پیشبینی بسیاری از کارشناسان بر این موضوع است که اگر قرار باشد هوش مصنوعی در جامعه نقش مستقیم داشته باشد، حداقل 100 سال تا رسیدن آن روز طول خواهد کشید! برخی دیگر میگویند که این اتفاق زودتر از اینها رخ خواهد داد و برخی دیگر هم میگویند که این اتفاق همین الان هم رخ داده است! تمام اینها حدسهای مختلف کارشناسان سراسر جهان هستند که بر اساس تعریف آنها از هوش مصنوعی و زنده بودن آنها گفته میشود! اما به نظر شما چه کسی زنده بودن هوش مصنوعی را تشخیص میدهد؟
- ثبت اختراعات هوش مصنوعی انجام نخواهد شد – نظر شما چیست؟
- چرا اعطای اخلاق انسانی در هوش مصنوعی کار اشتباهی است؟
زنده بودن هوش مصنوعی چه فاکتورهایی دارد؟
یکی از بزرگترین مشکلات رو به رو شدن با یک هوش مصنوعی یا حتی یک رابط کامپیوتری در این است که هیچ فاکتوری برای تشخیص دادن هوش ماشینی تعریف نشده است! برای مثال شما فاکتورهای “احساس” و “آگاهی” را در انسانها تشخیص میدهید و از طریق آن زنده و پویا بودن انسان را تشخیص میدهید! یا مثلا از آن بخواهید تا مفاهیم مختلف را برای شما تعریف کند و شما هم بر اساس گفتههای او در مورد او قضاوت کنید. اما رباتها چطور؟
نزدیکترین تستی که برای ارزیابی هوش مصنوعی در نظر گرفته شده است، تست تورینگ است که همان دهه 70 میلادی بسیاری از کامپیوترها آن را به چالش کشیدند. اما اگر کار به جای باریک کشید و ما نیاز داشتیم که تفاوت بین یک مغز برنامه ریزی شده هوشمند و یک ماشین واقعا خودآگاه را تشخیص دهیم چطور؟
هر توسعه دهنده تیم بازاریابی، مدیرعامل یا دانشمندی میتواند ادعا کند که موفق به ساخت ماشینی شده که فکر و احساس دارد اما کیست که بتواند متر و معیاری تعیین کند و آنها را به چالش بکشد؟ حتی دانشمندان نیز با به کار بردن عباراتی مانند سطح انسانی و هوش مصنوعی قوی در تلاشند تا نشان دهند که در حال تقلید هوش انسانی هستند اما اگر بخواهیم عادلانهتر به موضوع نگاهی بیاندازیم متوجه میشویم که این سیستمها معمولا قادر به تحلیل تفکر و احساسات نیستند.
جالب است بدانید که حتی دانشمندان مطرح بیوتکنولوژی نیز در این مورد با یکدیگر اختلاف نظر دارند و تعریف آنها از یک هوش مصنوعی بیدار و آگاه با قابلیت درک احساس و بروز دادن آن، بسیار متفاوت از یکدیگر است. برخی از آنها به روی کار آمدن یک سیستم عصبی بزرگ و شبکهای ایمان دارند و برخی از آن ها فکر میکنند که چنین چیزی ریسک بسیار زیادی دارد و تلاش و هزینهی زیادی هم میطلبد. باید اقرار کنیم که دانشمندان کامپیوتر به اندازه فیلسوفان صلاحیت اظهار نظر در مورد احساسات ماشینی ندارند!
باید دید که تعریف انسانها از یک هوش مصنوعی چیست! شاید بسیاری از ما همینکه یک ماشین بتواند مجموعه سادهای از شرایط عقلانی و احساسی را برآورده کند، کافی باشد! در این صورت باید یک سیستم حقوقی تعیین کنیم تا بتواند هرگونه احتمال آگاهی یک ماشین را کدگذاری و تایید کند. اینکه آیا یک ماشین در حین اتفاق افتادن یک اتفاق، در حالت هوشیار و عقلانی بوده است یا خیر! در این میان تنها یک کشور است که با ایجاد یک چهارچوب قانونی، حقوق مربوط به یک ماشین کامپیوتری را مورد بحث قرار داده و آن عربستان سعودی است!
در سال 2017 یک روبات با نام سوفیا (که توسط شرکت هنگ کنگی هانسون تولید شد) در جریان یک رویداد سرمایه گذاری در ساخت یک ابر شهر هوشمند و رباتیک توانست تا تابعیت عربستان سعودی را دریافت کند که این موضوع در همان زمان هم تعجب بسیاری از کارشناسان را برانگیخت و از طرفی بسیاری از آن ها را در فکر فرو برد. اگر این ربات دارای حس و فکر است پس بسیاری دیگر از رباتها همچون الکسای آمازون، راک فایر و تدی راکسپین نیز دارای حس و ادراک هستند. این ربات یک عروسک انیماترونیک است که از هوش مصنوعی پردازش زبان طبیعی برای تولید عبارات استفاده میکند. هر چند که این ربات از نظر مهندسی یک پیشرفت بزرگ است اما باید قبول کنیم که تنها هوش مصنوعی است که به آن قدرت ارتباط و ادراک میدهد و از طرفی پیچیدهتر از الگوریتم های یادگیری ماشین نتفلیکس نیست که بتواند بفهمد که چه برنامه تلویزیونی را میخواهید ببینید! پس اکثر هوش مصنوعیهایی که در اطراف ما کار میکنند، قادر به گذراندن تستهای مربوط به عربستان سعودی هستند!
