تحریریه سخت افزار مگ برای پرداختن به این داستان هیجان انگیز در چند هفته آینده به طور جامع به تاریخچه پردازنده و کامپیوترهای شخصی خواهد پرداخت. داستان پر فراز و نشیب تاریخچه پردازنده و کامپیوترهای شخصی که از اختراع ترانزیستور تا تراشههای امروزی مورد استفاده در دستگاههای ما را شامل میشود.
مطالعه قسمت اول مقاله کامپیوتر شخصی و ریزپردازنده : فصل اول تاریخچه ریزپردازنده و کامپیوتر شخصی (1947 – 1974)
مطالعه قسمت دوم مقاله تاریخچه کامپیوتر های شخصی و ریزپردازنده : فصل دوم تاریخچه کامپیوتر شخصی و ریز پردازنده (1974 – 1980)
مطالعه قسمت سوم مقاله تاریخچه ریز پردازنده و کامپیوتر شخصی : فصل سوم تاریخچه کامپیوتر های شخصی و ریزپردازنده (1980 – 1984)
مطالعه قسمت پنجم و آخر مقاله تاریخچه کامپیوترهای شخصی و پردازنده : فصل پنجم و آخر تاریخچه کامپیوترهای شخصی و پردازنده (1996 – )
فصل چهارم تاریخچه پردازنده و کامپیوترهای شخصی (1984 – 1996) : اژدها دوباره وارد میشود
امپراتوری توانمند وینتل (ویندوز و اینتل)
شاید بتوان گفت که جمله مشهور “هیچ دلیلی وجود ندارد که کسی کامپیوتر در خانه خود بخواهد” توسط بنیانگذار شرکت تجهیزات دیجیتال، کن اولسن، در سال 1977 نمونه کاملی از نگرش شایع شرکتها نسبت به کامپیوترهای شخصی در سالهای اولیه این صنعت است.
رایانههایی که مورد استفاده قرار میگرفتند عمدتا رایانههای اصلی و بزرگ بودند که در کارخانههای بزرگ به آنها نیاز بود و رایانههای کوچک با هزینهای بالغ بر یک میلیون دلار و در هر ماه کمتر از انگشتان دست به فروش میرسیدند. نیازی به گفتن نیست که هزینه سخت افزار اولیه آنها تنها بخشی از قرارداد ارتقا و خدمات کلی را شامل میشد.
اینتل آغازگر دعوای حقوقی ثبت اختراع در تاریخچه پردازنده و کامپیوترهای شخصی
محیط صنعت دیجیتال در دهههای قبل از انقلاب ریزپردازنده، از نظر به اشتراک گذاری ایدهها و اختراعات، مطبوع و برادرانه بود. با سودآورتر شدن صنعت مدار مجتمع، همكاران سابق كه در یك جامعه یکپارچه شروع به كار كرده بودند، اتحادیههای صنعتی را ایجاد كردند زیرا ایدهها و كاربردهای آنها (بخوانید فریب ثروت) از توانایی شركتهای فعلی برای به ثمر رسیدن آنها فراتر رفت. شرکتهای کوچکی که با رفاقت و اشتیاق کار خود را آغاز کرده بودند خیلی زود تنها ماندند و این موضوع باعث شد تا بسیاری از کارمندانشان شغل قبلی خود را ترک کنند.
برای مثال همانطور که در مقالات قبلی این موضوع خواندید، اینتل وجود خود را مدیون فروپاشی Shockley Electronics و Fairchild Semiconductor، جدایی Federico Faggin و Ralph Ungermann برای شروع شرکت Zilog و همچنین دیوید استام و رافائل کلاین است که به ترتیب Daisy Systems و Xicor Incorporated را تاسیس کردند.
اندی گروو در اینتل مصمم بود که شرکت خود را (مانند شرکت فیرچایلد) از بین رفته نبیند. استفاده بیش از حد از نام و IP شرکت (که Fairchild در آن با شکست ناکامی روبرو شده بود) و برجسته کردن آن از اهداف اصلی مدیران اینتل شده بود و از آن به عنوان روشی برای بازاریابی و سود بیشتر در بازار بهره میبرد و از طرف دیگر مانع جدا شدن افراد از شرکت و تاسیس شرکت جدید شوند.
