این روزها صحبتها پیرامون طرح «اینترنت طبقاتی» بسیار داغ و از همیشه جدیتر است. چندی پیش شاهد کلید خوردن اجرای این طرح با ارائه اینترنت بدون فیلتر با IP ثابت به اعضای اتحادیه کامپیوتر ایران و ارائه آن به برنامهنویسان در آینده بودیم و حال، شاهد اجرای فاز بعدی آن یعنی برقراری اینترنت بدون فیلتر برای اساتید و اعضای هیئت علمی دانشگاه ها هستیم؛ این طرح کاملاً جدی بوده و با قدرت در حال پیشروی و اجراست.
اینترنت بدون فیلتر برای اساتید دانشگاه ها – این طرح جدی است
به تازگی معاونت حقوقی وزارت علوم طی یک نامه از روسای دانشگاه ها و مراکز آموزشی عالی درخواست کرده تا لیست اعضای هیئت علمی خود را برای دریافت «اینترنت باز» یا همان اینترنت بدون فیلتر خودمان به این معاونت ارائه کنند.
متن این نامه بدین شرح است:
«با عنایت به مصوبه یکصد و بیست و نهمین جلسه کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه دستور فرمایید نسبت به تهیه لیست اعضای محترم هیئت علمی آن موسسه بر اساس فرم پیوست در قالب فایل اکسل جهت دسترسی به اینترنت باز به منظور استفاده از سکوها و تارنماهای بینالمللی با محتوای علمی، آموزشی و فناوری به قید فوریت جهت اقدامات بعدی به این معاونت ارسال فرمایید».
همانطور که میبینید، در این نامه به مصوبات جلسه 129 کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه ارجاع شده است. از محتوای این جلسه و مصوبات آن اطلاعی نداریم، اما به احتمال زیاد بخشی از اخبار عجیبی که این روزها میشنویم – نظیر همین طرح اینترنت طبقاتی – بخشی از مصوبات این جلسه یا به طور کلی این کارگروه هستند.
نکته بسیار جالب دیگر در خصوص این نامه، طرح کاربرد و نوع استفاده از اینترنت باز برای اساتید دانشگاه است: «استفاده از سکوها و تارنماهای بینالمللی با محتوای علمی، آموزشی و فناوری». معنی این عبارت این است که حتی خبری از اینترنت آزاد – به آن معنی که مد نظر بسیاری از ماست – برای اساتید دانشگاهها نیست و صرفاً دسترسی به یک سری تارنما و سامانه مورد تأیید مقامات بالادستی برای این قشر باز میشود؛ تارنماهایی که کم و کیف آنها هنوز مشخص نیست. البته این مسئله از روز اول هم پیشبینی شده بود و میدانستیم که این روزها به هر کسی «اینترنت آزاد واقعی» داده نمیشود، مگر بشرطها و بشروطها.
اینترنت طبقاتی – کابوس سیاهی که با آن زندگی میکنیم
اگر آبراهام مازلو هنوز زنده بود و میخواست در این روزها «هرم نیازهای انسان» را تدوین کند، حتماً «نیاز به اینترنت و دسترسی به گردش آزاد اطلاعات» را جایی میان طبقات اول و دوم هرم و در رده «نیازهای زیستی» و «نیازهای امنیتی» قرار میداد. زندگی در عصر ارتباطات بدون دسترسی به گردش آزاد اطلاعات یک کابوس واقعی است، کابوسی که تبدیل به واقعیت زندگی ما ایرانیان شده و حداقل در افق کوتاهمدت خبری از پایان آن نیست، بلکه روزبهروز سیاهتر هم میشود. شاید بتوان گفت ما ایرانیان تنها ملت تاریخ هستیم که نه تنها «1984 جورج اورول» را خواندهایم، بلکه آن را زندگی میکنیم.
طرح اینترنت طبقاتی بیشتر شبیه یک جور شکنجه قرون وسطایی است. این طرح، درست مثل این است که نیازهای بدوی مثل آب و سرپناه از اکثر مردم جامعه دریغ شود و صرفاً به صورت محدود و گزینشی و صدالبته کنترل شده، در اختیار برخی اقشار جامعه قرار بگیرد. گردش آزاد اطلاعات زمانی سازنده است که در دسترس همه مردم جامعه باشد، درست مانند غذا. نمیشود عدهای را به صورت فرمایشی سیر کرد و بقیه را گرسنه نگه داشت و توقع رشد و پیشرفت و امنیت جامعه را هم داشت. چنین طرحی یک تبعیض آشکار و عیان است و باعث قطبیسازی بیشتر و افزایش التهاب در جامعه و پیشبینیناپذیری بیشتر آن میشود، آن هم جامعه ایران که روزبهروز شاهد سوختن فرصتهایش بوده و حتی در وضعیت فعلی هم مثل یک بمب ساعتی است.
