داستان
داستان بازی مربوط به دوران جنگ سرد (دهه 1960) میشود و شما را در نقش یک مامور کارکشته CIA بهنام الکس میسن به نقاطی مانند کوبا، شوروی و ویتنام میبرد. داستان در ابتدا خوب بهنظر میرسد و با استناد به وقایع تاریخی پیش میرود اما بههم چسباندن وقایع و از این شاخه به آن شاخه پریدنهایی که در بازی وجود دارد به سرعت به این روند آسیب میرسانند.
بازی در بندر خوکها در کوبا شروع میشود جایی که میسن بههمراه دو تن دیگر از یارانش بهنام وودز و بومن در عملیات 40 (Operation 40) از سوی CIA ماموریت دارند تا کارهايي را در کوبا انجام دهند. بعد از اجرای عملیات بهنظر میرسد که آنها موفق شدند تا کار را به پايان برسانند اما در حین فرار میسن برای به سلامت رد کردن همراهانش از هواپیما بیرون میآید و با پشتیبانی و شروع به گشودن آتش به سمت نیروهای دشمن و به همين علت خود توسط نیروهای دشمن دستگیر میشود و مشخص میشود که عملیات آنها موفقیتآمیز نبوده و آنها تنها بدل فرد مورد نظر را کشتهاند. در اين حين فرد ديگري به نام ژنرال نیکیتا دراگوویچ هم وارد بازي ميشود که موضوع را پیچیدهتر میکند.
به واسطه روابط حسنه بين دولت کوبا و اين ژنرال، زندانی جدیدي به ژنرال نیکیتا دراگوویچ داده ميشود، مردی که برای به زانو درآوردن ديگران از هیچ کوششی فروگذار نیست. از اینجا به بعد داستان بازی به تقابل میسن و دراگوویچ ختم میشود. میسن دو سال در وُرکوتا، زندان مخوف شوروی سابق اسیر میگردد و در آنجا شستشوی مغزی میگردد. الکس میسن در زندان با سرباز اسبق ارتش سرخ در جنگ دوم جهانی بهنام ویکتور رزنوف آشنا میشود و با کمک وی موفق به فرار میگردد. یک ماه بعد میسن با فردي دیدار میکند که به وی ماموریت از بین بردن دراگوویچ را میدهد. تا به اینجا همهچیز خوب پیش میرود داستان بازی پتانسیل بالایی برای تبدیل شدن به یک اثر قابل احترام دارد اما دیالوگهای کم اثر و فقدان عمق در داستان باعث میشود که داستان بازی شبیه یکی از فیلمهای اکشن هالیوودی در دهه 80 باشد، از آن فیلمهایی که یک سرباز ابر قهرمان به جنگ دنیا میرود و دو هزار نفر را به تنهایی از پای در میآورد و سه هزار نفر از یارانش به چیپترین اشکال ممکن میمیرند تا وی انتقام خود را از شخصیتهای منفی داستان بگیرد. به واقع بازی نهتنها به داستان اولین نسخه Modern Warfare نمیرسد بلکه حتی از نسخه دوم نیز بدتر است. داستان CoD4 با اینکه بسیار کوتاه بود اما بسیار خوب کار شده بود و همهچیز مناسب پیش میرفت و صحنههایی نیز در بازی وجود داشت که بسیار دراماتیک و تأثیرگذار بودند. در MW2 سعی شد تا این روند هر چند مرحله یکبار تکرار شود که این تعدد باعث شد از تاثیرگذاری آن کاسته شود. اما Black Ops پر از چنین صحنههایی است که کاملا هیجان بازی را بی اثر میکند و تازه این تنها نکته منفی آن نیست، انیميشنها نیز بهقدری بد کار شدهاند که در برخی صحنهها کاملاً عذابآور هستند و بعضي از صحنههاي سینماتیکها آن واقعا خندهآور هستند. درست مانند نبرد هلیکوپترها که در قسمتی از آن یکی از هليکوپترهاي دشمن از داخل صخرهای که در وسط رودخانه قرار دارد بیرون میآید!