اولین شلیک
هنگامی که گروهی از کارمندان به رهبری گوردون کمپبل از شرکت استعفا دادند تا با راه اندازی شرکت Seeq Technology، سود بیشتری از بازار EEPROM ببرند، اینتل فوراً (به سفارش گروو) از شرکت جدید شکایت کرد. به دستور آرتور راک، این دادخواست شرکت سرمایه گذاریای که سرمایه اولیه آن شرکت را تأمین کرده بود هم هدف حملات اینتل قرار گرفت و به طرز عجیبی گوردون مور اینتل را به عنوان یک سرمایه گذار معرفی میکرد. بودجهای که هم در Seeq و هم در دفاع حقوقی این پرونده هزینه شد (پس از آنکه شرکت Seeq وارد یک درگیری حقوقی سنگین در مورد توافق نامه صدور مجوز با Zilog شد) از طریق مشاور حقوقی ارشد اینتل، راجر بووروی، و پس از یک تصمیم نسبتاً مسالمت آمیز حاصل شد.
درگیری بزرگ بعدی به طولانیترین و سختترین نبردهای صنعت دیجیتال تبدیل شد. بووروی اینتل را ترک کرده بود و از میان 8 بنیانگذار اصلی AMD، فقط جری سندرز باقی مانده بود. Sven-Erik Simonsen معمار تراشه آخرین کسی بود که از اینتل جدا شد.
دومین شلیک
در سپتامبر 1984 وقتی مطبوعات از جری سندرز پرسیدند که چگونه شرکت AMD توانست EEPROM های دارای مجوز اینتل را سریعتر از خود اینتل به بازار عرضه کند، روابط اینتل با AMD به صورت آشکارا خصمانه شد. ساندرز در مورد عدم توانایی ساخت اینتل، یک جنجال طولانی را آغاز کرد.
با اینکه اینتل مایل بود تا AMD را (به عنوان شریک منبع دوم مجوز 386) از شراکت خود برکنار کند، طغیان سندرز آتش این درگیری را بیشتر کرد. توافق نامه امضا شده میان دو شرکت مجوز متقابل یک محصول از شرکت مقابل را درخواست میکرد، اما اینتل با رد پیشنهادات AMD (کنترل کننده ذخیره سازی و تراشه گرافیکی، Quad Pixel Display Manager)، AMD را مجبور کرد تا کمبود حق امتیاز اینتل را برای مجوز 286 خود جبران کند.
دادخواست در سال 1987 آغاز شد و AMD ادعا كرد كه شرکت اینتل قرارداد را نقض کرده است. اینتل با طرح دعوای قضایی برای نقض حق کپی برداری (287 FPU اینتل) پاسخ داد و به دنبال آن یک دادخواست ضد انحصار از AMD و سپس (با توجه به (IP AM486 AMD یک پرونده نقض حق کپی برداری ارائه شد. دو طرف شمشیرهای آخته خود را از غلاف بیرون کشیدند و بدون ذرهای رحم به سمت هم حمله کردند.
طولانی شدن دعوای اینتل و AMD
این زد و خوردها تا سال 1995 ادامه پیدا کرده بود و دو شرکت در برخی موارد به مصالحه رسیده بودند. از طرفی شرکت AMD مبلغ 10میلیون دلار ( بخاطر مجوز حق ساخت 386 در 1993) و همچنین 18 میلیون دلار به خاطر مجوز حق ساخت 486 دریافت کرد و تا 20 درصد تراشههای x86 خود را برون سپاری کرد. در مقابل هم اینتل 58 میلیون دلار از AMD به دلیل نقض حق ثبت اختراع دریافت کرد.
نکتهای که برای اینتل اهمیت بیشتری داشت متوقف شدن رشد AMD در دوره رونق رشد ریزپردازندهها و به ویژه کامپیوترهای شخصی بود. در زمانی که AMD قصد داشت گام بعدی طرحهای خود را برای رسیدن به سطوح بالاتر شرکتهای نیمه رسانا بردارد (البته هنوز هم به تولید مجاز اجازه میداد) گسترش شرکت به دلیل درگیری با اینتل شدت محدود شد. اتفاق بدتر برای AMD این بود که قرارداد اصلی مجوز امضا شده با اینتل قرار بود در تاریخ 31 دسامبر 1996 منقضی شود.
اینتل درست قبل از انقضا قرارداد قبلی، توافق بسیار سختی انجام داد. شرکت AMD در ازای استفاده مستمر از IP موجود اینتل، (پس از معماری 486 و پردازندههای آینده AMD و عدم سازگاری کلاس 586 با سوکتهای اینتل) دیگر به میکرو کد اینتل دسترسی نخواهند داشت. یعنی از آن تاریخ به بعد AMD فقط برای تولید معماری پردازنده خود بلکه پشتیبانی از چیپستها و مادربردها با جدول تحقیق و توسعه اینتل درگیر است. ارائه جایگزین ارزانتر پردازنده مرکزی اینتل برای یک سیستم مبتنی بر Intel، دیگر کافی نخواهد بود.
