسافران فضایی میروند تا راز آنها را کشف کنند.
فیلم ساز به گونه ای ورود را ساخته است که مخاطب احساس میکند مرحله به مرحله در حال حل معمایی پیچیده و راز آلود است، به همین خاطر فیلم برای مخاطب بسیار جذاب خواهد بود. دکتر بنکس بعد از اولین دیدار با موجودات فضایی که به شکل هفت پا هستند ودر فضای ابرگونه ای پشت یک شیشه حضور دارند تصمیم میگرد به جای صحبت کردن با این موجودات از نوشتن استفاده کند، او تصیمیم میگرید زبان انسان ها را به آن موجودات یاد دهد و به این شکل با آنها ارتباط برقرار کند. موجودات فضایی به ازای کلماتی که انسان ها برایشان مینویسند و مفهومش را بیان میکنند کلماتی را به زبان خودشان برای انسان ها مینویسند. کلماتی که موجودات فضایی مینویسند به صورت یک حلقه هستند. کشورهای دیگر از جمله چین و روسیه نیز همزمان در حال ارتباط برقرار کردن با مسافران فضایی هستند، آنها متوجه میشوند که موجودات فضایی حرفی از هدیه دادن یک سلاح به انسان ها میزنند، به همین خاطر تشخیص میدهند که موجودات فضایی میخواهند با این روش بین انسان ها جنگ به راه بیاندازند، به همین خاطر ارتباط خود را به کشورهای دیگر قطع میکنند و به پیروی از چین قصد حمله به این موجودات را دارند. اما در ایالات متحده اتفاق های دیگری رخ میدهد که پیشنهاد میکنم با دیدن فیلم از این اتفاقات آگاه شوید.
فیلم ورود بیشتر از هر چیزی در مورد ارتباط است. از زبانی کیهانی با ساختاری کامل سخن میگوید که با فهمیدن آن میتوان حتی آینده را دید و از اتفاقات آینده آگاه شد و به گونه ی مفهوم زمان را در خودش دارد. این فیلم شاید تخیلی به نظر برسد و واقعیت نداشته باشد، اما میتواند حرف هایی را به مخاطب بزند و مفاهیمی را بیان کند، مانند داستان کانگرو که دکتر بنکس در فیلم تعریف میکند و و میگوید که این داستان حقیقت نداشت ولی به وسیله آن توانستم نکته ای را ثابت کنم. فیلم ورود در واقع همین کار را میکند، یعنی حقیقت ندارد اما مفاهیمی انسانی را بیان میکند. داستان کانگرو بسیار هوشمندانه در فیلم گنجانده شده است و هدف فیلم را به صورت کنایه ای ای برای مخاطب بیان میکند.
از صحنه ها و علائم سمبلیک فیلم نیز نباید غافل شد، فیلم در صحنه هایی به باز شدن چشم و دیدن اشاره میکند، و گمان میکنم قصد دارد به مخاطب بگوید که ببینید! اگر دقت کرده باشید سفینه ی فضایی که در فیلم نشان داده میشود شکل یکی عدسی است. زبان نوشتاری موجودات فضایی بسیار شبیه اوروبروس یا دُنبخوار نمادی باستانی از مار یا اژدهایی است که دماش را میخورد.
این نماد، نشاندهندهٔ چرخهٔ ابدی تناسخ یا ابدیت است و به گونه ای به زمان اشاره دارد. هفت پا بودن موجودات فضایی و …
ورود را میتوان در ژانر خود یک شاهکار، یا حداقل بسیار متفاوت از سایر فیلم هایی که در این زمینه ساخته است دانست. البته فیلم را نمیتوان خالی از اشکال دانست، اما زیبایی ها جذابیت های فیلم این اجازه را نمیدهد که مخاطب عام متوجه هیچ گونه ایرادی در فیلم شود. سوالی که برای من در طول فیلم پیش آمد این بود که یک زبان شناس که استاد دانشگاه است و گمان نمیرود که کارهای شجاعانه ای در زندگی خود کرده باشد چگونه هنگام مواجه با موجوداتی که از فضا آمده اند اینگونه شجاعانه برخورد میکند، لباس محافظتی خود را از تنش در می آورد تا چهره اش را به موجودات فضایی نشان دهد،یا اینکه به شیشه ی حایل بین انسان ها و موجودات فضایی نزدیک شود و دستش را به آن بچسباند. گمان میکنم فیلم ساز با مقدمه ی کوتاه ابتدای فیلم که نشان میدهد دکتر بنکس دخترش را از دست داده است، و مخاطب تا اواخر فیلم متوجه نمیشود که این تصاویر مربوط به آینده دکتر بنکس است نه گذشته او، مخاطب را به صورت هوشمندانه اینگونه فریب میدهد که دکتر بنکس چیزی برای از دست دادن ندارد پس شجاعتش را میتوان اینگونه توجیه کرد.
در پایان لازم به ذکر است که مطلب نوشته شده بر اساس برداشت های نویسنده از این فیلم است و به هیچ وجه جنبه ی تخصصی ندارد که بشود به عنوان منبع از آن استفاده کرد.