این که میشه تبعیض و مثل دوران امیرکبیر که افراد سطح بالای جامعه حق درس خوندن داشتن الان هم همین میشه الان علم توی دانشگاه نیست بلکه در فضای مجازی میچرخه و هر کی دسترسیش بیشتر باشه بیشرفتش هم میتونه بیشتر باشه.
اگه چرچیل هم در زمان ناصرالدین شاه در مقام امیر کبیر بود کار بیشتری نمیتونست انجام بده، و علم همچنان در دانشگاه (و شرکت ها) هست مساله اینجاست که ما دانشگاه نداریم!
شما دانشگاه نداری
ده ها هزار متخصص سالانه چون داخلی ان … بیش نیستن
هرکی محصول داخلی کار کرد … چیزی بیش نیست
عادیه
علوم انسانی هم همون علوم انسانی غربه فرقش اینه اولش نوشته به نام خدا خخخ :))
کپسول نمک پایگاه 🤣
اخ جون انترنتم طبقاتی شد
من یکی از ارزو هام صفی شدن اینترنته یعنی مثلا بریم صف وایسیم به مدت 4 ساعت بعد 5 دقیقه انترنت داشته باشیم
من یه ایرانیم و عاشق صف وایستادنم
متاسفانه مردم ایران با سیستم عادت کردن به شرایط کار رو برای خودشون هر روز سخت تر میکنند.
تبعیض بزرگ اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی که ملت مثل اون قورباغه در حال گرم شدن تو آب بهش کم کم عادت کردند و در هر دوره عده بزرگی از مردم مورد این تبعیض قرار گرفتند کم بود الان تبعیض رسیده به استفاده از اینترنت و بازهم مردم عادت میکنند و هر کسی تونست هم سعی میکنه به جای اینکه به این فکر کنه که چرا این تبعیض وجود داره سعی کنه راهی پیدا کنه که اونو دور بزنه.
متاسفانه علت اینجور شدن ایران رو من مردم ایران میبینم نه به خاطر اینکه اونها باعث به وجود اومدن این شرایط شدند بلکه به خاطر اینکه قانع شدند و پذیرفتند. کسانی هم که نپذیرفتند سرنوشتشون رو میدونیم که اگه این نپذیران تعداد قابل توجهی بود قطعا شاهد اتفاقات خوبی بودیم.
همین مساله آلودگی هوای اکثر شهرهای بزرگ ایران رو که ملت اصلا اهمیتی بهش نمیدند و پذیرفتند که بخشی از زندگی روزمرشون باشه یکی از بزرگترین ظلم هایی هست که مردم دارند به خودشون میکنند و از کنارش به راحتی میگذرند. مردم ایران نمیدونند زندگی یعنی چی، حق انسانی و شهروندی یعنی چی و برای همین هست که عادت میکنند به هر اتفاقی که سرشون میاد و این سیگنال رو میدند که هنوز ظرفیت برای بیش از اینها رو دارند.
وقتی چندین میلیون نفر برای خودروهای از رده خارجی که هرکدومشون صدها میلیون تومن هست که از توان حداقل 50 درصد مردم ایران خارج هست، در قرعه کشی شرکت میکنند و اصلا به این فکر نمیکنند که این کارشون این سیگنال رو برای خودروساز و سیاست گذار میده که به جای اینکه برکنار بشند یا اوضاع رو بهبود بدن میتونند بدون مشکل به بیزینسشون ادامه بدن، هیچ وقت شرایط بهتر نخواهد شد. همونی که امسال میتونه در این قرعه کشی شرکت کنه نخواهد توانست یکی دو سال آینده همین رو هم شرکت کنه چون شوت میشه به طبقه فقیر جامعه که فقط میتونند زنده بمونند.
ملت ایران که بخش بزرگی از مردم ایران رو شامل میشه، متاسفانه ملت کوتاه مدتی هست که این ملت کوتاه مدت باعث به وجود اومدن مسولین کوتاه مدت شده. تا این رویه عوض نشه متاسفانه این سقوط ادامه داره و روزهای سختتری پیش رو هست.