اما آن طرف ماجرا، برای اینتل، AMD تنها یکی از شمارههای مربوط به حق ثبت اختراع سری ‘338 “،” اختراع Crawford “بود که در اوایل دهه 1990 دنبال میکرد. موارد دیگری که علیه UMC (که اینتل برنده شد) و همچنین Chips and Technologies و Cyrix که هر دو با مصالحه به پایان رسیدند.
ظهور شرکتهای دانش بنیان فقیر در تاریخچه پردازنده و کامپیوترهای شخصی
سالهای اولیه صنعت ریزپردازنده (همانند ساخت IC) بر اساس یک مدل یکپارچه طراحی و تولید تراشهها بود. اواسط دهه 80 آغاز ظهور شرکت نیمه هادی افسانهای بود که میخواست این طرح را تولید کند اما تولید آن را به یک شرکت مستقل که فقط تراشه تولید میکرد (مدل ریخته گری که اکنون توسط شرکت TSMC انجام میشود) واگذار میکرد. در واقع یک طراحی و مجوز IP میتوانست باعث شود تا یک شرکت بتواند تراشههایی برای شرکتهای دیگر تولید کند و هیچ تضادی در منافع هم وجود نداشته باشد.
این موضوع سبب شد تا تعدادی از شرکتهای بزرگ این حوزه با دانش فنی و بدون سرمایهای برای تولید در آمریکا ظاهر شوند. برای مثالNexGen (IBM) ، Cyrix (Texas Instruments، SGS-Thomson، IBM)، Chips and Technologies (هیتاچی و توشیبا) و مرکز طراحی غربی برجستهترین این شرکتها بودند. برای مثال Acorn، یک شرکت کوچک انگلیسی بود که شروع به طراحی پردازندههای Acorn RISC Machine کرده بود (که با نام اختصاری ARM شناخته میشود)، و این پردازندهها توسط VLSI Technology ساخته میشد.
نجات یافتگان جنگ بزرگ
هیچ یک از شرکتهای معماری مبتنی بر x86 چند سالی بیشتر دوام نیاوردند، اما با این وجود به پیشرفت صنعت کمک شایانی کردند. تراشهها و فناوریها با بودجه کمتری اجرا شدند اما چیپستهای تلفیقی را برای IBM PC-XT و کلونهای آن تولید کردند (همچنین اولین آداپتور گرافیکی VGA سازگار با IBM را که زمینه ساز موج اول گرافیک 2 بعدی بود) که هزینه ساخت آنها را بسیار کاهش داد.
نقش Cyrix در تاریخچه پردازنده و کامپیوترهای شخصی
شرکت Cyrix به عنوان یک شرکت سخت کوش و محبوب در بازار پردازندهها شناخته شد و توانست با آینده نگری و عملکرد بسیار عالی، از این جنگ زنده بیرون بیاید. جنگ طولانی با اینتل بر سر حق ساخت طرحهای x86 باعث تخلیه منابع AMD شد و وضعیت شرکت هم با قرارداد شرکت Cyrix با شریک ریخته گری IBM (که تراشههای طراحی Cyrix را با نام IBM و با هزینه کمتری فروخت) بسیار بدتر شد.
Cyrix لعنتی هم در سال 1997 توسط National Semiconductor خریداری شد و همراه با مجوز قبلی x86 National به VIA (به استثنای خط MediaGX که تحت عنوان AMD و با نام Geode به پایان رسید) فروخته شد.
نقش NexGen در تاریخچه پردازنده و کامپیوترهای شخصی
شرکت NexGen یکی دیگر از بازیگران جانبی بازار پردازنده بود زیرا تراشههای آن (مانند Cyrix) از IP اینتل استفاده نمیکنند و کاملاً از طراحی خاص خودشان بهره میبرند. از طرفی محصولات شرکت Cyrix با پینهای اینتل سازگار بود و بنابراین یک بازار آماده برای خریدار بودجه داشت. Nx586 NexGen به سوکت 463 پین و چیپ ست NxVL خود احتیاج داشت که به محض این که چیپست Triton 430FX اینتل جایگزین نپتون شد، فرصتهای موجود در بازار را به شدت محدود کرد.
