آمار رسمی شرکت ارتباطات زیرساخت مبنی بر عبور 70 درصد ترافیک اینترنت ایران از تونلهای VPN، نشاندهنده ناکامی واضح سیاستهای فیلترینگ و محدودسازی نهادهای حاکمیتی است. این وضعیت نهتنها كيفيت خدمات اينترنت را تضعيف كرده، بلكه امنيت سايبری، اقتصاد ارتباطات و اعتماد كاربران را با چالش جدی همراه کرده است.
موضوع گذر 70 درصد اینترنت کشور از بستر فیلترشکنها، عملاً اعتراف رسمی به شكست سياستهای چندين ساله محدودسازی دسترسی كاربران ایرانی به اينترنت است. آمار شرکت ارتباطات زیرساخت نهتنها بيانگر وابستگی روزافزون مردم به ابزارهای دورزدن فيلترينگ است، بلكه نشان میدهد زیرساختهای ارتباطی كشور به جای اینکه در مسير توسعه و بهبود كيفيت قرار گيرند، درگير پيامدهای سياستهای آشفتهای شدهاند كه نتيجهای جز افزايش هزينه، كاهش امنيت سايبری و اختلال در مهندسی ترافیک نداشته است.

وابستگی شدید کاربران ایرانی به فیلترشکنها؛ بیتوجهی نهادها به پیامدهای آن
«بهزاد اکبری»، مدیرعامل شرکت ارتباطات زیرساخت میگوید حدود 80 درصد كاربران ایرانی از فیلترشکنها استفاده میکنند و اين امر سبب شده 70 درصد كل ترافیک كشور از اين كانالها عبور كند. اين رقم بهخوبی نشان میدهد كه فيلترينگ گسترده نتیجه معکوسی در تحقق کنترل دسترسی به شبکه جهانی داشته است. در اصل، تمایل شدید کاربران ایرانی به این فیلترشکنها گواه این است که پلتفرمهای بومی و داخلی به طرز گستردهای مورداستفاده قرار نمیگیرند. بسامد این تمایل با پيامدهای متعددی همراه میشود: ابتدا مهندسی ترافیک در کشور با اختلال دستوپنجه نرم میکند و روی عملکرد توزیع بار شبکه تأثیر منفی میگذارد. در گام بعدی، امنیت سایبری بهشدت آسیبپذیر شده و بخش عمدهای از ترافیک از تونلهای نامطمئن عبور میکند. در گام سوم، کیفیت خدمات اینترنت برای کاربران ایرانی کاهش پیدا میکند و با اختلال، قطعی و تأخیرهای متعدد روبهرو میشوند.

تهدید امنیتی یا نتیجه سیاستهای ناکارآمد؟
مديرعامل زيرساخت تأکید كرده كه با استفاده از فیلترشکنها، مسير اصلی ترافیک كشور به سمت اروپا تغيير پيدا میکند و همين مسئله آسيبپذيری شبكه را افزايش میدهد. اما اين پرسش مطرح است كه آيا ريشه اين تهديد امنيتی در ماهيت فیلترشکن نهفته است يا ناشی از سیاستهای ناکارآمد نهادهای حاکمیتی بر اینترنت کشور است؟ وقتی محدودسازی سکوهای محبوب و پرکاربردی نظیر «اینستاگرام»، «تلگرام» و «واتساپ» ادامه دارد، كاربران برای نیازهای روزانه، آموزشی، اقتصادی و اجتماعی خود چارهای جز مراجعه به فیلترشکنها ندارند؛ بنابراين، تهديد امنيتی بهخاطر انتخاب کاربران نیست؛ بلکه به دليل تصمیمگیریهای مستقیم نهادهای حاکمیتی است كه مردم را به اين مسير آلوده سوق داده است.

تأثیر جنگ و حملات سایبری
«اکبری» در صحبتهای خود به افزايش حملات سایبری در دورههای خاص مانند جنگ دوازده روز با اسرائیل اشاره كرده و افزود شدت اين حملات در آن زمان چندین برابر افزايش يافته است. او البته ادعا کرد كه سيستمهای دفاعی كشور توانایی شناسایی حملات را در کمتر از 25 ثانیه دارند. اين ادعا هرچند نشاندهنده سرمايهگذاری بر سامانههای دفاعی است؛ اما همزمان اين سؤال را بهوجود میآورد كه وقتی درصد ترافیک از کانالهای ناشناخته عبور میكند، تا چه حد امكان ردیابی دقيق حملات و اطمينان از امنيت دادههای کاربران وجود دارد؟ آيا اتكای كاربران به ابزارهای غیررسمی و سرويسهای خارجی خود به بستری برای افزایش تهديدات سايبری تبديل نشده است؟

تأثیر فیلترینگ بر اقتصاد ارتباطات
مدیرعامل شرکت ارتباطات زیرساخت اذعان كرده كه پس از اعتراضات سال 1401، درآمد شركت ارتباطات زيرساخت و اپراتورها بهشدت كاهش يافت و تنها در تيرماه 1403 سطح ترافیک به سطح سال 1401 بازگشته است. اين افت درآمدی به طور مستقيم ناشی از كاهش مصرف اينترنت در نتيجه فيلترينگ و اختلالهای شدید است. اقتصاد ارتباطات در جهان فعلی حول محور افزايش مصرف داده، توسعه خدمات آنلاين و جذب سرمايهگذاری میچرخد. اما در ايران، محدوديتها سبب شده مصرف كاهش يابد و هزينهها نیز افزايش پيدا كند. اين وضعيت، اپراتورهای «ایرانسل»، «رایتل» و «همراه اول» را با ضرر مواجه و فشار مالی روی کاربران عادی وارد میکند.

تجربه کاربران ایرانی از اینترنت فعلی چگونه است؟
يكی از معدود بخشهای اميدواركننده سخنان مديرعامل زيرساخت، تلاش برای بهبود تجربه كاربران بازیهای آنلاين با اتصال به نزدیکترین سرورها است؛ اما آيا اين تلاشهای محدود میتواند ضعفهای اساسی شبكه اينترنت كشور را جبران كند؟ کاربری كه برای دسترسی به یک سکوی ساده پيامرسان، مجبور به استفاده از فیلترشکن است، هرگز تجربهای پايدار و ایمن از اينترنت نخواهد داشت.

جمعبندی
اينترنت ايران سالها است که در بند فیلترینگ گرفتار شده است. كاربران ایرانی در طی این سالها، برای تنفس در دنیای مجازی به کانالهای غیررسمی پناه بردهاند. اين وضعيت نهتنها كيفيت زندگی ديجيتال را كاهش داده، بلكه امنيت ملی، اقتصاد ارتباطات و اعتماد عمومی را نیز تضعيف كرده است. سياستگذاران میتوانند همچنان بر توسعه مراكز داده، افزايش ترانزيت و رشد پهنای باند بينالملل تأكيد كنند؛ اما واقعيت تلخ اينجاست كه بدون تغيير رويكرد در حوزه دسترسی آزاد به اينترنت، کلیه اين اقدامات بيشتر شبيه مرهمی موقت بر زخمهای عمیق خواهد بود. برای بازگشت اعتماد و بهبود واقعی وضعيت، اولین گام باید اصلاح سياستهای محدودساز و به رسميت شناختن حق دسترسی آزاد كاربران به اينترنت جهانی است.
دیدگاهتان را بنویسید