همینجا کامنت میدن ک “بابا تا قبل از شلوغی ها اینترنت خوب بود، ی عده رفتن خیابون، چرا ما باید تاوان پس بدیم”. یا مثلا “حالا ی دختر افتاده مرده دیگه ب ما چه باید اینترنتمون اینطوری باشه”.
یا ب دوست و آشنا میگی ک وضعیت قراره ب جاهای وحشتناکی برسه، جواب میشنوی ک “نه خدا نکنه، انرژی منفی نده”.
یا مثلا ب طرف میگی ب بچه ت رحم کن و تو این هوای آلوده ک گوگرد خالص داری تنفس میکنی و در حالی ک مدرسه هیچ گرمایشی نداره، بچه رو مدرسه نفرست، میگه “نه نمیشه ک مدرسه نرن”.
یا اونی ک ماشینش تو همین دو هفته 400 تومن رفته روش، میگی خب ی گیربکس بخوای عوض کنی تقریبا 100میلیون باید بدی، چرا خوشحالی از این وضعیت، با حس زرنگی میگه “کو تا اون موقع”.
اینقدر مثال ها زیاده ک آدم ناراحتی اعصاب میگیره. یکم ک حال ت بهتر میشه، میشنوی فلانی از توی زندان اومده از رساله دکتری ش با موضوع “وضعیت کارگران و رفاه آنان بعد از پیروزی انقلاب” دفاع کرده. دوباره میری تو وضعیتی ک شک میکنی نکنه اینجا سوییسه و تو داری فشار میخوری الکی.
همون قرعه کشی ماشین هم ک مثال زدی، نیاز ب دو سال صبر کردن نبود، پریروز دکمه ی اکثریت شرکت کنندگان حقیر رو زدن و گفتن اول باید پول بدید بعد اجازه شرکت تو قرعه کشی رو داشته باشید.
دیروز ی تیتری میخوندم از رئیس کارخونه سیمان تهران ک گفته بود “نباید هر فعالیت مخرب محیط زیست را تعطیل کرد و سرطان مردم ربطی ب ما ندارد”. بعید بدونم تو کشور دیگه ای کسی جرات کنه همچنین چیزی ب زبون بیاره و مردم یا بخشی از اون مردم نرن و شلوارش رو پایین نکشن.
ما ملت با شکوهی نبودیم. نمیدونم آیندگان چ اسمی میخوان رومون بزارن.
آلبته اینو بگم که تو تمام دنیا مردم دنبال زندگی کردن آسوده هستند تا اینکه خودشونو درگیر کنند. اینم از بخت بد بود که راه برای زندگی عادی مردم سخت شده که میتونست جور دیگه ای باشه.
ولی خب اینه دیگه و هیچ راه دیگه ای وجود نداره برای همین ملت باید از این افکار کوتاه مدتشون بیان بیرون پیش از اینکه خودشونو و نسل های بعدشون رو بیچاره تر نکردن.
مردم مقصر نیستن قربانی هستن، این توصیه ها هم در حوزه جامعه شناسی قرار میگیره و نه حتی روانشناسی، پس تخصص من و شما نیست ولی ارجاع میدمت به مطالعه تست میلگرام
وقتی بدن ب سرطان مبتلا شد، اینکه طرف مقصر بوده یا قربانی بوده دیگه موضوعیت نداره. تنها کاری ک موضوعیت داره مقابله با سرطانه.
پوزیشن مردم ایران هم همینه. اینکه سرطان رو بشناسن، راه مقابله باهاش رو یاد بگیرن و اقدام کنن. ولی خب اغلب چی میبینی؟ یکی انکارش میکنه، یکی استامینوفن میخوره براش، یکی یوگا کار میکنه، یکی بهش فحش میده، یکی فکر میکنه میتونه باهاش زندگی کنه و … .
من که گفتم مردم مقصر به وجود آمدن این وضع نیستند اما در استمرارش مقصر هستند. ایران سوییس و نروژ نیست که اون بالایی ها رو با برگه رای بشه جابجا کرد. فرقی نداره مقصر باشی یا قربانی، وضع اینه و کسی هم که تو این وضع زندگی میکنه و برای تغییرش کاری نمیکنه پس بدون توجه به ریشه وضع، به استمرارش کمک میکنه.
بشر اومد راه بدون خشونت رو برای اعمال نظر مردم اختراع کرد و دموکراسی معنی پیدا کرد. در صورت نبود دموکراسی تعیین سرنوشت راه سختی پیش رو داره و این مردم جامعه هستند که انتخاب میکنند که برای راه سخت آماده هستند یا نه.