موقعیت بازار NexGen با توسعه اینتل، سرعت بالای کلاک پردازندهها و با کاهش سریع مدلهای قبلی، بیش از پیش خطرناک شد. پردازندهNexGen (Nx686) بدون پول و وقت این شرکت راکد مانده بود اما AMD از راه رسید و این شرکت را برای توسعه پروژه K6 کلاس 686 خود خریداری کرد. K6 توسعه یافتهای که توسط AMDبه فروش رسید، توسط NexGen توسعه و طراحیش انجام شده است.
امپراطوریهای نرم افزاری
در حالی که تجارت سخت افزار رایانه از طریق استراتژیهای شرورانه پیش میرفت، جنگ برای برتری در بازار نرم افزار از شدت کمتری برخوردار نبود. موفقیت IBM PC و کلونها تقریباً یک شبه باعث ایجاد سه امپراتوری نرم افزاری شد: مایکروسافت، لوتوس و استون تیت.
ظهور شرکت لوتوس در تاریخچه پردازنده و کامپیوترهای شخصی
موفقیت بزرگ VisiCalc، دو قطب این تجارت را به مخالفان سرسخت یکدیگر در دادگاه تبدیل کرده بود. نبردی که عمدتا توسط 37.5٪ پرداخت حق امتیاز خرده فروشی و 50٪ برای نسخههای OEM که ناشر نرم افزار شخصی (بعدا VisiCorp نامیده شد) بدهکار بود، ایجاد شد. در طی این آشفتگی، میچ کاپور، توسعه دهنده اصلی دو افزونه همه کاره برای VisiCalc ، VisiPlot و VisiTrend، علاقه خود را به VisiCorp از دست داد و نرم افزار Lotus را راه اندازی کرد. با همکاری بانک IBM و DOS مایکروسافت در بازار، Kapor و برنامه نویس دیگری به نام Jonathan Sachs Lotus برنامه Lotus 1-2-3 را توسعه دادند.
سازگاری Lotus 1-2-3 با IBM، دلیل قانع کنندهای برای خرید کامپیوتر IBM شد (همانطور که VisiCalc با Apple II انجام داد). موفقیت این برنامه تا حدی به دلیل کدگذاری خاص برای معماری Intel این رایانه بود.
Rival spreadsheet Context MBA یک بسته نرم افزاری جامعتر بود اما در p-System USCD نوشته شده بود. این موضوع بخاطر پاسخگویی بهتر لایه ترجمهای که برای برقراری ارتباط استفاده شده بود، امکان استفاده از آن در بسیاری از معماریها (تا در صورت شکست معماریهای مختلف مانند محافظی در برابر عدم موفقیت IBM و مایکروسافت در بازار عمل کند) وجود داشته باشد.
لوتوس، همانند بسیاری از شرکتهای قبلی آن زمان (از جمله اینتل)، به سندرم سیستم دوم مبتلا شد. یعنی یک موفقیت بزرگ در محصول اول، فشار بیشتری را برای پیگیری یک محصول قابل مقایسه، بزرگتر و بهتر، توسط همان شرکت ایجاد میکند. این شرکت در ادامه و در راستای این فشار برنامههای گسترده Symphony و Jazz را منتشر کرد که نتوانستند شتاب 1-2-3 را حفظ کنند و لوتوس از نوآوری در نرم افزار به سمت خرید IP عقب نشینی کرد.
پس از تصدی ریاست شرکت توسط جیم مانزی و برای تضمین رشد شرکت برای حفظ موقعیت خود، آن شرکت هم به الگوی مشابه اینتل یعنی دادرسی رسید. در همین راستا شکایتی علیه نرم افزار Paperback در سال 1987 در ژوئن 1990 را انجام داد و برنده شد. بعد از آن و در حالی که دیگران ادعا میکردند Mosaic Software “ظاهر و بنیان” نرم افزار لوتوس 1-2-3 را نقض کرده است، VP Planner و TheTwin در ژوئن 1990 و ژانویه 1991 برنده شدند.
اشتون تیت با ثروت این شرکت، چند شرکت دیگر را خریداری کرد و تلاش کرد تا نام لوتوس را همانند یک IP به صورت مجموعه دفتر درسراسر کشور درآورد و به همین دلیل هم شرکت Forefront را به همراه برنامه پردازنده کلمه MultiMate خریداری کرد، اما عدم سازماندهی شرکتها به جای کمک به شرکت مادر، باعث فروپاشی آن شد.
