واکنش زارع پور به نامه خواستار عادی شدن اینترنت: نامه‌ای ندیدم!

farzad گفت:

البته من که ادعایی مطرح نکردم اما میشه از نشانه ها جستجو کرد.
حرف ما هم همینه که اجازه داده بشه که مردم نظر خودشونو بیان کنند. نه اینکه یه عده بیان از طرف ملت نظر بدن. این اصلا اخلاقی نیست.
پوچ گرایی مدرن چیزی هست که شما میگی پوچه. اشکال نداره شما فکر کن پوچه، جور دیگه ای زندگی کن. برای یه ملت تصمیم نگیر. اجازه بده ملت از نظر شما پوچ زندگی کنند.
همه جاهل هستند به جز شما. شما فقط این دنیا رو فهمیدی، اره؟

چند روز پیش با یکی از دوستانی که ارشد رو تو ایران باهم بودیم صحبت میکردم. اتفاقا بچه نسبتا مذهبی هم هست. ایشون دکترا رو تو ایران موند، بنده هم اومدم تو جاهلیت مدرن. حالا بعد از چند سال از پایان دکترا، بنده بدون هیچ پارتی تونستم زندگی مناسبی از صفر اینجا برای خودم بسازم، ایشون برگشته به دامان خانواده با بالای ۳۵ سال سن و داره از زندگی میناله.
تمام ایرانیهایی که مثل من اومدن تو این جاهلیت تونستند زندگی خوبی داشته باشند. اما هم دوره ای های ارشد من الان در بهترین حالت یه استادیار دانشگاه دولتی یا ازاد هستند که حدود ۱۵ تومن حقوق میگیرند یعنی ۲۷۰ دلار. ایشون باید هیچ چی خرج نکنه و با درامد حدود ۵ ماهش یه گوشی ۱۲۰۰ دلاری بخره.
من اینجا با کسر تمام مخارج زندگی ماهانم، از قبیل اقساط خونه و ماشین، خوراک تفریحات و غیره، همون گوشی ۱۲۰۰ دلاری رو میتونم بخرم و یه چیزی هم تهش بمونه. تازه ۳۰ ۴۰ درصد درامدم هم میره برای مالیات.
همین جاهلیت مدرن شما باعث همچین شرایط زندگی شده. این به نظر شما پوچه، باشه. اما ایا مردم هن چنین نظری دارند؟ پس اجازه بدین مردم حرفشونو بزنن.

farzad گفت:

ما اصلا با اسلام کاری نداریم و نیازی هم نیست یه چیزی که با معنویات اشخاص سروکار داره وارد اقتصاد کنیم که مفهومی مدرنه.
اما چیزی که ما داریم ایدولوژی مبتنی بر تعبیر خاصی از اسلام هست که برای خودش ماموریت الهی در نظر داره. این ماموریت هم اداره کشور بر اساس موازین “اسلام”، مبارزه با “استکبار”، دفاع از “مظلوم” و گسترش این نظریه در سرتاسر جهان که همون صدور اتقلاب هست. چنین مفاهیمی در قانون اساسی هم تبلور یافته به طوریکه تمام مناسبات و نهادهای کشور از دولت و رسانه بگیر تا نهادهای نظامی رو به عنوان وسیله در راه این هدف قرار گرفته. من قوانین اساسی چندی از کشورهای دیگه رو تا حدی خوندم. واقعا قانون اساسی ما بی نظیره برای آوردن چنین اهداف ایدولوژیکی تهاجمی.
نتیجه چنین اداره کشوری میشه توسعه برنامه موشکی، هسته ای و گسترش نفوذ نظامی و مستشاری در منطقه و در مرحله بعد فرا منطقه. تعبیر دیگه این میشه امپریالیسم اسلامی. اینم چیزی هست که من نمیگم و مسولین رده بالا دارند به کرات از این خط مشی صحبت میکنند
اما چنین سیاستی باعث ایجاد تضاد منافع با بقیه کشورهای در حوزه این نفوذ و قدرتهای جهانی به عنوان ذینفعان میشه. اونا زورشون بیشتره، میان تحریم برقرار میکنند و اقتصاد ایران رو فلج میکنند. ما هم که عددی تو دنیا نیستیم، فشار رو میاریم رو مردم و کماکان به همون سیاستهای تنش زا ادامه میدیم و چون یه نفر گفته نگاه باید به شرق باشه، تو جنگ اوکراین هم که یه دنیا حتی چینش هم اکراه داره حمایت مستقیم کنه داریم به تجاوزگر کمک نظامی میکنیم و تازه فشار رو بیشتر هم میکنیم. این وسط هم مافیاهای اقتصادی داخلی با تایید و دمیدن بر همین سیاستهای کلی و همراستا نشون دادن خودشون، میلیاردها دلار رانت و ثروت به جیب میزنند که نمونش رو در مساله واکسن دیدیم.
هم فشار تحریم هم فساد داخلی دست به دست هم میده تا مردم رو به خاک سیاه بکشونه.
کلید حلش هم نه در آوردن اقتصاددان های برجسته بلکه در تغییر روشهای سیاسی هست چون اساسا مساله اقتصادی کشور مساله سیاسی هست.