@Tohid عزیزم موقعیت هایی در زندگی هست که راهی براش نداریم، تست میلگرام که گفتم بسیار معتبر هست و چند سال پیش هم با تعدیل تکرار شد با نتایج بسیار مشابه، یک تحلیل، نقش … در مقابل بدنه سیستم در ساختار آلمان نازی بود 🙂
@farzad در همون دوران آزمایشی انجام دادن روی بهترین و سالم ترین اساتید فلسفه و اخلاق دانشگاه های المان، فقط با کم کردن غذای روزانه اونها در مدت کوتاهی اساتید کارهایی کردن که در تمام عمرشون انجام نداده بودن! اضطراب تبدیل به افسردگی و خشم میشه و تمام نظام عقلی و استدلالی رو بهم میریزه، این رو اکثریت مردم دارن، حالا ما بیایم همه فکت ها و تئوری ها رو بذاریم کنار، بیفتیم دنبال پروپاگاندا؟ و چه سختی در جهان بوده که ما متحمل نشدیم؟
اتفاقا من همین حدود 2 ماه پیش بود تست میلگرام رو به پیشنهاد یکی از دوستان دیدم که کارش چیه. من انکار نمیکنم که افراد تحت شرایط میتونن دنباله رو و اطاعت کننده اتوریته باشند که حتی به دیگران آسیب بزنند.
این چیزی که در ایران یا جاهای دیگه نظیر اون اتفاق میفته البته خیلی ربطی به میلگرام شدن مردم نداره. حداقل تا اینجایی که من از تست متوجه شدم. به نظر من حفظ زندگی به هر قیمتی، قناعت به وضع موجود، محافظه کاری، فردگرایی، ترس و این جور چیزهاست که باعث میشه سرخم در مقابل اتوریته پایین آورده بشه. اشخاص در جامعه ایران اتوریته رو میپذیرند اما این پذیرفتن به خودشون ضربه میزنه نه شخص سوم. برای همین میگم ارتباط مستقیمی بین میلگرام شدن مردم در این مورد وجود نداره.
من اینور دنیا تو این چند ماه انقدر ناراحت و عصبانی بودم که حاضر نمیشدم موزیک شاد گوش کنم یا مثلا به کار تفریحی بپردازم. اونوقت دوستانی که تو ایران باهاشون تماس داشتم میگفتن بابا خبر نداری تو همین اوضاع ملت دنبال خوشیشون هم هستند.
حالا اینجا چندتا سوال پیش میاد. تو همین جامعه چرا یه عده حاضر نیستند زیر بار برند؟ چطوری میشه یه عده ای چنین شهامتی پیدا میکنند؟ خونش کم رنگتره یا سوپرانسان هستند؟
سوال بعدی اینکه چرا ملت غر میزنند از شرایط؟ غر زدن زمانی معنی داره که یه موردی به وجود بیاد که یا چیز چندان بزرگی نباشه یا یه چیزی رویه نباشه. نن جون کروبی هم دیگه میتونه تشخیص بده تورم چیه، افزایش همیشگی قیمت دلار چیه. ملت میدونن بنزین 3 تومنی بی معنیه و دیر یا زود در خوشبینانه ترین حالت باید 10 تومن بشه. ملت میدونن لپتاپشون خراب شه دیگه نمیتونن عین همونو بخرند. اگه اینا رو میدونن ملت و میدونن شرایط بهتر نمیشه دیگه غر نزنند بشین سرشون بندازن پایین زندگیشونو بکنند.
ایول اقا فرزادددد خودششههههه
نمیدونم مردم تا کی میخوان صبر کنن
…
فرزاد جان توی تست به قسمتی که مسئول راس هرم هست، و نه حتی بدنه سیستم توجه کن، همه جوامع مشکلات خودشون رو دارن، ما در مواردی بیشتر از نرم جهانی، ولی چون حوزه جمعی هست رفع و پیشگیری وظیفه دولتهاست که مال ما کلا با علوم انسانی اجتماعی مشکل داره پس هیچ امیدی نیست، بنظرم اون چند درصد رو نباید به کل جامعه بسط داد، ما هم مثل بقیه جوامع مردم خوبی هستیم و لیاقت بهترین ها رو داریم، فقط همین 🙂
باورتون میشه پیام من که در حمایت از حق مسلم مردم بود فیلتر شد خخخ
سید شما پیشتاز دفاع از حقوق مردمی قربون دستت زحمت نکش! فقط مشکل تعریف مردمه که با هم اختلاف داریم! یه چیزی تو مایه های تعریف جدید مستضعفین!