مایکروسافت و استراتژیهای نرم افزاری خاص
هرچند بیل گیتس به رشد مایکروسافت کمک کرد، اما به دلیل مشکلات مالی، رشد این شرکت دوام نیاورد و در نتیجه مدیریت را از تولیدکننده محصول جدا کرد. اهداف كوتاه، میان مدت و بلند مدت استراتژیك مشخصی را تعیین كرد و نتیجه آن نجات یافتن مایکروسافت بود.
مایکروسافت به لطف IBM با سرعت عجیبی رشد کرده بود، اما در اواخر دهه 80 مشخص شد که وقتی IBM مورد حمله بسیاری از رقبای چابکتر از خود قرار گرفته بود، همه آنها به سیستم عامل مایکروسافت و برنامههای پشتیبانی کننده آن متکی بودند. گسترش بازار کامپیوتر و نرم افزارهای مرتبط با آن از بستر تجاری به رایانههای شخصی همزمان با رشد اینترنت و قابلیت دسترسی به آن بوده است.
اینترنت اکسپلورر
این سیستم از شبکههای کوچک، عمدتا ناسازگار تکامل یافت و محدود به دانشگاهیان و توسعه دهندگان بود. تصویب استانداردهای مشترک (به ویژه TCP / IP و HTTP) و تشویق تجاریسازی اینترنت تا آن زمان به طور عمده توسط بودجه دولت افزایش یافته بود. با گسترش تحقیقات، دادهها و تقسیم زمان و انعکاس آنچه مصرف کننده عادی میخواهد (ایمیل ، خرید آنلاین و تعامل با جامعه بزرگتر)، مرورگرهای وب به یک تجارت بزرگ تبدیل شدند.
از موج اول مرورگرها، Mosaic از شرکت NCSA موفقترین بود و مجوز بسیاری از شرکتها را گرفت. Marc Andreessen (توسعه دهنده Mosaic) Netscape را تأسیس کرد و Netscape Navigator با بیش از 80٪ سهم بازار در اولین سال معرفی، به سرعت به مرورگر اصلی تبدیل شد. پاسخ مایکروسافت به این موضوع تولید اینترنت اکسپلورر بود. (و برای این کار از نسخه مخصوص Mosaic یعنی Spyglass کپی برداری کرد). بعداً مایکروسافت برای جلوگیری از پیگرد قانونی، 8 میلیون دلار به Spyglass پرداخت کرد. با این حال، این روند (بخاطر روند طولانی مدت ضد اعتماد اتحادیه اروپا و وزارت دادگستری ایالات متحده به دلیل استفاده از اینترنت اکسپلورر در ویندوز، ایجاد مشکل در استفاده از مرورگر شخص ثالث در ویندوز و تهدید به برداشتن ویندوز Compaq) با تهدید روبرو شد.
نرم افزار اینترنت اکسپلورر با ویندوز، مایکروسافت را قادر ساخت تا طی سه سال سهام بازار Netscape را ببلعد. تا سال 2002 استفاده از اینترنت اکسپلورر در حدود 96٪ به اوج خود رسیده بود و تا یک دهه دیگر همچنان رهبر صنعت باقی میماند تا اینکه تغییر اساسی در درک رایانش شخصی توازن قدرت را تغییر داد. این تغییر نتیجه شخصی سازی رایانه شخصی بود زیرا مردم دریافتند که میتوان از رایانههای همراه برای سرگرمی، لوازم جانبی مد و در برخی موارد نیازهای روانی استفاده کرد.
نسل جدید ریزپردازندهها وارد میشوند
اولین موج طراحی واقعی لپتاپ، با سیستم مجهز به پردازنده اینتل، صفحه نمایش LCD تاشو و بدون نور پس زمینه بود که معمولاً قادر به نمایش چهار تا هشت سطر متن بود. اگرچه Hewlett-Packard HP-110 نیز شامل یک حالت گرافیکی 480×120 پیکسل (480×200 با HP-110 Plus) بود و GriD Compass 1101 320×240 نیز با قیمت 8000 تا 10 هزار دلار به فروش میرسید.