بیشتر صحنههای سینماتیک بازی در اتاق شکنجهای که میسن در آن مشغول جواب پس دادن به مامورین بازپرسی و برملا کردن رخدادهایی است که در نهایت همه آنها به دراگوویچ ختم میشود خلاصه میشود که اين موضوع هم کاربر را خسته ميکند.
گیمپلی
گیمپلی بازی نیز کوچکترین تفاوتی با سه نسخه قبلی بازی ندارد، فقط سرعت بازی بسیار بیشتر بهنظر میرسد و این نکته نه تنها به آن کمکی نمیکند بلکه دیگر آن حس قدرتمند حضور در میدان نبرد که در CoD2 و CoD4 وجود داشت در بازی احساس نمیشود گاهی اوقات اصلاً متوجه نخواهید شد چهچیزی و از کجا شما را هدف قرار میدهد و در حالی که در دوردست به دنبال دشمنید، متوجه میشوید که وی پشت سر شما و در میان دهها سرباز همرزمتان قرار گرفته و هیچکس توجهی به وی ندارد. این موضوع نمایانگر ضعف Treyarch در اسکریپت و کدنویسی رویدادهای بازی و هوش مصنوعی بسیار ضعیف آن است.
صحبت از هوش مصنوعی بازی شد، بد نیست بدانید که دشمن میداند که با هدف قرار دادن شما بازی خاتمه مییابد برای همین زیاد وقت خود را صرف ایجاد درگیری با همراهنتان نمیکند وقتی میتواند با از پای درآوردنتان به قائله پایان بخشد.
در بازی سلاحهای متنوع زیادی وجود دارد اما استفاده از آنها تنها به سلیقه کاربر محدود میشود. در قسمت چندنفره دیدهاید که پوسته سلاحها میتواند از طرحهای متفاوتی استفاده کند در حین انجام بخش تکنفره برخی سلاحهایی که از اجساد دشمنان برمیدارید و یا از گوشه و کنار پیدا میکنید پوششهای متفاوت خواهند داشت که البته هیچ تأثیری در استتار بازیکن در محیط ندارند. هوش مصنوعي بازي هر جا که حضورتان را احساس کند شما را به رگبار میبندد و استتار چندان اهمیتی برایش ندارد.
هیچ نوع واقع گرایانگی در بازی وجود ندارد و برای انجام آن استراتژی خاصی بهجز قایم باشک لازم نیست، حتی در شمارههای قبلی گاهی لازم بود که از نارنجک دودزا استفاده کنید که خوشبختانه آنرا هم از بازی خارج کردند تا صرفاً یک بازی در اصطلاح بکش برو جلو داشته باشیم. بازی بسیار پرداخت نشده بهنظر میرسد و با باگهای به نسبت زیادی روبهرو خواهيد بود. همچنین بازی از خشونت بالایی نیز برخوردار است، و میتواند روی مخاطبین جوانتر تأثیرگذار باشد. قطع شدن دست و پا و خونریزیهای زیاد، توحش بیش از اندازه در دشمنان باعث میشود که اگر جايي روي قهرمانان داستان خشونت زیادی بهکار ببرند کاملاً عادی و منطقی بهنظر بیاید که این موضوع را میتوان به نکات منفی بازی افزود.
گرافیک
موتور گرافیکی بازی همان موتور قدیمی است که از اولین نسخه تا بهحال همراه بازی بوده، با این تفاوت که تا Call of Duty 4: Modern Warfare این موتور همواره بهروزرسانی و ارتقاء مییافته اما در Treyarch کسی به دنبال ارتقاء سطح کیفی بازی نبوده است. حتی در قیاس با MW2 بازی بسیار کدر و از جلوههای بصری پایینتری برخوردار است و این موارد با بالا و پایینبردن تنظیمات نوری بهتر نمیشوند. البته منظور ما اين نيست که موتور گرافيکي بازي بد است، اما هر چیزی تاریخ انقضا دارد و میبایست با استانداردهایی که هر روز بالاتر میروند هماهنگ باشد. فیزیک در بازی بسیار کمرنگ و کم اثر است و محدود به اشياء کوچک نظیر جعبه، بطری و غیره میشود. االبته افکتهاي بازي از افکتهای بصری عناوین پیشین کمی ندارد و انفجارهای بازی خوب و مناسب هستند.
دیدگاهتان را بنویسید