حالا برمیگردم به سوال اول، آیا مردم ایران میخوان که ما پرچم اسلام رو بعد از فتح دنیا به دست امام زمان بدیم و به خاطرش متحمل چنین شرایط زندگی بشیم یا میگن به اونا ربطی نداره و اونا به دنبال زندگی معمول خودشون هستند؟ آیا شما فکر نمیکنین که مردم ایران از این افکار مکتبی و سلحشوری عبور کردند و پاشونو گذاشتن رو زمین و دنبال همین زندگی به قول شما “جاهلیت مدرن غربی” هستند؟ شما اگه واقعا اعتقاد دارید مردم ایران مردمی مکتبی هستند باشه اجازه اظهار نظر بهشون بدین، منم همینجا میام با شما هم عقیده میشم که این انتخاب مردمه. بار دیگه میگم این اخلاقی نیست که مردم رو رعیت بشمارند و خودشون تصمیم بگیرند و اونو انتخاب مردم جلوه بدن. تو همین جاهلیت مدرن حتی به حیوانات خانگی هم که زبان بسته هستند هم اجازه انتخاب داده میشه!

farzad گفت:

برای اداره اقتصاد نیازی به اسلام نیست. اقتصاد در این شکل مفهومی مدرنه. بله در 3000 سال پیش هم شیمی وجود داشت اما علم شیمی الان اصلا قابل مقایسه با 3000 سال پیش نیست. همچنان که مفاهیم علوم طبیعی پیچیده شدن، مفاهیم زندگی، اجتماع، روابط اجتماعی، ساختارهای اجتماعی و بین المللی، بافت جمعیتی، نیازهای مردم و و و بسیار پیجیده تر از هزاران سال پیش هست. اصلا ما نیازی نداریم به تاریخ رجوع کنیم تا امروز یک کشور رو اداره کنیم.
هیچ کشوری نمیتونه نیازهای روزش رو بر اساس موازین هزاران سال پیش تامین کنه چه این موازین در دین باشند چه مکاتب اجتماعی دیگه.

خب این نظام هم تلاش کرده چیزی که شما میگی رو پیاده کنه. قبل از این هم کلیسا در اروپا میخواست با دین، دنیای مردم رو اداره کنه. 44 سال زمان گذشته، کشوری ثروتمند به اینجا رسیده که علاوه بر از بین رفتن اقتصاد، فرهنگ و اجتماع هم تو سراشیبی سقوط قرار گرفته. انوقت شما دنبال اینی که این اونی نیست که شما شناختی و داره غلط اداره میشه. چقدر دیگه زمان میخوای که درست بشه؟