برادر من اولا جواب حماقت رو با حماقت نمیدن دوما اصغر فرهادی اصا ربطی به ماجرا نداشت یه فیلمی بود که مثه همه کارای فرهادی حالت روایت گونه داشت این طرز فکر شما که داره فلاکت و بدبختی رو میرسونه به نظر من یه داستانه که ربطی هم به کشور و جامعه نداره و میتونه تو هر کشوری رخ بده سوما یجور میگی فلاکت کشور انگار الان همه چی گل و بلبله چهارما تا زمانی که کابران شکبه های اجتماعی مون فرهنگ 2500 ساله مونو آباد میکنن ما نیازی به فاجعه نداریم پنجما میخای فیلم بسازی جوابشونو بدی که چرا گفتن ایران ؟ !!! خب باشه چی میخای بسازی !!! انیمیشن جنگ ایران و اسرائیل و ایران و آمریکا و ایران و … بسازیم تو اینیمیشن ناو آمریکایی بترکونیم که دلمون خنک شه ؟ اخراجی ها یا معراجی ها بسازیم ؟ قلاده های طلا بسازیم قدرت امینیتی مونو به رخ بکشیم ؟ دست از این تفکراتتون بردارین جواب حماقت رو با حماقت نمیدن اون موضوعی هم که بنده بهش اشاره کردم راه حل سیاسی داره شما به مردم یاد بدین تو 22 بهمن پرچم آتیش نزنن به مردم بقیه دنیا فحش ندن من خودم قول میدم هالیوود دیگه از این کارا نمکنه
داداش تا فیلم های قدیمی تر هم اگر ببینی یک بخش هاییش رو راجب ایران و یا مسلمان ها صحبت می کنن و اونا رو بد جلوه میدن.
اما جدیدن داخل این یکی دو سال اخیر خیلی واضح اسم کشورمون رو میارن و استفاده می کنند که اینا اوج فاجعه رو میرسونه. فکرش رو بکن خارج از ایران چه فکر هایی که راجبمون نمی کنن بعد بجای اینکه بیایم و جواب این کار هاشون رو بدیم میایم یک فیلمی مثل فروشنده میسازیم و بدبختی و فلاکت کشورمون رو نشون میدیم اونام برنده اسکارش میکنن تا بهتر دیده بشه.
من دلواپس نیستم افراط گرا هم نیسم ولی تو فیلم اون قسمتی که دارن درباره زبان فارسی حرف میزنن و بعد میگه و شما هم اون شورشی هارو کشتید این تو کتم نمیره چون منطقی نیس اگه افغانستان ، پاکستان یا عراقی جایی بود میشد بگی شورشی ولی تو ایران شورشی نیس اخه به فرض هم اگه باشه شورشی داخلی هست نه گروهکی چیزی که آمریکا درش دخلی داشته باشه نمیدونم چرا فیلم به این خوبی رو با این پیام های سیاسی خراب میکنن ولی کلا هالیوود هر چند وقت یه بار سوژه عوض میکنه اون اوایل نازی ها بود بعدش رفت سراغ افغانستان بعد عراق الانم اومده سراغ ایران یکی دوتا هم نیس چنیدن مورد هست
suicide squad هم داشت این سکانس ها Transformers که دیگه به واضح ترین شکل ممکن بود و … نمیدونم جریان چیه اما هرچی هست منطقی نیست اگر قراره از سوژه استفاده بشه اسرائیل هم بمب اتمی داره هم وضعیتش تا متوازن تره پاکستان هم همینجوره ولی اینا گیر دادن به ایران
و پوزش از نویسنده از اینکه کامنت نامرتبطی فرستادم و مرسی از قسمت نماد شناسی
این سکانس واقعا عالی بود
چیزی که هزاران ساله ناممون روشه و باید برای فهموندش باید نوشتش …
[img]http://uupload.ir/files/n274_arrival-movie-quotes.jpg[/img]
این فیلم پتانسیل بالایی رو برای فیلم خیلی خوبی بودن داشت، ولی بطور خلاصه وقتی فیلم به بهترین نقطه میرسه که باید کارگردان نقطه ی پر رنگی از داستان رو روایت کنه با هیچی رو به رو میشیم! یعنی کل زمان فیلم آماده شدن برا لحظات فوق العاده یی رو انتظار میکشیم که کارگردان عزیز یه پایان مزخرف به فیلم میده، یعنی به خودش زحمت نمیده یه مطلب قوی مثل چیزی که تو اینترستلار دیدیم رو کنه، کل فیلم پایه ی جالبی داشت ولی دقیقا وقتی که باید به نتیجه ی قشنگی میرسید فیلم بصورت افتضاح و بدون هیچ چیز خاصی تموم میشه!
خطر اسپویل:
همین که ما به تو نیاز داریم، جمله یی که آخر فیلم گفته میشه و بهترین برداشتی هم که میشه ازش کرد اینه که 3 هزار سال دیگه قراره کمکی که این آدم به اون فضایی ها میرسونه مورد توجه قرار بگیره. از دید من پایان انقدی بازه که دیگه پایان نیست انگار تموم شدن یک اپیزود از یک سریال هستI-)
مرسی. مطلب خوبی بود.
با کشف اون چند سیاره شبیهه زمین یواش یواش دوران گالیله و کلیسا پیش میاد ولی اینبار از بیس پایه میخواد درست بشه
چرت ترین فیلم تو جهان همینه
متشکر :-bd و بازم ممنون که خطر اسپویل رو هم گوشزد کردین 😡