همین دیروز بود که مقالهای در مورد هوش مصنوعی و اختراعات مربوط به آن را منتشر کردیم. به وضوح مشخص است که هیچ برنامهای برای اختراعات این کامپیوترها و یا حتی هوش کامپیوتری وجود ندارد. این داستان در اتحادیه اروپا و آمریکای جنوبی نیز در جریان است و حفرههای قانونی زیادی برای این موضوع وجود دارد. پس میتوانیم حس کنیم که بسیاری از کشورهای دموکراتیک جهان توانایی درک این موضوع را ندارند و نمی توانند دیدگاه ثابتی در مورد این موضوع ارائه دهند.
موضوع ناراحتکنندهی این موضوع آنجاست که میدانیم سرعت پیشروی علوم کامپیوتر و عصب شناسی بسیار بالاست و هر روز شاهد کشف جدیدی در این عرصهها هستیم. اینکه هر روز خبر جدیدی در رابطه با علوم رباتیک و تکنولوژی میشنویم نشان دهندهی آن است که بخواهیم یا نخواهیم تا چند سال دیگر وارد دورهای خواهیم شد که شاید به فیلمهایی مانند بلیدرانر شبیه باشد. از طرف دیگر مردم و خبرنگاران در برابر رباتها و کامپیوترها بسیار بدبین و محافظهکار هستند و این موضوع میتواند در برخورد احتمالی آنها با این موضوع تاثیر مستقیم بگذارد. اگر هر چه سریعتر خط کشی برای اندازه گرفتن میزان هوش کامپیوترها تعیین نشود، خدا میداند که چگونه بتوان بدبینی مردم نسبت به آنها را رفع و رجوع کرد.
شاید مشکل اصلی آنجاست که ما در حال حاضر یک آزمایش قانونی و مورد توافق همگان برای هوش مصنوعی نداریم، همانطور که هیچ چیزی برای سنجیدن یک موجود فضایی نداریم! هیچ کس دقیقا مطمئن نیست که به دنبال چه چیزی هستیم. شاید در حال حاضر هوش مصنوعی بسیار قوی و هوشمندی تولید شده باشد که بتواند ما را گول بزند! چگونه قرار است آن را تشخیص دهیم؟ تنها موضوعی که واضح است این است که ما هر چه سریعتر به چیزی مانند تست تورینگ برای آگاهی از این موضوع نیاز داریم.
امیر حسین من تحصیلات آکادمیک کامپیوتر ندارم و نظری که میدم نظر یک شخص عادیه، به نظر من مادامی که کامپیوتر بر مبنای داده های انسانی رفتار و دریافت میکنه و پس از پردازش چیزی که انسان بهش داده، نتیجه ارائه می ده، هوش مصنوعی به اون معنا و مفهوم وجود نداره.
اما در لحظه ای که کامپیوتر بتونه، بدون برنامه ریزی قبلی، بر اساس تشخیص امکانات و توانایی خودش (Self-conciseness)، یاد بگیره (self-experience)، سپس تصمیم به انجام کاری بگیره که از قبل بهش دیکته نشده، و خودش به اون نتیجه رسیده باشه (self-decision)، که باید فلان حرکت رو انجام بده، و انجامش بده، اون میشه هوش مصنوعی.
اون لحظه ای که این اتفاق بیفته، ما واقعا هوش مصنوعی خواهیم داشت و به نظرم همون موقع هم بشر باید تو اوج خداحافظی کنه بره یه سیاره دیگه پیدا کنه، چون هوش مصنوعی همه مونو میریزه تو آب.
یه مثال ساده بخوام بزنم در رابطه با اینکه چه زمانی باید از هوش مصنوعی بترسیم، اتفاقا این مثال رو تو سایت سخت افزار خودمون داریم تجربه اش می کنیم، در رابطه با مقاله 10 چیزی که هرگز نباید در گوگل جستجو کنید.
در اون مقاله، هیچ صحبتی از “فحش و ناسازا” نیست. کوچکترین اشاره ای به اینکه نباید به گوگل فحش داد گفته نشده، اما “هوش مصنوعی گوگل” فهمیده و “درک کرده” اون مقاله داره در مورد چیز هایی صحبت میکنه که نباید در گوگل سرچ کرد!
حالا وقتی من میام به گوگل میگم: “گوگل خیلی خری”، هوش مصنوعی گوگل متوجه بار معنایی لغاتی که من به کار بردم شده. صد البته گوگل فارسی بلد نیست، ولی از طریق آرشیو زبانی Google Translate متوجه فحش بودن کلماتی که به فارسی من گفتم شده، و فهمیده دارم خطاب به خودش فحش میدم.
