مطمعنا چیزهای زیادی در زمینه ی هوش مصنوعی شنیده اید و در این اواخر هم ممکن است گفته های ایلان ماسک را شنیده باشید که عقیده دارد دولت ها از این تکنولوژی برای احاطه ی کره ی زمین استفاده خواهند کرد به گونه ای که روزی آنقدر هوش مصنوعی پیشرفت خواهد کرد که ربات ها بر کره ی زمین مسلط خواهند شد و به شکل سلطه گری مردم را احاطه می کنند ، درکنار تمامی این تعریف های بی نظیر و البته کمی ترسناک از تکنولوژی هوش مصنوعی می توان گفت که این تکنولوژی در برخی از جاها چندین ضعف دارد برای مثال یک بار زمانی که یکی از کاربران از سیستم دستیار صوتی هوشمند الکسا درخواست یک موسیقی مخصوص کودک را کرده است این دستیار صوتی هوشمند به جای پخش موسیقی مخصوص کودک فیلم های مستهجن نمایش داده است ، یکی دیگر از مثال هایی که می توان در زمینه ی ضعف هوش مصنوعی زد در مورد یکی از بازی های کامپیوتری قدیمی مبتنی بر متن می باشد که در آن از هوش مصنوعی استفاده شده بوده است به گونه ای که این بازی دستورات نامفهومی را صادر کرده است و پس از آن نیز از کار افتاده است .
جاستین سانچز در بخشی از نوشته های خود اشاره کرده است که یکی از جدی ترین مشکلات هوش مصنوعی در زمینه های کاربردهای جدی تری مانند پروتز رباتیک می باشد چرا که تکنولوژی هوش مصنوعی به صورت همه جانبه نمی تواند بر روی بازوی پروتز رباتیک مسلط باشد به گونه ای که پروتز های مصنوعی در قیاس با اعضای طبیعی بدن زمان زیادی را برای نشستن یک فرد در شرایط مشابه صرف می کند . از این رو دارپا سعی دارد برای خواندن سیگنال های مغز و انطباق با آن هوش مصنوعی را آموزش دهد و یا اگر بخواهیم به شکل بهتری بگوییم دارپا سعی در یاد دادن هوش مصنوعی به نحوی که کارهای خود با را شباهت بسیار زیادی به مغز انسان انجام دهد ، دارد .
انجام چنین کاری به هیچ وجه آسان نمی باشد و مانعی بزرگ بر سر راه پژوهشگرانی است که قصد دارند دستگاهی با طرز کار واقعا هوشمندانه را پیاده سازی کنند اما مزیت انجام چنین کاری این است که تمامی این پژوهشگران به طور کلی برای ایجاد چنین دستگاه های هوشمندانه ای عزم خود را جزم کرده اند . البته تمامی این پژوهشگران باید به این سوال پاسخ دهند که در مغز انسان چه می گذرد و چگونه کار می کند ؟ اگر پژوهشگران بتوانند به این سوال به خوبی پاسخ دهند و همه چیز را در مغز انسان برای خود دقیقا مشخص کنند درنهایت موفق به ساخت دستگاه های کاملا هوشمندی می شوند که با این وجود رابطه ای بین مغز و دستگاه ایجاد می شود با این وجود این تکنولوژی می تواند کمک کند که یک فرد با عضو قطع شده امکان کنترل کامل عضو مصنوعی را داشته باشد . البته پژوهشگران و دانشمندان باید در این زمینه خیلی دقت داشته باشند چرا که به گفته ی خود آنها هوش مصنوعی ممکن است باعث ایجاد توهم در افراد و یا گسترش افسردگی نیز در میان آنها بشود .
جالب است بدانید که برخی از دانشمندان و پژوهشگران از آنجایی که در حال حاضر هیچ اطلاعات کامل و دقیقی در زمینه ی اینکه در مغز انسان چه می گذرد ندارند کاملا در زمینه ی تلاش برای رمزگشایی و تقلید از مغز انسان نا امید هستند . از این رو یکی از فیزیکدانان MIT به نام مکس تگمارک اعلام کرده است که : ما بیش از اندازه خودمان را با طرز کار مغز انسان درگیر کرده ایم . حتی یکی دیگر از پژوهشگران فعال در زمینه ی هوش مصنوعی گفته است که پیشرفت هوش مصنوعی در آینده به گونه ای خواهد بود که به سطح پیشرفته ای از این تکنولوژی بدون درک جزئیات مغز انسان خواهیم رسید . درنتیجه پژوهشگران و دانشمندان برای پیشرفت در این زمینه و ایجاد رابطه بین مغز انسان و عملکرد مورد نیاز برای کنترل باید بیشتر بر روی هوش و پردازش اطلاعات کار کنند . البته هیچ وقت نباید از انجام هیچ کاری نا امید شد چرا که تمامی اختراعات بزرگ تاریخ نیز به دست افراد بزرگی انجام شده اند که در ابتدا نتیجه ی کار وحشتناک بوده است در واقع هوش مصنوعی نیز تفاوت چندانی در این مسئله ندارد بنابراین ما باید سعی کنیم یک کامپیوتر با عملکرد باورنکردنی را به همراه هوش مصنوعی و تقلیدی از عملکرد کامل مغز انسان بسازیم .
دیدگاهتان را بنویسید