مشکل واقعیت این است که به نحوی ما را درگیر خود میکند که شاید تصویر بزرگتر ماجرا را نبینیم! شاید اولین جملهای که برای این مقاله نوشتم کمی گیج کننده باشد یا شاید تصویری از وسط داستان را به شما القا کند اما واقعا موضوع همین است! اگر شخصی (یا هوش مصنوعی) بتواند به همین اندازه ما را درگیر دنیای خودساختهی خود کند، آیا میتوانیم فرق واقعی یا مجازی بودن آن را بفهمیم؟ آیا ما در یک ماتریکس کامپیوتری زندگی میکنیم؟
- کپی پیست نقشه مغز در تراشه سه بعدی – پیشنهاد سامسونگ برای جایگزین مغز
- بازگشت بینایی یک نابینا با کاشت ایمپلنت مغزی – خاک را به نظر کیمیا کنند
- انتشار اولین توییت با استفاده از رابط بی سیم مغز و کامپیوتر
- استفاده از تکنولوژی Deep Learning برای ترجمه سیگنال صوتی مغز به متن
- نوشتن افکار با کاشت ایمپلنت مغز
آیا ما در یک ماتریکس کامپیوتری زندگی میکنیم؟
حتما شما هم فیلم ماتریکس محصول سال 1999 را دیدهاید و با خود فکر میکنید که پیش از آن مردم هیچ درکی از زندگی واقعی یا مجازی خود نداشتهاند اما کاملا برعکس است! ماهیت وجودی ما و اینکه آیا ما وجود داریم یا صرفا یک عروسک خیمه شببازی هستیم از دیرباز مورد توجه فلاسفه و دانشمندان بوده! تا حدی که دکارت (فیلسوف و ریاضیدان فرانسوی) یکی از معروفترین جملههای خود را در این رابطه بیان کرده که میگوید “میاندیشم، پس هستم!”. اما با وجود تمام اینها، دلیل نمیشود که ما همچنان به این موضوع شک نداشته باشیم و با ترس و لرز به آن نگاه نکنیم!
حقیقتش را بخواهید بعد از دیدن فیلم ماتریکس موج زیادی از تماشاگران آن به صورت خواسته یا ناخواسته، هیجانی یا عقلانی به این موضوع فکر کردهاند که نکند دنیایی که ما در آن زندگی میکنیم یک ماتریکس کامپیوتری بزرگ باشد! خب حقیقتش را بخواهید این موضوع به سراغ من هم آمده اما هر چه که به آن نگاه میکنم به نظر میرسد که اگر هم این دنیا یک ماتریکس یا دروغ باشد، دروغ قانع کنندهای به نظر میرسد!
تنها راهی که بتوان به این باور رسید که ما در یک ماتریکس بزرگتر زندگی میکنیم این است که بتوانیم خود یک ماتریکس قانع کننده بسازیم!اگر ما بتوانیم با موفقیت یک دنیای مجازی و کامپیوتری ایجاد کنیم که بتواند مغز انسان را گول بزند و انسان بتواند بدون فکر کردن به این موضوع در آن زندگی کند، آنگاه میتوانیم این ایدهی ماتریکس کامپیوتری را قبول کنیم اما باید اذعان کرد که ساختن یک دنیای کامپیوتری تنها در بیان آسان به نظر میرسد و وقتی کار به واقعیت و عمل کردن کشیده میشود، اوضاع کمی فرق میکند!
برای اینکه بتوانیم یک محیط جعلی را واقعی جلوه دهیم، باید مستقیما مغزمان را گول بزنیم و در واقع به زبان آن صحبت کنیم! دکتر الکساندر کوستیکوف در مقالهای که اخیرا منتشر کره نشان داده که این موضوع در آینده محتمل خواهد بود و توضیحاتی هم دربارهی رابط کامپیوتری مغزی که بتواند واقعیتی مجازی را ایجاد کند، ارائه داده است.
نوع بعدی هوش مصنوعیای که در دنیا به کار گرفته خواهد ش “بیوالکترونیکال هیبرید” خواهد بود که میتواند در مغز یک انسان نشسته و به صورت مکمل مغز مورد استفاده قرار گیرد. این دو مولفه یکدیگر را در پردازش دستورات خود تکمیل خواهند کرد و همین موضوع به شبیه سازی دنیایی که پیش از این هیچ یک از طراحان و حتی طبیعت نتوانسته بود تا طراحی کند، کمک خواهد کرد. این موضوع سبب میشود تا نوع جدیدی از هوش مصنوعی به وجود بیاید که رابط نوروکامپیوتری دارد و میتواند به صورت مستقیم با مغز انسان ارتباط برقرار کند.
این هوش مصنوعی قادر خواهد بود تا نظارت و کنترل نورونهای عصبی مغز را بر عهده بگیرد و در واقع پهنای باند ارتباطی مغز انسان با یک واقعیت مجازی (که فیزیولوژیکی نیست) باشد. با این کار شما نه تنها میتوانید یک واقعیت مصنوعی را ببینید، بشنوید یا حس کنید بلکه میتوانید به طور فعال در آن حرکت کنید و به گشت و گذار بپردازید!
پس متوجه شدید که ایدهی بزرگی که در پس این هوش مصنوعی قرار دارد، کنترل مغز انسان است! در واقع یک رابط و دلال میان مغز ما و نورونهای عصبی قرار میگیرد! شاید بتوان گفت که این واسط تعدادی از نورونهای ما را به گروگان میگیرد و پس از شست و شوی مغزی آن را به خودمان پس میدهد. پس شما میتوانید در حال راه رفتن در دنیای واقعی خود باشید در حالی که دنیایی در آن راه میروید طبیعی نیست!
حال نیاز نیست که خیلی نگران این موضوع باشیم چرا که تا رسیدن به این واقعیت زمان زیادی لازم است و قطعا اتفاقات زیادی در حین توسعهی این هوش مصنوعی رخ خواهد داد. این موضوع را هم در نظر داشته باشید که با وجود پیشرفت علم پزشکی و کامپیوتری و امکاناتی که در اختیار ما هست، همچنان قسمت بزرگی از نحوهی عملکرد مغز انسان برای دانشمندان نامفهوم است. اما بیایید برای چند ثانیه به این موضوع فکر کنید که اگر این موضوع به موفقیت برسد، آیا مشکلی برای استفاده از آن هست یا خیر؟
اینکه دنیایی به وجود بیاوریم که مردم در آن وقت بگذرانند یا بتوانند آن را خلق کنند کار اشتباهی است؟ چه اتفاقی برای مغز رخ خواهد داد اگر به مدت طولانی در آن دنیا زندگی کند و بعد به ناگه همه چیز تغییر پیدا کند؟ آیا باید به مردم این اجازه را بدهیم که خودشان را برای درمان بیماری یا نادیده گرفتن دردهای روانی و جسمانی خود در این دنیاهای مجازی قرار دهند؟ به نظر شما اگر این تکنولوژی در دنیا قابل دسترس شود، آیا مردم دوست ندارند تا آن را به عنوان یک تجربهی جدید امتحان کنند؟ آیا سریال West World را دیدهاید؟
دیدگاهتان را بنویسید