ضمنا سید سانسوری که ازش شکایت داری اختراع دوستان ما تو این وبسایت نبوده که گله مندی! بنظرم دوستای خودتو یه چک کن ببین کار اونا نیست؟ 🤣
دوستان ما نیستن و نبودن صد ها بار گفتم من در تمام اعتراض ها هستم الا ولایت
شما هم به خاطر مشکلات تیر رو اون سمت میزنین من میگم مشکلات هست ولی تیر رو اون سمت بزنین
ما حتی با اعتراضات نتونستیم دو تا وزیر جابجا کن
ایم
قربونت شما اگه هنوز متوجه نشدی اعتراض و حمله مردم دقیقا به کدوم سمته (که بسیار بعیده) چیو داری تبیین میکنی :دی
دقیقا من دیروز با یکی صحبت میکردم که حرف از وام شد و گفت وام نمیخای بگیری؟گفتم مگه دیوانه ام که وام بگیرم . وام بگیرم که چی بشه؟
گفت نه دیگه اوسکلی من وام گرفتم رفتم ماشین خریدم. و تو این یک ماه 30 تومن اومد رو وامم و 110 تومن رو ماشینم…
اینه وضعیت ما و برخی اوقات فکر میکنم از اول تاریخ هم همین بودیم و ربطی به 40 یا 100 یا 200 سال نداره.
البته این سالهایی ک گفتم در هر کدومشون اوضاع ما ضریب خورده یعنی در 200 سال گذشته یک ضریب. در 100 سال گذشته یک ضریب و در این چهل سال هم یک ضریب
به نظرم دولت برای افرادی که خسته شدند در طبعیت یک خانه بدهد وقتی روحیه ان ها شارج شد برگدند شهر
یا برای گیمرها اتاق گیمینگ درست کند وقتی دلشان زد بروند
چون اگر کسی 112 گیم تو در 3 ماه بازی کند دشان مزند
………و برای افرادی هم که ظلم بشان میشه یک کار گروهی بزاره که از نظر حقوقی حشان بگیرند ………….تا خودکشی و فرار و نارضایتی که به صورت کشف حجاب خودشو نشان می دهد کم بشه ………………………..اینها درد ها جامعه که با این چیزها میشه حل کرد نه اینکه مسعولان بروند پیش مردم سزده و مردم هم اماده نداشته باشند حرف بزنند و درد مردم با این روش ها حل میشه تا ناز مردم نکشی منظور مغز چون مغز مثل یک مجود که درد این طوری حل میشه چون درد پنهان این طوری حل میشه…….اگر مردم بی دین وحق خورند چون معجزات علمی قران به انها نرسیده و افراد ساده لوح دیا دیدند که اگر مردم جهان معجزات علمی قران به انها برسه همه مسلمان می شوند و جالب من نه دیدم معجزات علمی قراتن هروز بگند اما مرگ بر امریکا بوده مرگ ما سگ شدیم بگیم مرگ بر امریکا یا ماشین کوکی شدیم به این زیاده روی و اسراف می گند….ما الان مردم امریکا باید معجزات قران بگیم همه انهت چادری بشوند …
قشنگ لابلای این کامنت حتی میشه مواد جاساز کرد و از مرز رد کرد از بس معلوم نیست چی ب چیه.
میگم با شیش کلاس تبیین نکنین گوش نمیدن دیگه 🤣
این چه مسخره بازی هستش یه فکری باید کرد تا حقمونو پس بگیریم از اینها. اینها روز بروز بیشتر ما رو از حقمون دورتر می کنن.
حالا یکی مدرک داشگاهی داشت استاد نبود چی ؟ یعنی لیاقت نداره ؟!
والا تشبیه اینا ب 1984 برای جورج اورول فحش حساب میشه. اینا در حد همون قلعه حیواناتن. دشمن در 1984 باشکوه بود.
آقای قربانی
پاراگراف پایانی مربوط به کابوس سیاه جالب بود
مسئولین ما معتقدند نظر و خواست مردم کوچکترین اهمیتی ندارد و از فرصتی برای تایید این موضوع استفاده میکنند.
زندگی از این به بعد در این کشور سخت و سخت تر میشه چون فهمیدن مردم باهاشون مخالفن
نوبت آب و برق و نون و هوا و نفس کشیدن هم میشه
روزی میاد که با بودنشون تقاضای هوا برای نفس کشیدن بکنیم به جرم محارب اعدام میشیم