اون معنای فحش رو و اینکه خطابم به اونه رو فهمیده، حالا میاد در پاسخ سرچ، مقاله 10 چیزی که نباید در گوگل سرچ کنیم رو نشون میده. عملا با زبان بی زبانی داره به مخاطب میگه، اینا رو به من نگو! این چیزا رو سرچ نکن!
اوکی، در این حد که هوش مصنوعی گوگل، متوجه شده داریم به زبانی غیر از زبان انگلیسی بهش فحش میدیم، و اونو مخاطب قرار میدیم و اون در پاسخ، آدرس سایتی رو میده به زبان خود ما، که عنوان کلی اش اینه که “چه چیزهایی رو نباید سرچ کنی!” اینو من تا حدی هوش مصنوعی قبولش می کنم، اما، حالا فرض کنیم، این هوش مصنوعی، به حدی از آگاهی از توانایی خودش برسه، که نحوه پاسخ گویی رو انتخاب کنه!
مثلا وقتی بهش بگم گوگل خیلی خری، هوش مصنوعی انتخاب کنه به جای نمایش سایت، از داخل همون آرشیو زبانی Google Translate بگرده، 5 تا فحش فارسی در پاسخ من بگه، فرض کن جواب بده “خودت خری نفهم بی شعور”. اینجاست که به اون موضوع Self-conciseness تشخیص امکانات و توانایی خودش رسیده، و میدونه چه امکاناتی داره، و میاد حالا انتخاب می کنه چطوری پاسخ منو بده.
همین هوش مصنوعی یادش میمونه که من دیروز بهش فحش دادم، اونم به من فحش داده اما فرداش موضوع از نظر من “انسان” تموم شده و من یادم رفته، اما اون پدرسگ یادش میمونه، حالا من چند وقت بعدش میام یه سرچ میکنم، فرض کن مراکز تزریق واکسن کرونا رو نشونم بده، گوگل یادش هست که من قبلا بهش فحش دادم، میاد آدرس عطاری سر کوچه رو نشونم میده که روغن بنفشه میفروشه. یعنی اون یادش نمیره من بهش فحش دادم، تا ابد تو ذهنش هست، هر وقت بهش مراجعه کنم یادش هست این یارو همونیه که تو خونه نشسته بود بهم فحش داد. این بده. اینه که میگم باید فرار کنیم بریم یه سیاره دیگه، همینه. چون کامپیوتر یادش نمیره، و هوش مصنوعی بر اساس آگاهی نسبت به خودش و تجربیاتش، یاد میگیره، تصمیم میگیره و رفتار میکنه.
خیلی خوشم میاد خیلی مفهوم و ساده حرف میزنید همه متوجه شن.
در ضمن اون قضیه عطاریو خیلی خوب اومدی آقای ابیشی 👍🏼😂
😀 😉
فکر میکنم با این مثالها کاملا شیرفهم کردی همه رو :))) واقعا میترسم از روزی که کامپیوتر یادش بمونه باهاش چیکار کردیم :)) یاد سریال West World میندازه منو
چنین هوش مصنوعی توسط یک نابغه ساخته بشه کار انسان تمومه و انسان های معمولی از پس ساختش برنمیان مگر اینکه خدا یک انسان نابغه بوجود بیاره یا با اصطلاح ژنتیکی یک انسان نابغه بوجود بیاد مثله اینمه choyoyu که به تصویر کشیدن علم اصلاح ژنتیکُ و اینکه انسان تا یه مرزی می تونه بی عدالتیُ تحمل کنه واس همین مادرش از حسادت نتونست بچه ای که خودش با اصطلاح ژنتیکی از خودش بوجود اورده تحمل کنه هیولا خطابش کرد و ولش کرد به حال خودش حتی اینُ هم به تصویر کشیدن
با چنین هوش مصنوعی کار انسان تمومه و میشه همون فرار یا مرگ
موجودی که نه نیاز به هوا داره نه غذا نه آب نه جنسی و کاملا هوشی شبیه انسانی داره و در عین حال می تونه تمام نیازها و حس هارو فقط جهت لذت داشته باشه حتی خواب نه اینکه واقعا نیاز داشته باشن تمام ارزشهای انسانیُ زیر سوال میبره و ضرب المثل نابرده رنج گنج میسر نمی شود واسه این موجودات کاملا بی معنا هستش و حافظه و هوش بی پایان دارن و از پس هر مسئله ی پیچیده ای برمیان بودن انسان نوخودی بحساب میاد توی چنین دنیایی
یه چیزی شبیه raised by wolves همون مادره که حتی می تونن قابلیت تولید مثل مثله انسانُ داشته باشن البته بدم میاد از این سریال خیلی شرور توش هست و داستان مزخرف و غیر واقعی فصل اولشو دیدم و واقعا وقت هدر دادن بود
اختیار داری آرمین جان. اتفاقا نظرت کاملا کارشناسی بود و منم با نظرت موافقم. لازمهی هوش مصنوعی به اون تعریفی که دنیا دنبالش میگرده همون خوداختیاری و خودآگاهیه که حتی در بسیاری از موارد خود انسان هم به سختی به اون دست پیدا میکنه.