مدلهای ارزانتر و کم رونق نیز از تولیدکنندگان زیادی مانند Epson (HX-20) ، Sharp (PC-5000) و Kyocera وارد بازار شد. مشخصه مشترک این محصولات نیاز به پردازندههای ارزان قیمت با انرژی کم بود. چیزی که با معرفی مدل 386SL اینتل از سال 1990 (حدود چهار سال پس از رونمایی 386) این مشکل برطرف شد. اینتل 100 میلیون دلار برای تولید 386 هزینه کرد، اما به طور کلی بازار صنعتی آن زمان به دلیل هزینه کم و تعداد فروشندگان ارائه دهنده، عاشق 286 بود که با هزینه 141 دلار ساخته میشد.(مقایسه کنید با 34 دلار برای 286 و قیمت 900 دلاری تراشه 386). سری 386 نشان دهنده افزایش چشمگیر هزینه برای صنعتی است که برای محاسبات 32 بیتی کاملا آماده نیست.
سری 286
Compak’s DeskPro 386 و ALR’s Access هر دو در سپتامبر 1987 تولید و عرضه شدند. با توجه به تلاش مایکروسافت در صنعت کامپیوترهای شخصی که به سازگاری 16 بیتی (و در بعضی موارد 8 بیتی) نیاز داشت، OEM هایی که موقعیت IBM را غصب کردند به سرعت جایگاه خود را به عنوان “رهبر بازار” پیدا کردند. کمپین بازاریابی “Red X” اینتل با تلاش گسترده خود در اکتبر 1989 این صنعت را به محاسبات 32 بیتی مایل کرد و خریداران را به خود جلب کرد. تبلیغات بزرگ تمام صفحهای که شامل شماره 286 با یک “X” قرمز بزرگ که در بالای آن بود، نوید یک استراتژی را میداد تا مصرف کنندگان را وادار به شناسایی وضعیت خود توسط تولید کننده پردازنده کند.
این کمپین بیشتر برای به حاشیه بردن کلاس 286 (هریس، AMD ، IBM، فوجیتسو و زیمنس) برای فروش 386 اینتل طراحی شده است و به سرعت در ذهن مصرف کننده ثابت کرد که شرکتهایی که 286 را تحت فشار قرار میدادند (از جمله شرکای OEM خود اینتل) تکنولوژی منسوخ را میفروختند.
کمپین Red X ثابت کرد که اینتل به شرکای منبع دوم احتیاج چندانی ندارد و تولیدکنندگان تراشه x86 را با تأخیر تحریک میکند تا تراشههای کلاس 386 خود را بسازند.
سری 386
بین مارس 1991 و پایان همان سال، Am386 با فروش 200 میلیون دلاری از فروش دو میلیون پردازنده، 14 درصد از بازار را به دست آورد. در حالی كه دو میلیون قطعه دیگر در سه ماه اول سال 1992 فروخته شد. کلاس 386 برای دستیابی به سهم 25 درصدی از بازار چهار سال و نیم زمان لازم داشت در حالی که 486 در یک سال کمتر همان رقم را کسب کرد و بعد از آن هم پنتیوم با اختلاف قابل توجهی رکورد بهتری ثبت کرد (در 18 ماه به این موفقیت دست مییابد).
سری پنتیوم
در عصر پنتیوم ما شاهد بودیم که اینتل با اتخاذ نام مدلهای مختلف دارای حق نسخه برداری، از رقبا فاصله گرفته و برند خود را مستقیماً به مصرف کنندگان میفروشد. این شرکت با مبارزات طولانی مدت “Intel Inside” خود، بازاریابی Red X را گسترش میدهد که باعث میشود تا مارک Intel به عنوان تنها انتخاب مشتری در مواجهه با انواع فروشندگان سیستم معرفی شود. این برنامه تبلیغاتی شامل تبلیغات تلویزیونی بود که با 5 نت شناخته میشدند و از طرف دیگر طرحهای تشویقی یارانهای برای فروشندگانی که برند اینتل را برجسته میکردند.
طی سه سال، 1200 شرکت به این کارزار پیوستند و بخاطر آن افزایش فروش و سهم 63٪ اینتل در اولین سال شروع این فعالیت شکل گرفت. موفقیت این برنامه به حدی بود که OEM در انتخاب پردازنده بسیاری از خریداران، در سبد ثانویه قرار گرفت. با این فرض که بسیاری از مصرف کنندگان قبل از 1989 در واقع در تولیدکننده پردازنده تاثیر نداشتند، در طی 5 سال یک تغییر کامل در بازار صنعت کامپیوتر صورت گرفت. به ویژه AMD که از این مرحله به بعد با برند Intel درگیر خواهد شد، اما تنها این شرکت مورد حمله قرار نگرفت.
در ژوئیه 1991، اپل و IBM با پیوستن موتورولا اتحاد AIM را ایجاد كردند تا معماری مبتنی بر PowerPC RISC را به عنوان جایگزینی برای معماری ” intel” x86 و سلطه ویندوز مایکروسافت توسعه دهند. IBM نیز در نوامبر همان سال شركتهای خود را با وارد كردن یك سرمایه گذاری 10 ساله برای توسعه پردازندهها برای رقابت با اینتل آماده میكند. بازنده بزرگ جنگ قدرت، معماری امیدوار کننده Alpha XP 64-bit RISC از شرکت DEC بود. به دنبال تصمیم خود DEC مبنی بر رد دعوت اپل برای استفاده از 21064 در Macintoshes آینده، این شرکت توسط IBM پذیرفته نشد و در این اتحادیه قرار نگرفت.
لغرش اینتل
با کشف اشتباهات جدول جستجوی پردازنده های پنتیوم در ژوئن 1994 توسط دکتر توماس نیکلی (کمی بیشتر از یک سال پس از معرفی معماری این تراشه)، تمام تلاشهای اینتل در آستانه نابود بود. تبلیغات نامطلوب دکتر نیکلی از اینتل باعث شد تا این موضوع از طریق گزارش تلویزیونی CNN نیز جهانی شود و آتش جنگ شعلهورتر شد.
پاسخ رسمی اینتل به این ادعا این بود که همه تراشهها دارای خطا هستند. مشتریان اینتل (با توجه به سرمایهگذاری و تبلیغات سیع این شرکت) انتظار داشتند که اینتل با پذیرفتن اشتباه خود، این تراشهها را از آنها پس بگیرد در صورتی که اینتل چنین قصدی نداشت. با گستردهتر کردن حملات پنتیوم توسط IBM، این غوغای نارضایتی به یک سر و صدا بزرگ تبدیل شد. اینتل با ارائه بیانیه عذرخواهی عمومی و قبول ارائه پردازنده جایگزین برای مشتریان آسیب دیده، برند خود را در بازار حفظ کرد و همچنان به سودآوری ادامه داد. اینتل مبلغ 475 میلیون دلار برای پس گرفتن و تعمیر یک میلیون پردازنده متضرر شد، اما این ضرر بزرگ را در جنبش بازاریابی بعدی خود جبران کرد.
ضعفهای Pentium FDIV توسط بدبینان مطرح و بزرگ شده بود، اما به سختی باعث ایجاد موج در بازار شد. در نتیجه اینتل در سال بعد رشد 31 درصدی در بازار نیمه هادی را تجربه کرد و سهم بازار CPU خود را به 77٪ در سراسر جهان و 82٪ افزایش درآمد خود پاسخ داد. از آنجا که اینتل بازار مادربردها را تحت سلطه خود درآورده بود، تولید کنندگان چیپست را در وضعیت نامطلوبی قرار داده بود.
وضعیت بازار ریزپردازنده در اواسط دهه 90
از 76 میلیون چیپست تولید شده در سال 1995، اینتل فقط 1.5 میلیون قطعه سهم داشت. در حالی که شرکتها و آزمایشگاههای SiS ، VIA ، OPTi و Acer (ALi) تقریبا 33 میلیون قطعه را تولید کردند. در اواخر سال 1996، استراتژی جدید مادربرد اینتل امکان تولید 40 میلیون چیپست از کل 71.4 میلیون قطعه تولید شده را فراهم کرد و تولید کنندگان ارزان قیمت چیپست را به بازنشستگی پیش از موعد محکوم کرد و کیفیت کلی اجزای موجود را افزایش داد.
کلاس 586 AMD
در مارس 1996 شرکت AMD موفق شد پردازنده کلاس 586 خود را وارد بازار کند. از سپتامبر سال قبل شعار “30٪ سریعتر از پنتیوم” به صورت ساعت به ساعت توسط این شرکت تبلیغ میشد. در ابتدا نام برنامه ریزی شده K5 برای آن در نظر گرفته شده بود که قبل از انتشار به SSA / 5 تغییر یافت. پس از پردازش مجدد ساختار پردازنده مرکزی و حافظه پنهان آن، موج دوم (و برای اولین بار با استفاده از نام K5) در اکتبر 1996 تولید شد.
البته اشکالات پردازنده شرکت AMD نیز کم کم مشخص شد. بخش Cyrix، گرمای بیشتری نسبت به پنتیوم تولید میکرد و جذابیت آن را برای اورکلاکرها کاهش یافت. پیگیری AMD سبب شد تا تراشه بعدی با نام K6، همان چیزی باشد که همه انتظارش را داشتند. با شروع ارسال نمونههای پنتیوم II به فروشندگان OEM توسط اینتل، راه اندازی و تولید K6 AMD در آوریل 1997 را متوقف کرد و بازاریابی مورد نیاز این محصول شرکت را قادر ساخت تا تولید K5 را در عرض چند ماه متوقف کند.
سفارشاتی با تعداد بالا از شرکت DEC (برای کامپیوتر Venturis FX-2) و شرکت IBM (برای بودجه کامپیوتر Aptiva) توانست تا مقداری K6 را وارد بازار کند. با این حال، سهم بازار AMD (به دلیل فروش تلفنهای همراه Pentium در این بخش و به طور کلی در سه ماهه آخر منتهی به فصل تعطیلات که در آن 4.4٪ از فروش AMD کمتر از 91.1٪ اینتل است) به کمتر از 10٪ سقوط کرد.
ورود کامپیوتر “Chomper” K6-II در ماه مه 1998 باعث افزایش سهم AMD در بازار ریزپردازنده به 12٪ از فروش x86 در سال برساند. زیرا فروش رایانههای شخصی از مرز 100 میلیون دستگاه در سال عبور کرده بود و سهم بیشتری گریبان AMD را گرفته بود. K6-II با عملکرد بهتر و البته قیمت دوستانه خود، بر بازار دسکتاپ زیر 1000 دلار تسلط پیدا کرد و در اولین سه ماهه کامل فروش خود از Celeron اینتل و Cyrix’s MII پیشی گرفت.
بازار تغییر یافته دهه 00
در اواخر دهه 1980، صنعت کامپیوتر شخصی کاملا تغییر کرده بود. پردازندهها و تراشهها عملکرد بسیاری از مدارهای مجتمع مجزا را به قطعات کم هزینه و مقرون به صرفهتر مایل کرده بودند. پردازندهها سرعت کافی را به نمایش می گذاشتند و طیف وسیعی از پردازندههای مرکزی (از طریق binning و کاهش سرعت) برای محصولات کم مصرف موبایل و ارزان قیمت در دسترس بودند.
عامل محدود کننده رشد این شرکتها، توانایی تولید سریع تراشهها برای تأمین تقاضا بود. فروش رایانههای شخصی در پشت برنامههای بهره وری خانگی و بازار در حال توسعه گرافیک سه بعدی، بیش از 10 درصد در سال رشد میکرد، که با ورود هیئت مدیره 3dfx Voodoo Graphics و بازیهای بزرگی مانند Valve’s Half-Life در 1998، شکوفا شد.
در تاریخ 8 فوریه 1999 و هنگامی که شرکت Free-PC کمپین خود را با ارائه رایانههای شخصی Compaq (با دسترسی به اینترنت در ازای ردیابی عملکرد کاربرو تبلیغات روی صفحه) آغاز کرد، نشانهای از تغییر بازار کامپیوترهای شخصی پدیدار شد. با پایان این کمپین در فوریه 2000، 25000 مشتری ثبت نام کردند و بسیاری از شرکتهای کوچک فروش رایانه از بازار خارج شدند. مدل جدید شکل گیری اینترنت و کسانی که از آن استفاده میکنند با شروع قرن جدید تغییر کرد و همه از آن مطلع بودند.
این مقاله چهارمین قسمت از مجموعه پنج تایی تاریخچه پردازنده و کامپیوترهای شخصی است. اگر از این مقاله لذت بردید، ما را در قسمتهای بعدی دنبال کنید.
مطالعه قسمت اول مقاله کامپیوتر شخصی و ریزپردازنده : فصل اول تاریخچه ریزپردازنده و کامپیوتر شخصی (1947 – 1974)
مطالعه قسمت دوم مقاله تاریخچه کامپیوتر های شخصی و ریزپردازنده : فصل دوم تاریخچه کامپیوتر شخصی و ریز پردازنده (1974 – 1980)
مطالعه قسمت سوم مقاله تاریخچه ریز پردازنده و کامپیوتر شخصی : فصل سوم تاریخچه کامپیوتر های شخصی و ریزپردازنده (1980 – 1984)
مطالعه قسمت پنجم و آخر مقاله تاریخچه کامپیوترهای شخصی و پردازنده : فصل پنجم و آخر تاریخچه کامپیوترهای شخصی و پردازنده (1996 – )
دیدگاهتان را بنویسید